اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یادسته بندی سایت
محبوب ترین ها
پرفروش ترین ها
پر فروش ترین های فورکیا
پر بازدید ترین های فورکیا
آمار بازدید سایت
پیوند ها
تحقیق درباره حضرت خدیجه همسر پیامبر اسلام |
ولادت و خانواده
خديجه از قبيله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قريشبودند . پدرش خويلدبن اسد قريشى نام داشت . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود .
اخلاق خديجه (س)
دخترت خويلد در سجايا و كمالات اخلاقى زبانزد و نمونه بود و بهحق ايشان كفو خوبى براى پيامبر (ص) بود . بىترديد مىتوان گفتكه اين سجايا و فضايل اخلاقى سبب شد تا خديجه براى همسرى پيامبراكرم (ص) شايسته شمرده شود . طبق روايات ، او براى پيامبراكرم (ص) ياورى صادق بود .
آيا خديجه (س) قبل از پيامبر (ص) ازدواج كرده بود ؟
هرچند اين مطلب كه پيامبر اكرم (ص) سومين همسر خديجه بود وجز عايشه با دوشيزهاى ازدواج نكرد ، نزد عامه و خاصه معروف است; ولى مورد تاييد همگان نيست . جمعى از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند ; براى مثال «ابوالقاسم كوفى» ، «احمد بلاذرى» ، «علم الهدى» ، (سيدمرتضى) در كتاب «شافى» و «شيخ طوسى» در «تلخيص شافى» آشكارا مىگويند كه خديجه ،هنگام ازدواج با پيامبر ، «عذرا» بود . اين معنا را علامهمجلسى نيز تاييد كرده است . او مىنويسد : «صاحب كتاب انوارو البدء» گفته است كه زينب و رقيه دختران هاله ، خواهر خديجهبودند . برخى از معاصران نيز چنين ادعا كردهاند و براى اثبات ادعاىخود كتابهايى نوشتهاند .
آشنايى با حضرت محمد (ص)
ازدواج خديجه
خديجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج كرد و تمام دارايى و مقام و جايگاه فاميلى خودرا فداى پيشرفت مقاصد همسرش ساخت . در عقد ازدواج حضرت محمد (ص) و خديجه ، عبدالله بن غنم بهآنها چنين تبريك گفت : هنيئا مريئا يا خديجه قد جرت لك الطيرفيما كان منك باسعد تزوجتخير البريه كلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟ و بشر به البران عيسى بن مريم و موسى ابن عمران فياقرب موعد اقرت به الكتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد گوارا باد بر تو اى خديجه كه طالع تو سعادتمند بوده و بابهترين خلايق ازدواج كردى . چه كسى در ميان مردم همانند محمد (ص) است . محمد (ص) كسى است كه حضرت عيسى و موسى به آمدنشبشارت دادهاند و كتب آسمانى به پيامبرى او اقرار داشتند . رسولى كه سر از بطحاء (مكه) در مىآورد و او هدايت كننده وهدايتشونده است .
احترام پيغمبر خدا (ص) به خديجه
خصال خديجه (س)
خديجه از كتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر كثرت اموال و املاك، او را «ملكه بطحاء» مىگفتند . از نظر عقل و زيركى نيزبرترى فوق العادهاى داشت و مهمتر اينكه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره» و «مباركه» و «سيده زنان» مىخواندند . جالب اين است او از كسانى بود كه انتظار ظهور پيامبر اكرم (ص) مىكشيد و هميشه از ورقهبن نوفل و ديگر علما جوياى نشانههاىنبوت مىشد . اشعار فصيح و پر معناى وى در شان پيامبر اكرم (ص) از علم و ادب و كمال و محبت او به آن بزرگوار حكايت مىكند . نمونهاى از اشعار خديجه در باره پيامبراكرم (ص) چنين است : فلواننى امسيت فى كل نعمه و دامت لى الدنيا و تملك الاكاسره فما سويت عندى جناح بعوضه اذا لم يكن عينى لعينك ناظره اگر تمام نعمتهاى دنيا از آن من باشد و ملك و مملكت كسراها وپادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هيچ ارزش ندارد زمانى كه چشمبه چشم تو نيافتند . ديگر خصوصيتخديجه اين است كه او داراى شم اقتصادى و روحبازرگانى بود و آوازه شهرتش در اين امر به شام هم رسيده بود . البته سجاياى اخلاقى حضرت خديجه چنان زياد است كه قلم از بيانآن ناتوان است . پيامبر اكرم (ص) مىفرمايد : «افضل نساء اهل الجنه خديجه بنتخويلد و فاطمه بنت محمد ومريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم .» چه مىتوان گفت در شان كسى كه مايه آرامش و تسلاى خاطر رسولخدا (ص) بود ؟ ! در تاريخ مىخوانيم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تكذيب قريش و اذيتهاى ايشانمحزون و آزرده مىشدند ، هيچ چيز آن حضرت را مسرور نمىكرد مگرياد خديجه ; و هرگاه خديجه را مىديد مسرور مىشد» ذهبى مىگويد : مناقب و فضايل خديجه بسيار است ; او از جملهزنان كامل ، عاقل ، والا ، پاىبند به ديانت و عفيف و كريم و ازاهل بهشتبود . پيامبر اكرم (ص) كرارا او را مدح و ثنا مىگفتو بر ساير امهات مومنين ترجيح مىداد و از او بسيار تجليل مىكرد. به حدى كه عايشه مىگفت : بر هيچ يك از زنان پيامبر (ص) بهاندازه خديجه رشك نورزيدم و اين بدان سبب بود كه پيامبر (ص)بسيار او را ياد كرد .
درود خدا بر خديجه
جبرئيل عرض كرد : خواستهام اين است كه از طرف خدا و من بهخديجه سلام برسانى» در روايتى ديگر مىخوانيم : روزى خديجه به طلب رسول خدا (ص) بيرون آمد . جبرئيل بهصورت مردى با وى رو به رو شد و از خديجه احوال رسولخدا (ص)را پرسيد . خديجه نمىتوانستبگويد رسول خدا (ص) در كجا به سرمىبرد . او مىترسيد اين مرد از كسانى باشد كه قصد كشتن پيغمبر(ص) را دارد . وقتى كه خدمت آن حضرت رسيد و قصه باز گفت ،حضرت محمد (ص) فرمود : «آن جبرئيل بود و امر كرد كه از خدا تو را سلام برسانم .»
نقش خديجه در پيشبرد اسلام
ابن اسحاق جملهاى در شان خديجه دارد كه گوياى همكارى و صداقت او در پيشبرد اسلام است . او مىگويد : «خديجه ياور صادق و با وفايى براى پيامبر (ص) بود و مصيبتها در پى رحلت خديجه و ابوطالب بر پيامبر (ص) سرازير شد .» گويا اين دو ، در برابر هجوم ناملايمات بر پيامبر اكرم (ص)، سدى بلند و مستحكم بودند . اين جمله ، معروف كه اسلام رهين اخلاق پيامبر (ص) ، شمشيرعلى (ع) ، و اموال خديجه است از نهايت همكارى و صداقت خديجهپرده بر مىدارد . فرزندان خديجه 1- هاشم . 2- عبدالله . به اين دو «طاهر» و «طيب»مىگفتند . . 3- رقيه . 4- زينب 5- ام كلثوم . 6- فاطمه . رقيه بزرگترين دخترانش بودو زينب ، ام كلثوم و فاطمه بهترتيب پس از رقيه قرار داشتند . پسران خديجه پيش از بعثتپيامبر (ص) ، بدرود زندگى گفتند . ولى دخترانش ، نبوت پيامبر(ص) را درك كردند . گروهى از محققان معتقدند : قاسم و همه دختران رسول خدا (ص)پس از بعثتبه دنيا آمدند و چندروز پس از پيامبر خدا (ص) بهمدينه هجرت كردند .
وصيتخديجه
آنگاه از خديجه دل جويى و تفقد كرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالى بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود . چون بيمارى خديجه شدت يافت ، عرض كرد : يا رسول الله ! چند وصيت دارم : من در حق تو كوتاهى كردم ، مرا عفو كن . پيامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصيرى نديدم و نهايت تلاشخود را به كار بردى . در خانهام بسيار خسته شدى و اموالت را درراه خدا مصرف كردى . عرض كرد : يا رسول الله ! وصيت دوم من اين است كه مواظب ايندختر باشيد . و به فاطمه زهرا (س) اشاره كرد . چون او بعد ازمن يتيم و غريب خواهد شد . پس مبادا كسى از زنان قريش به او آزار برساند . مبادا كسى به صورتش سيلى بزند . مبادا كسى بر او فرياد بكشد . مبادا كسى با او برخورد غير ملايم و زنندهاى داشتهباشد . اما وصيتسوم را شرم مىكنم برايتبگويم . آن را بهفاطمه عرض مىكنم تا او برايتبازگو كند . سپس فاطمه را فراخواند و به وى فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم مىگويد : من از قبر در هراسم ; از تو مىخواهم مرا درلباسى كه هنگام نزول وحى به تن داشتى ، كفن كنى .» پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(ص) عرض كرد . پيامبر اكرم (ص) آن پيراهن را براى خديجهفرستاد و او بسيار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خديجه ، پيامبراكرم (ص) غسل و كفن وى را به عهده گرفت . ناگهان جبرئيل درحالى كه كفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض كرد : يا رسولالله ، خداوند به تو سلام مىرساند و مىفرمايد : «ايشان اموالشرا در راه ما صرف كرد و ما سزاوارتريم كه كفنش را به عهدهبگيريم .»
وفات خديجه (س)
رحلتخديجه براى پيغمبر (ص) مصيبتى بزرگ بود ; زيرا خديجهياور پيغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسيارى به حضرت محمد(ص) احترام مىگذاشتند و از آزار وى خوددارى مىكردند .
ياد خديجه
پيغمبر (ص) ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دستبر دست من زد وفرمود : خدا شاهد استخديجه زنى بود كه چون همه از من رو مىگردانيدند ، او به من روى مىكرد ; و چون همه از من مىگريختند، به من محبت و مهربانى مىكرد ; و چون همه دعوت مرا تكذيبمىكردند ، به من ايمان مىآورد و مرا تصديق مىكرد . در مشكلاتزندگى مرا يارى مىداد و با مال خود كمك مىكرد و غم از دلممىزدود . حضرت امام صادق (ع) فرمود : «وقتى خديجه از دنيا رفت ،فاطمه كودكى خردسال بود ، نزد پدر آمد و گفت : «يا رسول اللهامى» ; مادرم كجاست ؟ پيامبر (ص) سكوت كرد . جبرئيل نازل شد و گفت : خدايتسلاممىرساند و مىفرمايد : به زهرا بفرما ، مادرت در بهشت و در كاخطلايى كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند ،جاى دارد . |
منبع:http://gamenetyahoo.blogfa.com/post-1047.aspx
برچسب های مهم
هر کس مصیبت های کوچک را بزرگ انگارد،خداوند او را به مصیبتهای بزرگ گرفتار سازد(حکمت 448)
شکیبا،پیروزی را از دست نمی دهد؛ هر چند زمان طولانی بر وی بگذرد(حکمت 153)
هنگام فتنه چون بچه شتر باش؛نه پشتی دارد تا سوارش شوند، نه پستانی تا شیرش دوشند. (حکمت 1)
ستودن بیش از آنچه سزاوار است چاپلوسی، و کمتر از آنچه سزاوار است، درماندگی یا حسادت است. (حکمت 347)
از خدا پروا کن اگر چه اندک باشد و میان خود و خدا پرده ای قرار ده هر چند نازک باشد.(حکمت 242)
هنگامی که نشانه های نعمت بر شما آشکار شد، با ناسپاسی دنباله آن را از خود نرانید. (حکمت 13)
با دعا امواج بلا را از خود دور برانید(حکمت 146)
نه به هنگام نعمت بسیار شادمان باش و نه در سختی سست و ترسان. (نامه 33)
زشت است فروتنی به هنگام نیازمندی، و درشتی به هنگام بی نیازی. (نامه 31)
هر که خود رای باشد به هلاکت رسد، و هر که با مردان مشورت نماید خود در خرد آنان شریک ساخته است. (حکمت207)
هرکس از مصیبتی که به او رسیده شکوه نماید، از پروردگار خود شکوه نموده است. (حکمت228)
گذشت زکات پیروزی است. (حکمت211)
هیچکس به شوخی نپرداخت مگر اینکه پاره ای از خرد خود را بیفکند. (حکمت405)
بیشترین لغزشهای خرد زیر برق طمع است(حکمت219)
کار هر روز را در همان روز انجام ده که هر روز را کاری است. (نامه 53)
در اداب نفست همین بس که دوری گزینی از آنچه از دیگران ناپسند میشماری(حکمت412)
قرآن بیاموزید که نیکوترین سخن است و آن را نیک بفهمید که بهار دلهاست. (خطبه110)
چه بد توشه ایست برای قیامت، ستم کردن بر بندگان. (حکمت221)
گناهی که اندوهگینت سازد نزد خدا بهتر از کار نیکی است که تو را به خودپسندی وا دارد. (حکمت46)
هر ظرفی با آنچه در آن نهاده شود تنگ شود مگر ظرف دانش که گشاده شود. (حکمت205)
از دست دادن حاجت آسان تر است از درخواست آن از نا اهل. (حکمت66)
بخشنده باش ما بیهوده خرج مکن اندازه نگاهدار اما سخت گیر مباش. (حکمت33)
هیچ شفاعت کننده ای کارساز تر از توبه نیست. (حکمت371)
بپرهیز از کاری که صاحبش ان را بر خود روا میدارد و بر دیگر مسلمانان ناروا(نامه69)
آنکه گرفتاری و پریشانی خود را آشکار نماید به خواری تن داده است. (حکمت2)
خدا را خدا را درباره قران مبادا دیگران در عمل به آن بر شما پیشی گیرند. (نامه47)
هر كس خود را بزرگ داشت خواهش هاي نفسش در ديده اش خوار مي گردد. (حکمت449)
هر كه بسيار ياد مرگ كند از دنيا به اندكي خشنود گردد(حکمت349)
سينه خردمند گنجينه راز اوست. (حکمت6)
پاكدامني زينت فقر است و شكر زينت توانگري(حکمت68)
گوهر جان شما را جز بهشت بهايي نيست پس خود را جز به ان مفروشيد.(حکمت456)
قناعت مالي است كه پايان نمي يابد. (حکمت57)
نماز سبب تقرب هر پرهيزكاري به خداست. (حکمت136)
اندوه خوردن نيمي از پيري است. (حکمت143)
هر كه براي دنيا اندوهگين شود: برقضاي خدا خشمگين گشته است. (حکمت328)
از دروغ دوري گزينيد كه دروغ از ايمان به دور است.(حکمت86)
بدي را با كندن از سينه ي خود از سينه ديگران بركن.(حکمت178)
چون خرد كامل گردد سخن كاهش مي يابد.(حکمت71)
در نهان از معصيت هاي خدا بپرهيزيد كه انكه بيند همو داور است. .(حکمت324)
بخشش مهر اورتر از خويشاوندي است. (حکمت247)
هيچ پشتيباني چون مشورت نيست(حکمت54)
بردباري گور بدي هاست.(حکمت6)
از دروغ دوري گزينيد كه دروغ از ايمان به دور است.(حکمت86)
بدي را با كندن از سينه ي خود از سينه ي ديگران بر كن.(حکمت178)
سخن گوييد تا شناخته شويد كه ادمي زير زبانش پنهان است.(حکمت392)
شكيبا پيروزي را از دست نمي دهد هر چند زماني طولاني بر وي بگذرد.(حکمت153)
ايمان شناخت بادل، اقرار با زبان، و عمل به اعضاء و جوارح است.(حکمت227)
از كساني مباش كه بدون عمل به اخرت اميدوارند و به خاطر ارزوهاي دراز توبه را به تاخير مي اندازند.(حکمت150)
خداوند ايمان را براي پاكي از شرك، و نماز را براي دوري از كبر واجب نموده است.(حکمت252)
ايمان ان است كه راستي اي زرا كه به زيان توست بر دروغي كه به سود توست بر گزين .(حکمت458)
ناتوان ترين ادمي كسي است كه در به دست اوردن دوست ناتوان باشد، و ناتوانتر از ان كسي است كه دوستي را به دست اورده، از دست بدهد.(حکمت12)
علم خود را جهل و يقينتان را شك نينگاريد، ان گاه كه دانستيد دست به كار شوي و انگاه كه يقين كرديد قدم پيش نهيد.(حکمت274)
اگر با اين شمشيرم بر بيني مومن زنم تا مرا دشمن بدارد، دشمنم نخواهد داشت.(حکمت45)
اگر همه دنيا را بر منافق ريزم تا مرا دوست بدارد، دوستم نخواهد داشت.(حکمت45)
هنگامي كه از كاري بيم داري خود را دا ان بيفكن كه خود را پاييدن دشوارتر است از ان چه از ان بيمناكي.(حکمت175)
خير ان است كه مال و فرزندت بسيار شود، بلكه خير ان است كه دانش تو فراوان و بردباريت بزرگ گردد.(حکمت94)
بخشش مهر اورتر از خويشاوندي است.(حکمت247)
ستودن بيش از انچه سزاوار تر است چاپلوسي، و كم تر از انچه سزاوار است درماندگي يا حسادت است.(حکمت347)
روزگار دو روز است: روزي كه به سو تو و روزي به زيان تو، پس هرگاه به سو توست سركشي مكن، و هرگاه به زيان توست شكيبا باش.(حکمت396)
خداوند در دعا را بر بنده اي نمي گشايد و در اجابت را بر او بندد.(حکمت435)
اندوه هاي وي اورده به خود را با شكيبايي و نيكوي يقين از خود دور سازد(نامه 31)
هر كه دلش شيفته دوستي دنيا گردد. دل او به سه چيز از دنيا پيوند خورد: اندوهي كه از وي جدا نشود، حرصي كه او را رها نسازد و ارزويي كه به ان نرسد.(حکمت228)
بدانيد كه از جمله نعمت ها دارايي فراوان است و برتر از دارايي فراوان تندرستي، و برتر از تندرستي پرهيزگاري دل است.(حکمت387)
با مردم چنان بياميزيد كه اگر در ان حال مرديد بر شما بگريند. و اگر زنده مانديد به سوي شما روي اورند.(حکمت10)
روز داد بر ستمگر سخت تر است تا روز ستم بر ستمديد.(حکمت341)
از لغزش جوانمردان در گذريد كه جوانمردي نمي لغزد جز ان كه دست خدا به دست اوست و بلندش مي كند.(حکمت20)
منبع:http://emaman.blogfa.com/page/blageh.aspx
برچسب های مهم
امام رضا عليه السلام هشتمين امام و پيشواي شيعيان جهان نام شريفش علي ميباشد. كنيه ان حضرت ابولحسن و مشهورترين القاب ان حضرت«رضا» است.
پدر بزرگوارش موسي كاظم هفتمين امام ميباشد.
مادر ان حضرت بانوي پرهيزگار بنام تكتم از اهالي مغرب بوده كه بعد از ولادت امام رضا او را طاهره ناميدند.
در تاريخ ولادت حضرت بين مورخين اختلاف است. ولي قول مشهور يازدهم ذي القعده سال صدوچهل و هشت هجري قمري مي باشد كه در مدينه متولد شده اند.
خلاصه علل امدن حضرت رضا ع به ايران كه ان حضرت را از جهات سياست زمان با تشريفاتي شايان از مدينه با جماعتي از رجال و اشراف حركت دادند از جمله حاكم مدينه امام را همراهي ميكردند. حضرت رضا ع از ماهيت دعوت مامون اگاه بود كه اين دعوت به خاطر از بين بردن جرايم پدرش (هارون) و نيز بر اثر ترسي كه از علويان داشت بود كه پاسخي هم به امال مردم خراسان بدهد چه انان به اولاد علي ع تمايل داشتند. مامون از شخصيت و نفوذ امام رضا بيم داشت كه مي خواست خود را براي هميشه از اين خطر در امان نگاه دارد. لذا حضرت رضاط ع در اين سفر تنها هيچكس از خاندان خويش و كسان مورد اعتماد خود را همراه نياورد. تا بفهماند كه اين سفر اجباري بوده نه با رضايت. در حالي كه رضا ع در مدينه ازادانه مسئله امامت خود را اظهار ميكرد و مردم را رهبري و هدايت مي نمود و در ظاهر امر هيچ قدرتي قادر نبود كه حضرتش را اجبارا وادار به حركت نمايد چه در ان عصر سه محل مركز كانون قدرت اسلام به شمار مي رفت،
1-مدينه،
2-بغداد،
3-مرو
1-بغداد به واسطه كشته شدن امين برادر مامون وضع اشفته داشت.
2- مدينه به واسطه وجود حضرت رضا (ع) مركز قدرت بود.
3- مرو مركز خلافت و حكومت مامون بود.
اما اولا به واسطه دوري مرو از مدينه و در ثاني اهالي خراسان علاقمند به حضرت رضا (ع) بودند و مامون نميتوانست اهداف خود را به پيش ببرد. بديهي است زندگاني سياسي ان حضرت داراي ظرافتي خاص است كه به اساني نميتوان به حقيقت امر دست يافت امامت امام رضا عليه السلام
امامت امام رضا (ع )بعد از شهادت امام هفتم اغاز ميشود و در حدود بيست سال به طول انجاميد كه ميتوان ان را به سه بخش تقسيم كرد.
1-نخستين مرحله كه مدت ده سال ادامه داشت. دوران حكومت هارون ميباشد از 183 ه ق تا 193 ه ق
2-مدت پنج سال زندگي حضرت در زمان خلافت فرزند بزرگ هارون، امين تا سال 198 ه ق
3- مدت پنج سال زندگي حضرت در زمان خلافت مامون تا هنگام شهادت سال 203 ه ق كه مهمترين حوادث زندگي سياسي ان بزرگوار را دربر ميگرد.
مامون بعد از قتل برادرش امين در 25 محرم سال 198 ه قمري خلافت را بدست گرفت. در اين هنگام اشفتگي سراسر كشور اسلامي را فرا گرفته و پايه هاي خلافت او را متزلزل ساخته بود. هارون بعد از قتل يحيي برمكي نتوانست كشورداري نمايد. پس از برمكيان كارهاي كشوري و لشگري مختل شد و مردم بي تدبيري و سوء سياست او را مشاهده مي نمودند. هارون در سالهاي پاياني حكومت خود دست به كارهاي تحريك اميز مذهبي ميزد. دستور داد كليساهايي را كه در مرزها بود خراب كنند. سندي بن شاهك داروغه بغداد را فرمان داد تا اهل ذمه بغداد را وادار كند لباسي غير از لباس لباس مسلمانان بپوشند. در نتيجه اين كارها خزرها[اقوام ساكن در غرب درياي مازندران] به تحريك امپراتور روم از طريق دربند به خاك سرزمين اسلامي وارد شدند و قتل و غارت عظيمي كردند. بطوريكه مورخين گزارش مي كنند هزاران نفر از مسلمانان و اهل ذمه كشته شدند. بعد از خزرها در افريقاي شمالي بواسطه خروج يكي از سادات حسني «ادريس» اشفتگي ظاهر شد. در اذربايجان خرم دينان ظهور كردند. در سيستان حمزه بن اترك (اذرك) كه خرابي هاي بسيار در خراسان نمود ولي از همه مهمتر شورشي بود در خراسان كه مردم از جور علي بن عيسي ماهان والي خراسان بستوه امده بودند سر به شورش بر اوردند. چون هارون در توس مرد فرزندش در مرو ماند. اين شورشها در دوره اغازين حكومت مامون شدت يافت. از يك طرف شورش علويان از طرف ديگر امام رضا (ع) برخلاف مامون مقام و قدرت معنوي داشتند و بر دلهاي مردم حكومت مي كرد. از اين رو بود كه مامون ميخواست از امامت امام رضا (ع) سوء استفاده كند.
نقشه مامون اين بود كه مي خواست اولا از قيام علويان كه دستگاه خلافت عباسيان را در معرض خطر قرار داده بود به وسيله امام رضا ع جلوگيري كند، و در ثاني بنام واگذاري خلافت به امام رضا (ع) كه اكثر مردم خراسان از شيعيان بودند پايه هاي حكومت خود را مستحكم كند. محبت اهل بيت در دل ايرانيان به گونه اي اوج گرفته بود كه حتي مامون مي ترسيد نكند روزي اگر او بيعت خود را از امام رضا (ع) در موضوع ولايتعهدي باز پس گيرد مردم نيز كمر به قتل او بربندند. جرجي زيدان مي نويسد«اهل خراسان و حكمرانانش از اهل طبرستان و ديلم پيش از قيام عباسيان همه از شيعيان علي بودند» بنا به نوشته دكتر شيبي:(... پارسيان به تشيع پناه بردن و اين پس از ان بود كه نخست از سوي سفاح و سپس منصور بعد هم از رشيد ضربه بسيار ديدند. يكي از علل تمايل اهل خراسان و ديگر ايرانيان نسبت به علويان اين بود كه هيچگاه با انان خوشرفتاري نمي شد و هرگز روي عدالت را نديدند مگر در ايام حكومت علي عليه السلام).
مامون با از بين بردن امين برادرش به خلافت رسيد. اما بعد متوجه يك مساله اساسي گرديد و ان اين بود كه مردم ايران از رفتار پدرش هارون و ستمكاري هاي حكام او كه بخصوص نسبت به شيعيان مي شد نارضايتي هاي عميق ايجاد كرده است. از طرف ديگر مردم ايران نسبت به ال علي علاقه و محبتي خاص داشتند مامون از اين جهت به وحشت افتاد. لذا با فضل بن سهل ذوالرياستين وزير خود كه مردي سياستمدار بود به مشورت پرداخت. پس از شور فضل بن سهل به مامون پيشنهاد نمود كه امام رضا (ع )را به خراسان دعوت كند تا شايد بدين وسيله از شورشها جلوگيري كند. رجاءبن ابي ضحاك دائي مامون و همراهانش چون وارد مدينه شدند حضور امام رسيده دعوت رسمي مامون را ابلاغ كردند. در ابتدا حضرت از قبول دعوت مامون خوداري و امتناع نموده ان را نپذيرفت. ولي با اسرار پي در پي انها كه توام با تهديد بود حضرت دعوت انها را اجبارا قبول فرمودند. حضرت رضا ع چون قصد سفر كردند، ابتدا با قبر پيامبر وداع نمودند سپس خانواده خود را جمع كردند و خبر شهادت خودشان و از اينكه از اين سفر باز نخواهند گشت را دادند و با اهل بيت خود وداع نمودند. به خدمت ان حضرت مشرف شدم و براي مسافرت ان حضرت تهنيت و مبارك باد گفتم! حضرت فرمودند چه تهنيت ميگويي مرا از سفري كه از جوار جد بزرگوارم دور مي شوم و در غربت شهيد خواهم شد و در (توس) در كنار بدترين خلق خدا(هارون الرشيد) مدفون خواهم شد. من در خدمت ان حضرت بودم تا انچه فرموده بود واقع شد سرانجام امام رضا (ع) از مدينه به سوي خراسان و شهر مرو مركز خلافت ان روز حركت كردند.
امام در طول راه حجاز تا بصره در هر شهري به مناسبت با مردم ديدار داشتند. از بصره تا خرمشهر از راه اب و از خرمشهر به اهواز و سپس از راه اراك، ري و نيشابور مسافرت ادامه يافت و سرانجام در روز دهم شوال سال 201 ه ق قافله امام به مرو رسيد، مورخين خط سير امام را گوناگون گزارش كرده اند. كه ذيلا اورده مي شود. در اواخر سال 200 هجري بود كه حضرت از مدينه خارج شدند. ابتدا از مدينه به مكه رفتند پس از انجام مراسم حج در اوائل سال 201 خاك حجاز را به بصره وارد و از بصره با كشتي به خرمشهر وارد و از انجا به اهواز وارد شدند. بعضي حركت امام را از طريق فارس، اصفهان، قم و نيشابور برخي هم از اصفهان-يزد و طبس و عده اي از راه فارس-اصفهان-سمنان و دامغان-سبزوار ونيشابور، بعضي هم از راه اهواز-اراك-ري و نيشابور ذكر كرده اند، ولي چنين به نظر مي رسد. كه به دستور مامون مسير حضرت از راه اصفهان-يزد و طبس بوده است. ولي انچه مسلم است به اتفاق نظر كليه مورخين حضرت از نيشابور عبور فرموده است و از نيشابور به طرف توس حركت نموده اند از انجا به ده سرخ و سپس روانه سناباد و توس مي شوند. در توس حضرت به خانه حميد بن قحطبه كه مدفن هارون بود داخل شده فرمودند: اين موضع تربت من است. حضرت از توس به طرف سرخس و از انجا به سوي مرو حركت كردند. امام رضا (ع) در بين راه در هر منزلي كه وارد مي شدند كراماتي از خودشان نشان مي دادند و بسياري از انها در كتب تواريخ ثبت و ظبط گرديده است.
هنگام ورود حضرت به نيشابور مردم بسياري به استقبال امده بودند. برخي از خوشحالي فرياد مي زدند، برخي گريه مي كردند و هر كس به نحوي احساسات خود را ابراز ميكرد.
دو نفر از بزرگان حافظ قران به نامهاي ابوذرعه رازي و محمد بن اسلم طوسي همراه با تعداد بيشماري از دانشجويان كه قلم و دوات به دست داشتند گرد امده بودند و در انتظار شنيدن جملاتي از ان حضرت بودند.
امام با چهره جذاب و متين خود در حالتي كه لباس ساده بر تن داشت در برابر مردم كه از طبقات مختلف به خصوص دانشمندان و علماء بودند قرار گرفت همه در انتظار شنيدن بيانات امام سرپا ايستاده بودند. امام درخواست مردم را اجابت فرمود. جمعيت همه خاموش شدند:
تنها صدايي كه شنيده مي شد صداي امام بود. امام رضا (ع) حديث معروف«سلسله الذهب» را بيان فرمودند.
شنيدم از پدرم موسي بن جعفر كه مي فرمود از پدرم جعفر بن محمد كه مي فرمود شنيدم از پدرم محمد بن علي كه مي فرمود از پدرم علي بن حسين كه مي فرمود شنيدم از پدرم حسين بن علي كه مي فرمود از پدرم علي بن ابيطالب كه مي فرمود شنيدم از رسول خدا ص كه مي فرمود از جبرييل كه مي فرمود از خداي جل جلاله كه مي فرمايد.
«لا اله الا الله» حصار من است پس هر كه در حصار من داخل شد از عذاب من ايمن باشد.
بعد از بيان اين حديث وقتي قافله خواست حركت كند امام سر از(هودج) بيرون اورد به طوري كه توجه مردم را كه اجتماع كرده بودند جلب كرد. مثل اينكه امام مي خواست مطلب ديگري بگويد. كه اهميت فراواني دارد، انگاه امام فرمود:
ولكن بشرطها و شروطها و سپس اشاره به خود نمود و فرمود «و انا من شروطها»
سخنان امام درباره توحيد بسيار قابل تامل است. امام با مقدمه بسيار جالب و گيرا حديث توحيد را مطرح كرد كه سنگ زير بناي دين بوده و تنها وسيله رسيدن به فلاح و رستگاري مي باشد.
پس از توحيد، امام موضوع اصل امامت را مطرح ميكند.
امام رضا ع دو جمله فرمودند كه هريك مكمل ديگري است.
1- 1- كلمه طيبه (لا اله الا الله)
2- ولكن بشرطها و شروطها
توحيد چيست و چه اشخاصي بايد ان را ترويج كنند؟
توحيد كلمه طيبه اي است كه افراد و هم ملتها را از همه نكبتها و عذابها نجات مي بخشد و هم تنها وسيله به فلاح و رستگاري رسيدن است.
اصل ولايت و امامت كه تكميل كننده توحيد است. اگر كار سرپرستي و رهبري عادلانه و اگاهانه در جامعه اسلامي حل نشود يگانه پرستي استقرار نخواهد يافت و باز هم طاغوتها به جاي خدا مي نشينند و حكمروايي خواهند كرد.
مامون مجلس مجلل و باشكوهي ترتيب داد كه تمام بزرگان و سران حكومت در ان جمع شده بودند از جمله محمد بن جعفر و گروهي از هاشميان در ان مجلس حضور داشتند. به مجرد ورود امام ع محمد بن جعفر و تمامي افراد بني هاشم و سايرين از جاي خود بر خاستند. پس از انكه امام همه را اذن جلوس دادند. چون ساعتي بگذشت مامون پيشنهاد خود را مطرح كرد و گفت: اي دوستان؛ من در ال عباس و ال علي نظر كردم هيچكس را افضل و سزاوارتر براي امر خلافت از علي بن موسي الرضا(ع) نديدم، سپس رو كرد به حضرت و گفت: «...اي فرزند رسول خدا من به فضيلت، علم، زهد، پارسائي و خداپرستي شما پي بردم و ديدم تو از من به خلافت سزاوارتر هستي..» اراده كردم كه از خلافت كناره گيري نمايم و ان را به شما تفويض كنم.
امام از پذيرفتن خلافت امتناع نمود و فرمود مرا از اين كار معاف دار.
مامون بر اين امر اسرار نمود. امام در پاسخي استدلالي فرمودند« ايا خلافت جامه اي است كه خدا بر تو پوشانيده است؟ اگر جامعه اي است كه خدا بر تو پوشانيده است تو نمي تواني ان را از خود دورسازي و به من واگذاري و اگر خلافت مال تو نيست پس چگونه چيزي را كه مال تو نيست بر من ميبخشي» امام رضا (ع) مصلحت را در اين ديد كه پيشنهاد قبول خلافت را كه بسيار سطحي بود بپذيرد.
اما مامون هم كه با همه زيركي خود چنين طرحي را تهيه كرده بود نمي توانست با جواب منفي امام دست از توطئه هاي خود بردارد. اين بود كه مرحله دوم نقشه اي را كه طراحي كرده بود مطرح كرد و ان پيشنهاد اين بود كه امام بعد از وي راسا عهده دار امور شوند.
مامون پس از خود داري امام از قبول خلافت، پيشنهاد جانشيني خلافت را به امام رضا (ع) عرضه داشت. مامون گفت: پس ولايتعهدي را به تو واگذار مي كنم.
امام فرمودند: از اين كار مرا معاف كن. مامون گفت: ناچار بايد اين امر را قبول كني وقتي امام امتناع خويش را بيان فرمود مامون طي پاسخي تهديد اميز گفت: عمربن خطاب شوري را با شش نفر مقرر داشت كه يكي از انان نياي تو امير المومنين علي ع بود و عمر شرط كرد هركس با انان مخالفت كند. گردنش را بزنند. بايد چيزي كه مي خواهم بپذيري و از ان راه فرار نيست.
حضرت رضا ع در پاسخ مامون فرمودند كه پدران من خبر از جانب رسول خدا (ص) داده اند كه من پيش از تو از دنيا خواهم رفت و در كنار هارون الرشيد مدفون خواهم شد. مامون گفت: تا من زنده باشم چه كسي مي تواند تو را بكشد. حضرت فرمود: اگاه باش اگر من مي خواستم بگويم كه كيست ان شخصي كه مرا ميكشد هر اينه مي گفتم، مامون گفت با اين سخن مي خواهي تواضع كني و ولايتعهدي مرا قبول نكني تا مردم بگويند تو ترك دنيا كرده اي. حضرت فرمود: به خدا سوگند از روزي كه پروردگار مرا افريده است هرگز دروغ نگفته ام و بي ميلي من از دنيا به جهت دنيا نيست و من مي دانم تو چه اراده كرده اي مامون گفت چه اراده كرده ام. حضرت فرمود: با اين قصد خود ميخواهي مردم بگويند كه علي بن موسي الرضا ترك دنيا نكرده بلكه دنيا او را ترك كرده بود. اكنون كه دنيا از براي او ميسر شد ولايتعهدي را قبول كرد. مامون كه در برابر منطق محكم امام عاجز شده بود با حالت خشم گفت: تو هميشه سخن ناگوار در برابر من مي گويي و از سطوت من ايمن شده اي به خدا سوگند تو را اجبا بر اين كار ميكنم و اگر ولايتعهدي مرا قبول نكني تو را خواهم كشت. اينجاست كه سر گفتار امام در برابر اصرار مامون تا اندازه اي اشكار مي شود كه فرمود: «اگر ناچار بايد اين پيشنهاد را بپذيرم، مشروط بر اين است كه در هيچ كاري از امور مربوط به حكومت، قضاء، فتوي، عزل و نصب شركت و دخالتي نداشته باشم» به عبارت ديگر«نبايد به نام من كارهايي صورت گيرد و يا قلمداد شود، با وجود انكه من در اين دستگان حضور دارم ان كارها انجام ميگيرد و تصميماتي اجرا مي شود كه من ناظر انها هستم با توجه به انكه صاحب منصبي عالي هستم بنابراين كارها مورد رضايت من است؟ نه به هيچوجه.» اري امام چگونه مي توانست در چنان دستگاهي باشد كه امور اساسي ان مورد تصويب اسلام نيست به هر حال موقعيت عجيبي است كه در تاريخ اسلام پيش امده است.
هر كس در اين زمينه به دنبال هدف و مقصدي به تناسب شخصيت و موقعيت خويش است.
هدف و مقصد امام نيز جز احياء حقايق دين و استفاده از هر موقعيتي براي معرفي چهره واقعي دين نمي تواند باشد.
سرانجام مامون شروط امام را قبول مي كند و در روز ششم ماه رمضان 201 هجري به پسرش عباس دستور داد كه پيش از همه مردم با ان حضرت بيعت كند، بعد از ان ساير مردم بيعت كردند. چون مراسم بيعت انجام شد مامون رو به امام رضا ع كرد و گفت: اكنون برخيز و براي مردم خطبه اي بخوان و با انان سخن بگوي. امام رضا (ع) پس از حمد و ثناي الهي فرمودند:
همانا ما را به واسطه رسول خدا ص بر شما حقي است و شما را نيز به خاطر همان حضرت بر ما حقي است و هرگاه شما حق ما را پرداختيد بر ما نيز واجب است حق شما را بدهيم و پيش از اين مقدار در ان مجلس سخني از ان حضرت نقل نشده است، چون مراسم ولايتعهدي ان حضرت انجام شد، مامون دستور داد به نام ان حضرت سكه ضرب كنند و در تمام شهرها به ولايتعهدي علي بن موسي الرضا (ع )خطبه خوانده شد و در همان سال در مدينه بر منبر رسول خد ص به نام ان حضرت خطبه خواندند. ايا مامون واقعا قصد داشت خلافت را به امام رضا (ع) واگذار نمايد؟
هنگامي كه مامون والي خراسان بود اين سرزمين بيشتر شيعي و طرفدار اهل بيت (ع) بودند از طرف ديگر مردم خراسان از هارون و حاكم ظالم او چون علي بن عيسي سخت متنفر بودند. همين نارضايتي ها بود كه مامون را وادار كرد تا محبوبيت مردم را به دست اورد چرا كه ايرانيان گرد او جمع شده بودند و در مقابل امين برادرش تقويتش كردند و بالاخره به تدبير و كفايت فضل بن سهل سرخسي بر امين غالب گرديد.
مامون ولايتعهدي را به حضرت تحميل كرد و به ظاهر همه گونه تعظيم و احترام را به حضرت مي نمود تا به اين وسيله مردم را فريب دهد ولي در باطن مزورانه از هيچ نوع اهانت نسبت به ان حضرت خودداري نمي كرد. خود حضرت هم بارها اين مطلب را به دوستان وشيعيان مي فرمود: در حديث است كه علي بن الجهم در يكي از مجالس مباحثه ان جناب شركت داشت. چون فضيلت و مقام علمي ان حضرت بر همگان اشكار شد و مامون از ان حضرت احترام زيادي به جا اورد علي بن الجهم عرض كرد خدا را حمد مي كنم كه مامون را مطيع شما گردانيد و اين دو در اكرام شما مبالغه مي دارند. حضرت فرمود كه اي ابن جهم ترا فريب ندهد. اين محبتها نسبت به من رياكارانه است، زيرا به زودي او مرا شهيد خواهد كرد و اين خبري است كه از پدرانم به من رسيده و اين سخن را پنهان دار و تا من زنده ام به كسي نگو. پيوسته ان حضرت از سوء معاشرت مامون ناراضي بود.
در مورد پيشنهاد خلافت به امام رضا (ع )بايد نكات زير را مورد تحليل و تعمق قرار داد.
اولا چرا حضرت از قبول خلافت امتناع نمودند، در ثاني چرا امام ولايتعهدي را پذيرفت كه هر كدام بحث جداگانه دارد.
حضرت خلافت را نپذيرفت چون زمينه براي قبول خلافت اماده نبود و نخواست موجب تضعيف مسلمين شود. اما درباره پذيرفتن ولايتعهدي بايد به جو اوضاع ان روز توجه كرد كه حساس ترين دوران تاريخ اسلام هم از جنبه هاي مذهبي و هم از جنبه هاي سياسي و هم از ديدگاه مقاومتهايي كه به نام علويان عليه حكومت عباسي مي شد و اكثر جنبه مذهبي و مردمي داشت دوره اي خاص است. از طرفي هم مردمان خراسان ظلمهاي فرمانداران هارون الرشيد را فراموش نكرده بودند كه اين خلفاء ستمگر و حكامشان وقتيكه مردم را مخالف امر خلافت و سياست خود مي ديدند مخالفين را ريشه كن مي نمودند. در اينجا براي مثال چند نمونه از رفتار زشت هارون كه مورخين نوشته اند. اشاره ميشود.
هارون در لذتهاي حرام و ريختن خونها و غصب حقوق مردم بسيار حريص بود. در كاخ هارون چهار هزار كنيز سوگلي وجود داشت بخششهايش براي رقاصان و خوانندگان و بازيگران نثار مي شد. هارون الرشيد كسي است كه به تعبير احمد شبلي از شيعيان بدش مي امد و انها را به قتل مي رساند. نتيجه اين رفتار سرانجام شومي براي عباسيان به ارمغان اورد. مردم از رفتار زشت انان و حكمرانانشان به راستي متنفر شده بودند. در مقابل رفتار و زهد علويان به ويژه ائمه عليهم السلام، تقوا و پاكدامني شان در بربر كارهاي زشت و ناپسند عباسيان، اين بود كه مردم بي اختيار به سوي انان (ال علي ع) كشيده مي شدند مردم مي ديدند كه همگي بني عباس، مامون دشمن اهل بيت بودند برخود لازم ميديدند كه انان را از خود دور كنند.
در اين امر (دشمني با اهل بيت) همه خلفا اتفاق نظر داشتند و اختلاف ميان خلفا فقط در شيوه هايي بود كه هر يك از انان در برابر اين مساله برگزيده بودند. خلفاء پيش از مامون به طور كلي شيوه زور و شقاوت داشتند ولي مامون روشي تازه و منحصر به فرد در مبارزه با علويان در پيش گرفته بود.
در اوايل خلافت، مامون وضع متزلزلي داشت و سخت به تدبير وزير ايراني خود و مردم نيازمند بود. لذا چنين وانمود مي كرد كه او دستدار هر كس مي باشد كه مردم علاقه دارند و هنگامي كه احساس تمايل خراسانيان را نسبت به علويان دريافت تظاهر به دوستي و پيروي علويان كرد و قصد او از ولايتعهدي ان بود كه مي خواست پاسخي به امال اهل خراسان بدهد.
سرزمين خراسان در عصر مامون از نظر سياسي اهميت بسيار داشت دانشمندان و سياستمداران دنياي ان روز از گوشه و كنار در (مرو) جمع شده بودند و در مباحث گوناگون از جمله در خصوص جانشيني پيغمبر ص بحث مي كردند.
امامت يكي از مسائل مهم بود كه شرايط جانشيني پيامبر اسلام چيست و چه اشخاصي صلاحيت و لياقت ان را دارند؟ عبدالعزيزبن مسلم مي گويد: ما با حضرت رضا (ع) در مرو بوديم در يكي از روزهاي جمعه به مسجد جامع رفتيم كساني كه در مسجد بودند خواستند در امر امامت گفتگو شود حضور امام رسيدم جريان را در موضوع امامت به عرض رسانيدم حضرت تبسمي فرمودند، سپس شرح مبسوطي پيرامون اوصات امامت و مقام ان بيان نمودند. حضرت در امر امامت و پيشوائي اينكه چه اشخاصي صلاحيت دارند ثابت نمودند كه خلفاي عباسي براي جانشيني پيغمبر ص شايستگي ندارند. حضرت در پيرامون امر امامت و شرايط ان بدون تقيه با صراحت صحبت مي كردند كه چه اشخاصي حق دارند جانشين و پيشوا و رهبر مسلمانان باشند حضرت در مقام اثبات و اوصاف امامت بي پروا در حضور و غياب مامون سخن مي فرمود. ابوسعيد خراساني مي گويد:
دو نفر در خراسان حضور امام رضا (ع )امدند و درباره نماز قصر (شكسته در سفر) سوال نمودند. به يكي از دو نفر فرمود بر شما نماز قصر واجب است. زير نيت تو در اين سفر ملاقات من بود و به ان ديگري فرمود بر تو واجب است نماز را تمام بخواني زيرا سفرت به قصد ملاقات مامون سلطان وقت بوده يعني نيت معصيت داشته نقشه مامون ان بود كه مي خواست به تدريج مقام حضرت را در نظر مردم كم كند. از اين رو مي كوشيد تا هر چه بتواند فضائل و خصوصيات بارز حضرت را از مردم كتمان كند ولي اقدامات او نتيجه عكس داشت و فضائل امام اشكار تر مي شد.
منبع:http://emaman.blogfa.com/page/reza-z.aspx
برچسب های مهم
ابوالحسن موسی بن جعفر (ع) امام هفتم از ائمه اثنی عشر (ع) و نهمین معصوم از چهارده معصوم (ع) است. تولد ان حضرت در ابواء (محلی میان مکه و مدینه) به روز یکشنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 ق واقع شد. به جهت کثرت زهد و عبادتش معروف به العبا- الصالح بود و به جهت علم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و الام زمانه مشهور به (الکاظم) گردید آن حضرت به کنیه های ابو ابراهیم و ابوعلی نیز معروف بوده است. مادر ان حضرت حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند. برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند. امام موسی کاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابو حنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم مکردند. بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق(ع) در بیست سالگی به امامت رسید و 35 سال رهبری و ولایت شیعیان را بر عهده داشت
در زمان حیات امام صادق(ع) کسانی از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ایشان اسماعیل امام خواهد شد اما اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفت ولی کسانی مرگ او را باور نکردند و او را همچنان امام دانستند پس از وفات امام صادق(ع) عده ای چون از حیات اسماعیل مایوس شدند پسر او محمد بن اسماعیل را امام دانستند و اسماعیلیه امروز بر این عقیده هستند. و پس از او پسر او را امام می دانند و همینطور به ترتیب و به تفضیلی که در کتب اسماعیلیه مذکور است. پس از وفات حضرت (ع) بزرگترین فرزند ایشان عبدالله افطحمی دانند این عبدالله مقام و منزلت پسران دیگر امام را نداشت و به قول شیخ مفید در ارشاد متهم بود که در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترین برادرانش از جهت سن و سال بود ادعای امامت کرد و برخی نیز از او پیروی کردند. اما چون ضعف دعوی و دانش او را دیدند روی از او برفتافتند و فقط عده قلیلی از او پیروی کردند که به فطیحه مرسوم هستند.
امام موسی کاظم(ع) در علم و تواضح و مکارم اخلاق و کثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بیکران خویش تربیت می فرمود. شبها به طور ناشناس در کوچه های مدینه می گشت و به مستمندان کمک میکرد.مبلغ دویست،سیصد،وچهارصد دینار در کیسه ها میگذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت میکرد. موسی بن جعفر در مدینه معروف بود و اگر به کسی صره ای میرسید بی نیاز میگشت.
مهدی خلیفه عباسی امام را در بغداد بازداشت کرد اما بر اثر بی خوابی که دید و نیز تحت تاثیر شخصیت امام از او عذر خواهی کرد و به مدینه اش بازگرداند. کویند که مهدی از امام تعهد گرفت که بر او و فرزندش قیام نکند این روایت نشان میدهد که امام کاظم ع قیام را در آن زمان صلاح و شایسته نمیدانسته است و با انکه از جهتکثرت عبادت و زهد به (العبد الصالح) معروف بوده است بقدری در انظار مردم مقامی والا و ارجمند داشته است که او را شایسته مقام خلافت و امامت ظاهری نیز میدانستند و همین امر موجب تشویش و اظطراب دستگاه خلافت گردیده و مهدی به حبس او فرمان داده است.
درباره حبس امام موسی کاظم ع به دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت میکند که علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن برمک بوده است زیرا هارون فرزند خود امین را به از مقربان خود به امام جعفر بن محمد ابن اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم ان را داشت که اگر خلافت به امین برسد جعفر بن محمد را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و برمکیان از مقام خود بیفتند. جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی ع و یحیی این معنی را به هارون اعلام می داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند.گویند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می خواهد برود از او سعایت نکند. علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پسش هارون باز یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال او می دهند تا انجا که ملکی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند.امام هارون در قبر حضرت رسول ص گفت یا رسول الله از تو پوزش میخواهم که میخواهم موسی بن جعفر را به زندان افکنم زیرا او میخواهد امت تو را برهم زند و خونشان را بریزد.آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزد والی عیسی بن جعفر بن منصور برند.عیسی پس از مدتی نامه ای به هارون نوشت و گفت که موسی بن جعفر در زندان جز عبادت و نماز کاری ندارد یا کسی بفرست که او را تحویل بگیرد یا من او را ازاد خواهم کرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست که امام را آزاری برسند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمکی سپرد. چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قران اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخرالامر یحیی امام را به سندی بن شاهک سپرد و سندی ان حضرت را در زندان مسموم کرد و چون آن حضرت از سم وفات یافت سندی جسد ان حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد که ببینند در بدن او اثر از زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش دفن کردند. تاریخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ف در 55 سالگی گفته اند.
نجمه، مادر بزرگوار امام رضا (ع) و از زنان مومنه، پارسا، نجیب و پاکیزه بود حمیده، همسر امام صادق (ع)، او را که کنیزی از اهالی مغرب بود، خرید و به منزل برد نجمه در خانه امام صادق(ع)، حمیده خاتون را بسیار احترام میکرد و بخاطر جلال و عظمت او، هیچگاه نزدش نمینشست روزی حمیده در عالم رویا، رسول گرامی اسلام(ص) را دید که به او فرمودند: ای حمیده! نجمه را به ازدواج فرزند خود موسی در آور زیرا از او فرزندی به دنیا خواهد آمد که بهترین فرد روی زمین باشد. پس از این پیام حمیده به فرزندش امام کاظم ع فرمود: پسرم، نجمه بانویی است که من هرگز بهتر از او را ندیده ام، زیرا در زیرکی و محاسن اخلاق، مانندی ندارد. من او را به تو میبخشم، تو نیز در حق او نیکی کن، ثمره ازدواج امام موسی کاظم ع و نجمه، فرزندی بود که نامش امام رضا ع بود. پس از تولد امام هشتم ع، این بانوی مکرمه با تربیت گوهری تابناک، ارزشی فراتر یافت
بنا به گفته شیخ مفید در ارشاد امام موسی کاظم ع سی و هفت فرزند پسرو دختر داشت که هیجده تن از آنها پسر بودند. و علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم افضل ایشان بود. از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسی و محمد بن موسی و ابراهیم بن موسی بودند. یکی از دختران آن حضرت فاطمه معروف معصومه سلام الله علیها است که قبرش در قم مزار شیعیان جهان است.
امام هفتم علیه السلام با جمع روایات و احادیث و احکام و احیای سنن پدر گرامی و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را که با تعالیم و مجاهدات پدرش جعفربن محمد ع نظم و استحکام یافته بود حفظ و تقویت کرد و علی رغم موانع بسیار در راه انجام وظایف الهی تا انجا پایداری کرد که جان خود را فدا ساخت
منبع:http://emaman.blogfa.com/page/kazem-z.aspx
برچسب های مهم
امام حسن پس از تولد امام حسن، والدینش علی و فاطمه منتظر ماندند تا پیامبر (ص) از سفر باز گردد و انم او را انتخاب کند. وقتی پیامبر از سفر برگشت و به خانه علی وارد شد، امام علی(ع) او را در جامه ای زرد پیچید و برای نامگذاری نزد پیامبر (ص) آورد.
پیامبر فرمود: مگر من شما را نهی نکردم که طفل را در جامه زرد او را نپیچید؟ سپس جامه زرد را از دور حسن (ع) باز کردند و او را را در جامه ای سفیذ پیچیدند و خدمت رسول الله آوردند.
پیامبر فرمود آیا او را نام گذاری کرده اید؟ امام علی (ع) فرمود: در نام گذاری او بر تو سبقت نخواهم گرفت. حق تعالی جبرییل را مامور فرمود که نزد محمد(ص) برو و بر او مبارک باد بگو و سلام مرا به او برسانو بگو نسبت علی به تو مثل نسبت هارون است به موسی . پس نام پسر هارون را روی او بگذارید. جبرییل بر محمد نازل شد و پس از عرض تبریک، گفت حق تعالی فرمود:نام این مولود را همنام پسر هارون بگذارید. محمد پرسید، نام پسر هارون چه بود؟ جبرییل گفت: به زبان «شبر» که به زبان عربی می شود «حسن». در مورد نامگذاری امام حسین نیز چنین روالی طی شد و نام عبری «شبیر» و عربی «حسین» به فرمان خداوند روی آن حضرت نهاده شد.
دوران برداری فاطمه سر امام حسین، به جای 9 ماه و 9 روز، فقط شش ماه بود. درآن زمان که امکان نگهداری نوزادان نارس وجود نداشت، معمولا نوزادان زود رس می مردند. اما به خواست خداوند حسن زنده ماند، همانطور که عیسی پسر مریم نیز شش ماهه به دنیا آمد و او هم به خواست خداوند زنده ماند. هم جد پدری و هم جد مادری حسن، عبدالمطلب بود، زیرا علی و محمد پسر عمو بودند و پدر علی یعنی ابوطالب و پدر محمد یعنی عبدالله، پسران عبدالمطلب بودند. از طرف دیگر، علی از هر دو سو به هاشم منسوب بود. حسن شباهت زیادی به پیامبر(ص)داشت. لذا پیامبر می فرمود: حسن از آن من است و حسین از آن علی. علاوه بر شکل ظاهری، خلق و خوی آرامش طلبی را امام حسن(ع) را از پیامبر(ص) و خلق و خوی ستیزه جویی با ظالمان را حسین از پدرش علی به ارث برده بودند. حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند. روزی فاطمه(س)از پیامبر خواست به حسن و حسین هدیه عطا کند. پیامبر فرمود: به حسن عزت و. شرف و صبر و رفتار مسالمت آمیز و به حسین شجاعت و جنگاوری هدیه نمودم. پیامبر چنان حسن و حسین را دوست داشت که غالبا آنها را بر دوش خود مینهاد.
يك روز وقتي حسن بر دوش پيامبر بود، يكي از صحابه پيامبر (ص) گفت: اي حسن! عجب مركب والامقامي را در اختيار داري. روزي پيامبر (س) در محراب در حال سجده بود كه حسن بر پشت پيامبر سوار شد. پيامبر(ص) براي انكه برخاستن او از سجده موجب افتادن حسن نشود، آنقدر سجده اش را طولاني كرد كه طفل خودش پايين آمد. روزي پيامبر بر بالاي منبر مشغول خطابه بود كه ديد حسن و حسين در مسجد مشغول بازي هستند. پيامبر (ص) خطبه اش را قطع كرد و به سراغ آن ها رفت و هر دو را در آغوش گرفت و آن ها را بوييد و بوسيد. يكي از صحابه در اين خصوص به پيامبر (ص) معترض شد و گفت: من كودكي دارم كه هرگز او را نبوسيده ام. پيامبر (ص) فرمود: خداوند رحمت و عطوفت را از قلب تو پاك كرده است؛ زيرا هر پدر و مادري بايد فرزندانش را دوست بدارد و آن ها را نوازش كند تا خداوند آتش دوزخ را از آنها دور سازد.
پيامبر فرمود: هر كس حسن و حسين را دوست بدارد، آتش جهنم بر او حرام مي شود و هر كه با آن ها دشمني كند، به قعد جهنم خواهد افتاد. روايت است كه پس از رحلت پيامبر (ص)، روزي حسن به مسجد رفت و به ابوبكر گفت: از منبر پدر من بيا پايين و ابوبكر كودك را نوازش كرد و گفت: درست مي گويي، اين منبر متعلق به پدر تو رسول الله بود. وقتي مسلمانان شورشي به كاخ عثمان هجوم بردند كه وي را به قتل برسانند، امام حسن و حسين را مامور محافظت از جان عثمان كرد و اين دو جوان تا جايي كه ممكن بود، مهاجمين را به عقب مي راندند، ولي شدت انزجار شورشيان از عثمان چنان بود كه سرانجام او را به قتل رساندند .
منبع:http://emaman.blogfa.com/page/hasan-z.aspx
برچسب های مهم
پیامبر اسلام (ص) در مکه، در خانه خود، کنار کعبه کانون خدا پرستی، دیده به جهان گشود، هم اکنون محل این خانه در شعب ابیطالب، مشخص است و جایگاه عبادت و زائران میباشد. پیامبر (ص) از یک خاندان شریف، از شاخه دودمان قریش به دنیا آمد، پدران و مادران او تا حضرت آدم، همه خدا پرست بودند.
سلسله نسب پیامبر (ص) با 48 واسطه به حضرت آدم (ع) میرسد، و در این سلسله پیامبرانی قرار دارند، مانند: اسماعیل]جد بیست و هشتم پیامبر[، و ابراهیم خلیل الله]جد بیست و نهم پیامبر[ حضرت نوح(ع) ]جد سی و نهم پیامبر[ و ادریس]جد چهل و دوم پیامبر[ و حضرت آدم]جد چهل و هشتم پیامبر[ محمد (ص) پسر عبدالله، پسر عبدالمطلب، پسر هاشم، پسر عبد مناف، پسر قصی، پسر کلاب، پسر مره، پسر کعب، پسر لوی، پسر غالب، پسر فحمر، پسرمالک، پسر نصر، پسر کنانه، پسر خزیمه،پسر مدرکه، پسر الیاس، پسر صفر، پسر نذار، پسر محمد، پسر عدنان.
سلسله نصب پیامبر (ص) تا «عدنان» مورد اتفاق نسب شناسان است، ولی پس از او تا آدم (ع) اختلاف بسیار دیده میشود، طبق روایتی پیامبر فرمود: هنگامی که سلسله نسب من به عدنان رسید، در همان جا توقف کنید.
پيامبر اسلام (ص) در روز جمعه 17 ربيع الاول، بعد از طلوع فجر، در عصر سلطنت انوشيروان، قبل از طلوع خورشيد، در مكه چشم به جهان گشود، در شب تولد و هنگام تولد ان حضرت، حوادث عجيبي در جهان رخ داد، كه در اين جا به ذكر چند حادثه اكتفا ميكنيم 1- امام صادق (ع)فرمود: ابليس (پدر شيطان ها) در اسمان هاي هفتگانه، رفت و امد ميكرد، هنگامي كه عيسي( ع )متولد شد، از پرواز به سه اسمان ممنوع گرديد، ولي در چها اسمان، رفت و امد ميكرد، و هنگامي كه پيامبر اسلام (ص) متولد شد، از پرواز به سوي همه اسمان هاي هفتگانه ممنوع شد، و شيطانهايي كه به سوي اسمان مي رفتند با تيرهاي شهاب اسماني رانده مي شدند. هنگامي كه افراد قبيله قريش، اوضاع اسمان را پريشان و دگرگون ديدند، گمان كردند كه قيامت بر پا شده، به هم ديگر مي گفتند: «اين پديده ها نشانه بر پا شدن قيامت است كه يهوديان و مسيحيان از ان سخن ميگويند يكي از كاهنان زبر دست ان عصر به نام عمروبن امير گفت:«به ستارگان اسمان كه نشانه هاي مسير راه زمستان و تابستان ما بودند بنگريد، اگر انها از جاي خود پرتاب شوند، بدانيد كه نابودي همه ما و همه چيز فرا رسيده است، ولي اگر انها در جاي خود قرار دارند و ستارگان ديگري پرتاب ميگردند، اين نشانه بروز حادثه جديدي است كه من چگونگي ان را نمي دانم 2- در همان بامداد تولد پيامبر اسلام ص همه بتها از جا كنده شده و سرنگون شدند
3-در ان هنگام ايوان عظيم كاخ مدائن (كاخ شاه ايران) به لرزه در امد و چهارده كنگره(دندانه سر ديوار) ان فرو ريخت.
4- اب درياچه ساوه در زمين فرو رفت و خشكيد
5- اب رود سماوه(در بين كوفه) زياد شد و به جريان افتاد.
6- اتشكده سرزمين فارس، پس از هزار سال روشنايي خاموش شد.
هنگامي كه عبدالله پدر بزرگوار پيامبر ص، قبل از ولادت پيامبر ص از دنيا رفت، عبدالمطلب با كمال اخلاص، سرپرستي امنه و سپس محمد ص را پس از ولادت به عهده گرفت. امنه، درباره پيامبر (ص) ميگويد: هنگامي كه محمد ص در رحم من بود، شنيدم منادي غيبي گفت:
بگو پناه مي برم به خداي يكتا از گزند هركسي كه حسادت ميكند، سپس نام او را محمد (ص)بگذار.
در اين هنگام امنه براي عبدالمطلب چنين پيام داد: براي تو پسري متولد شده است، بيا و او را ببين.
عبدالمطلب امد و ان نور را ديد، و شادمان شد، و امنه انچه را كه هنگام حمل و وضع حمل، ديده بود، براي عبدالمطلب بازگو كرد. عبدالمطلب نوزاد را در اغوش گرفت و در داخل خانه كعبه شد و در انجا به دعا و نيايش پرداخت. وا ز درگاه خداوند به خاطر عطاي چنين فرزندي، شكر و سپاس بجا اورد، و مطابق بعضي از روايات اين اشعار را به عنوان اداي شكر الهي خواند: «حمد و سپاس خداوندي را كه اين پسر پاك و لطيف را به من عطا فرمود.
پسري كه در گهواره نسبت به ساير نوزادان پسر، برتري و اقايي دارد، پناه مي دهم او را به اين خانه اي كه داراي چند ركن است.
در قران، چهار بار نام پيامبر اسلام ص به اسم «محمد» امده است و در يك مورد با نام «احمد» (سوره صف ايه 6 ذكر شده است.) وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ و (به ياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: «اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديقكننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده ( تورات) مىباشم، و بشارتدهنده به رسولى كه بعد از من مىآيد و نام او احمد است!» هنگامى كه او ( احمد) با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «اين سحرى است آشكار روايت شده: يكي از يهوديان از پيامبر ص پرسيد: چرا نام تو، محمد و احمد، و بشير ونذير است؟ پيامبر ص در پاسخ فرمود:
اما «محمد» از اين رو است كه من در زمين محمد و ستوده شده هستم، اما احمد از اين رو است كه من در اسمان ستوده تر از زمين هستم، اما بشير از اين رو است كه پيروان خدا را به رحمت الهي مژده مي دهم. و اما «نذير» از اين رو است كه گنهكاران را از دوزخ ميترسانم. او را با لقب «مصطفي» مي خواندند يعني برگزيده، و نيز «خاتم النبيين» مي خوانند، يعني اخرين پيامبران.
چهر و قامت محمد ص به قدري زيبا بود كه قابل توصيف نيست، يكي از قيافه شناسان ان عصر به نام «هند بن ابي هاله» روزي با امام حسن ع ملاقات كرد امام به او فرمود:«چهره جدم چگونه بود؟»
هند در پاسخ گفت: صورتش مانند ماه شب چهارده مي درخشيد، قامتش رسا، سرش بزرگ، مويش نه پيچيده و نه افتاده، رنگش سفيد روشن، پيشانيش گشاده، ابروهايش پر مو و كماني و از هم گشاده، در وسط بيني بر امدگي داشت ريشش انبوه، سياهي چشمش شديد، گونهايش نرم و كم گوشت، دندانهايش باريك، دندانهاي ثنايايش از هم گشاده، اندامش معتدل... و باريكي كف پايش خالي و كم گوشت بود، هنگامي كه راه مي رفت با وقار حركت مي كرد، گامهايش گشاده مي گذاشت همانند انكه از بلندي به پايين گام بردارد، وقتي به چيزي توجه مي كرد، به طور عميق به ان نگاه مي كرد، هنگام حركت، بيشتر به زمين مي نگريست، و به مردم خيره نميشد، و به هر كس كه مي رسيد به او سلام ميكرد، و هموداره به هدايت و راهنمايي مردم ميپرداخت.
در تاريخ امده:پيامبر (ص) در ان هنگام كه سه ساله بود و در نزد مادر رضاعي خود حليمه سعديه به سر مي برد، روزي به حليمه گفت: « اي مادر! چرا دو نفر از برادرانم را (منظور فرزندان حليمه هستند) در روز نميبينم؟»
حليمه گفت: انها روزها گوسفندان را به بيابان براي چراندن مي برند، اكنون در بيابان هستند. محمد (ص) گفت: چرا من همراه انها نروم؟
حليمه گفت: ايا دوست داري همرا انها به صحرا بروي؟
محمد (ص) گفت :اري
صبح بعد، حليمه، روغن بر موي محمد (ص) زد و يك «مهره يماني» (براي حفاظت او) بر گردنش اويخت.
محمد ص در همان دوران كودكي با خرافات و امور بيهوده مبارزه مي كرد، بي درنگ همان مهره را از گردن بيرون اورد و به دور انداخت سپس رو به حليمه كرد و فرمود:مادر جان! ارام بگير، اين چيست، من خدايي دارم كه مرا حفظ ميكند، نه مهره يماني.
خديجه دختر خويلد، از خاندان قريش، بانويي بسيار پاكدامن و ارجمند بود، او دو شوهر كرد، هر دو از دنيا رفتند، و اموال بسياري از انها از طريق ارث به او رسيد، ثروت او از حد و مرز گذشت، همواره كاروانهاي بازرگاني او در شام و يمن و وطائف، در حركت بودند.
او توسط عموي خود به نام «ورقه بن نوفل» كه از دانشمندان و كشيشان مسيحي بود، به مقام پيامبر اگاه شده بود، به علاوه خود روش پاك و ارجمند محمد ص را ديده بود، و امانت داري و صداقت او را مشاهده كرده بود، از اين رو مجذوب و شيفته بي قرار پيامبر ص شد، و تصميم گرفت با پيامبر(ص) ازدواج كند، در اين وقت پيامبر (ص) 25 سال داشت ولي از سن خديجه 40 سال ميگذشت، و به نقل بعضي او در اين هنگام 28 سال داشت پيامبر (ص) با وساطت عمويش ابوطالب ، وسائل ازدواج با خديجه را فراهم كرد ، و اين ازدواج مقدس انجام شد
قبل از اينكه پيامبر ص در چهل سالگي به مقام پيامبري برسد، همه مردم او را به عنوان امين و راستگو مي شناختند، و هرگز در او گناه و انحرافي نديده بودند
در ان هنگام كه پيامبر (ص) پيامبري خود را اشكارا نمود، مشركان قريش كه يكي از انها ابوسفيان با كاروان تجاري خود به شام رفت، در شام با هر قل امپراطور روم ملاقات كرد، هرقل از ابوسفيان در مورد پيامبر (ص) سوالاتي كرد و ابوسفيان پاسخ داد، يكي از سوالات او اين بود كه: ايا قبل از نبوت محمد (ص) هيچ گاه از او دروغي شنيده بوديد؟
ابوسفيان جواب داد؟ نه، او در ميان ما از هر جهت راستگو بود
كوه بلند «حرا» در شش كيلومتري شمال شرقي مكه، كنار راه مكه به عرفات واقع شده، كه شهر مكه در دامنه ان قرار دارد، اين كوه از كوههاي ديگر مكه جداست و بر تمام انها مسلط است، و در سينه قله اين كوه، غاري هست كه به ان «غار حرا» گويند، كه از تخته سنگ هاي بزرگي تشكيل شده، و دهانه ان به سمت كعبه است، ارتفاع ان به اندازه بلندي قامت يك انسان ميانه بوده، و عرض ان به قدري كوچك است كه يك نفر به زحمت ميتواند در ان بخوابد، وقتي انسان بر فراز كوه قرار ميگيرد، جلال و جبروت خدا، و عظمت افرينش و زيبايي هاي طبيعت را كه همه نشان خدا و بزرگي او است، مي نگرد.
پيامبر قبل از پيامبري در هر ماه چندين بار در شب و روز و در هرسال، همه ماه رمضان را برفراز اين كوه عظيم ميرفت، اثار عظمت خدا را در انجا مشاهده ميكرد، و شب و روز به تفكر و تامل و عبادت خدا ميپرداخت
چهل سال از عمر پيامبر ص ميگذشت، روز 27 رجب، فرا رسيد، ان حضرت بر فراز كوه «حرا» به مناجات و عبادت خدا مشغول بود كه پيك وحي، جبرييل امين، بر او نازل شد و مژده رسالت را به او داد، و اين ايات را از جانب خدا، براي او خواند: سوره قلم
پيامبر (ص )با دريافت نخستين شعاع وحي، سخت خسته شده نزد خديجه امد و فرمود:
مرا بپوشانيد و جامه اي بر من بيفكنيد تا استراحت كنم
از طرفي بيان رسالت در بربر مشركان كار خطرناكي و دشواري بود، ان حضرت در برابر فشار معنوي (وحي) و ظاهري (مبارزه با مشركان)، در بستر ارميده بود كه ايات اغاز سوره مدثر توسط جبرييل بر ان حضرت، نازل گرديد:
به اين ترتيب اغاز اسلام، از نام خدا، خواندن، قلم، قيام، هشدار، پاكي و اخلاص و بزرگداشت خدا شروع شد.
محيط مكه و اطراف، ان چنان در لجنزار بت پرستي و خرافات و فساد، غرق بود، كه دعوت علني، برخلاف ان وصع، ممكن نبود، بلكه نياز به هسته مركزي و دفاعي، و اجتماع ياران فداكار داشت، از اين رو پيامبر ص سه سال به طور محرمانه با افراد تماس مي گرفت و انها را به اسلام دعوت مي نمود، در اين سه سال به گفته بعضي چهل نفر به اسلام گرويدند.
نخستين مردي كه مسلمان شد، حضرت علي ع بود، و نخستين زني كه به اسلام پيوست، حضرت خديجه همسر پيامبر ص بود، در اين سال انها در جاهاي مخفي مانند غارها و گوشه هاي پشت كوه ها، دور از ديد مردم، نماز جماعت مي خواندند.
ياسر، با اينكه در سن پيري (حدود هفتاد سال) بود، تحت سخت ترين شكنجه مشركان به مقاومت خود ادامه داد تا سرانجام زير ضربات و تازيانه هاي خورد كننده مشركان به شهادت رسيد.
همسرش سميه كه او نيز در سنين پيري بود همچنان مقاومت كرد و حتي حاضر نشد يك لحظه، خواسته ابوجهل و شكنجه گران را به زبان اورد، او پس از شهادت همسرش با فريادهاي بي امان خود، رگبار سرزنش خود را بر سر ابوجهل فرو ريخت، ابوجهل كه همچون پلنگي خشمگين شده بود، دستور داد پاهاي سميه را به دو شتر بستند، شتران را از يكديگر جدا نمودند، سرانجام ابوجهل در حالي كه ان بانوي دلاور و پر صلابت را با الفاظ ركيك، فحش مي داد با خنجر (يا شمشير) بر شكم او زد و شكمش را دريد و به اين ترتيب او نيز به شهادت رسيد. و اين دو همسر قهرمان و شير دل، نخستين كساني هستند كه مدال شهادت را در تاريخ اسلام گرفتند.
در زندگي درخشان پيامبر ص، يكي از رخدادهاي بسيار مهم، هجرت ان حضرت از مكه به مدينه بود، كه به خاطر اهميت ان در عصر خليفه دوم، بر اساس نظريه اميرمومنان علي ع اغاز هجرت، مبدأ تاريخ اسلام، انتخاب و پذيرفته شد.
هجرت يعني انتقال از كساني به مكان ديگر، براي گسترش اسلام و جستجوي ازادي و عوامل بيشتر، براي بيان اسلام در سطح وسيعتر، در قران، سخن بسيار پيرامون هجرت امده است.
هنگامي كه مسلمانان در مكه در فشار و ازار شديد مشركان قرار گرفتند، پيامبر ص مسلمانان را به هجرت به مدينه دستور داد. مشركان احساس خطر شديد كردند و با خود گفتند: هجرت مسلمانان به مدينه موجب تشكل انها در مدينه شده، و اينده نزديك كار را بر ما سخت خواهد كرد، سران انها در «دارالندوه» مجلس شوراي خود اجتماع كرند، و هر كدام در مورد جلوگيري از اسلام و دعوت پيامبر ص، پيشنهادي نمودند، چنانكه در ايه 30 سوره انفال به اين توطئه، اشاره شده است.
وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ
(به خاطر بياور) هنگامى را كه كافران نقشه مىكشيدند كه تو را به زندان بيفكنند، يا به قتل برسانند، و يا (از مكه) خارج سازند; آنها چاره مىانديشيدند (و نقشه مىكشيدند)، و خداوند هم تدبير مىكرد; و خدا بهترين چاره جويان و تدبيركنندگان است!
سرانجام پيشنهاد ابوجهل تصويب شد، پيشنهاد او اين بود كه: «از هر قبيله اي، يك جوان شجاع به عنوان نماينده انتخاب شود، و همه ان نمايندگان در يك شب، خانه پيامبر ص را محاصره كنند، و به سوي او حمله كرده و او را در رختخوابش بكشند».
ان شب فرا رسيد، جبرييل ماجراي توطئه كودتاچيان را به پيامبر ص خبر داد، پيامبر ص ماجرا را به علي ع خبر داد، و او فرمود:« امشب در رخت خواب من بخواب، تا كافران گمان كنند كه من در رخت خواب خود خوابيده ام، به انتظار من در بیرون خانه بمانند و من در پنهانی از خانه خارج شوم»
با اینکه خوابیدن در رختخواب پیامبر (ص) و افکندن روپوش سبز پیامبر بر روی خود، صد در صد خطرناک بود،
حضرت علي(ع) با جان و دل، اين پيشنهاد را پذيرفت، و در رختخواب ان حضرت خوابيد، ان شب نمايندگان مشركان، با شمشيرهاي برهنه، خانه پيامبر (ص) را محاصره كردند، پيامبر(ص) شبانه، بي انكه مشركان متوجه شوند، در تاريكي شب از خانه بيرون امد و به سوي غار ثور كه در 7 كيلومتري جنوب مكه قرار گرفته، رفت و در انجا مخفي شد، در اين هنگام ابوبكر نيز همراه پيامبر(ص) بود. سپس پيامبر(ص) از اغاز ثور به سوي مدينه هجرت نمود، ان حضرت در روز پنجشنبه اول ربيع الاول سال 13 بعثت از مكه خارج شد و در روز 12 همين ماه به مدينه وارد گرديد.
در سال اول هجرت رويدادهاي مهمي رخ داد از جمله:
1ـ عبدالله سلام از علماي بزرگ يهود، پس از مناظره اي با پيامبر (ص) قانع شده و مسلمان شد.
2- پيامبر از طرف خدا، مامور بناي مسجد در مدينه گرديد، ان حضرت مسجدي كه ديوار ان هفت يا پنج ذراع(حدود سه مترو نيم يا دومترو نيم) بود ساخت، در همان زميني كه«اسعد بن زراه» با عده اي قبل از ورود پيامبر به مدينه، در ان اقامه نماز جماعت مي كردند.(همان مكاني كه هم اكنون به مسجد النبي در مدينه معروف است). اين مسجد در اغاز مربع بود، و طول و عرضش صد ذراع در صد ذراع بوده است.
3- دستور اذان واقامه در همين سال جزو وظايف استجابي عبادي گرديد.
4- در ماه شوال همين سال، پيامبر (ص) با عاشيه دختر ابوبكر ازدواج كرد.
در سال دوم هجرت وقايع بسياري رخ داد از جمله:
1ـ در نيمه رجب پس از گذشت 16 ماه از هجرت، قبله مسلمين تغيير يافت، روزي پيامبر (ص) در مسجد «بني سلمه» مشغول نماز بود. پس از پايان نماز ظهر، جبرييل نازل گرديد و ايه 144 سوره بقره را كه در مورد تغيير قبله از جهت بيت المقدس به مسجد الحرام است اورد، پيامبر نماز عصر را در ان مسجد به طرف كعبه خواند و ان مسجد به مسجد«ذو قبلتين» معروف گرديد، در اين باره دشمان، ياوه ها و سخنان طنز اميز گفتند كه ايه 142 سوره بقر به ان و جواب ان اشاره كرده است. بعضي مي نويسند: پيامبر دو ركعت از نماز عصر را خوانده بود كه جبرييل نازل شد و ايه 144 سوره بقره را نازل كرد، پيامبر (ص) در حال نماز به طرف كعبه برگشت، و دو ركعت اخر را به جانب كعبه خواند.
2ـ ازدواج پرشكوه حضرت فاطمه (س) با علي (ع) در اين سال رخ داد و بعضي مي نويسند امام حسن (ع) در اين سال ديده به جهان گشود.
3ـ فرمان جهاد با كافران در همين سال، صادر گرديد. اجازه داده شد انانكه مقابل كافران قرار گرفته اند و مظلوم واقع شده اند با كفار جنگ نموده و خداوند بر ياري و نفرت انها قادر است.
«بدر» منطقه وسيعي است كه داراي چاههاي اب بوده، كه همواره كاروانها در انجا توقف مي كردند و از ابهاي ان بهرمند مي شدند.
بدر در جنوب غربي مدينه بين مدينه ومكه قرار گرفته و از اين رو ان را بدر ميگويند كه نام صاحب ابهاي ان بدر بوده است.
علت اين جنگ اين بود كه: در ماه جمادي الاول سال دوم هجرت به پيامبر (ص) خبر رسيد كه «كرزبن جابر» با گروهي از قريش تا سرمنزلي شهر مدينه امده و شتران پيامبر (ص) را با چهار پايان افراد ديگر به غارت برده و به محصولات مدينه اسيب زده اند، رسول اكرم (ص) بي درنگ پرچم جنگ را به علي ع سپرد، ان ان حضرت با جمعي از مهاجران به تعقيب انها رفتند تا به چاه بدر رسيدند و سه روز هم در انجا توقف كردند، هر چه جستجو كردند، كسي را نيافتند سپس به مدينه برگشتند.
از طرفي كفار، اموال مهاجران را در مكه، مصادره كرده بودند، و به طور كلي مي خواستند، مسلمانان را در مدينه در فشار محاصره اقتصادي قرار دهند، و روشن است كه اگر اين فشار ادامه يابد، دست كم جلو توسعه و گسترش اسلام گرفته ميشود.
پيامبر ص براي شكستن اين محاصره، تدابيري انديشيد، بزرگترين تدبيرش اين بود كه عبور كاروانهاي تجاري مشركان مكه را قدغن كند.
چهل نفر از مسلمانان را تحت فرماندهي حمزه كه قهرمان رزم اور بود، براي كنترل مسير كاروانها فرستاد.
پيامبر(ص) بيست شتر در دسته ي انها قرار داد.اين چهل نفر تحت فرماندهي حمزه، به منطقه اي بين مدينه و درياي سرخ كه راه عبور كاروانهاي مكه بود رفتند و از انجا نگهباني نمودند، منطقه اي كه 130 كيلومتر عرض داشت و كاروانهاي مكه چاره اي نداشتند. جز اينكه از ان عبور كنند. چند روز گذشت ديدند كارواني نمايان شد، وقتي كاروان نزديك امد معلوم شد كه كاروان قريش است كه سيصد نفر همراه كاروان مي باشد، حمزه اعلام جنگ كرد ولي كفار كه از دلاوري و شجاعت حمزه اطلاع داشتند، پيشنهاد صلح كردند، حمزه نيز مصلحت امر را به صلح دانسته و جنگ واقع نشد.
طولي نكشيد 313 نفر از مسلمانان در رمضان سال دوم هجرت همراه پيامبر (ص) از مدينه به سوي بدر حركت كردند كه 77 نفرش از مهاجران بودند و بقيه از انصار، و جمعا هفتاد شتر و سه اسب بيشتر نداشتند.
ابوسفيان توسط جاسوس هايش از تصميم پيامبر(ص) و مسلمانان اگاه شد. دو كار به نظرش رسيد يكي اينكه فردي را از بيراهه به طور سريع به مكه بفرستد و مردم مكه را از خطر قرار گرفتن كاروان خبر دهد، دوم كاروان را از بيراهه به طرف مكه ببرد.
«ضمضم» پيام رسان ابوسفيان به مكه شتافت و مشركان مكه را از ماجرا مطلع كرد، طولي نكشيد كه حدود هزار نفر با ساز و برگ كامل نظامي براي نجات كاروان از مكه خارج شدند.
ابوسفيان كه مي دانست تا رسيدن قوا از مكه، قطعا مورد هجوم مسلمانان قرار خواهد گرفت، مسير راه را عوض نمود و از بيراهه فرار كرد و كاروان را به مكه رساند.
خبر فرار كاروان به سپاه مكه رسيد. سران سپاه در مورد جنگ نظريات مختلف داشتند. نظر عده اي اين بود كه چون كاروان نجات يافته برگرديم، ولي عده اي اصرار داشتند كه به حركت ادامه دهند. ابوجهل طرفدار جنگ بود و افراد را تحريك مي كرد. سرانجام تصميم به جنگ گرفتند پيامبر با 313 نفر از مسلمانان در بدر بودند كه خبر فرار ابوسفيان با كاروانش به حضرت رسيد، از طرفي گزارشگران گزارش دادند كه لشكر دشمن تا پشت تپه بدر امده است.
شبي كه فردايش جنگ بدر واقع شد مسلمانان تمام شب را بيدار بودند و در پاي درختي تا صبح به نماز و دعا اشتغال داشتند.
صبح روز جمعه هفده رمضان بود كه سپاه قريش با تجهيزات كامل جنگي، از پشت تپه به دشت بدر سرازير شدند، هنوز در ميان قريش، اختلاف نظر در مورد جنگ وجود داشت، اما يك موضوع جنگ را حتمي كرد و ان اينكه:
يكي از سپاهيان قريش بنام اسود محزوحي كه مردي خشن بود، چشمش به حوضي كه مسلمانان درست كرده بودند افتاد، تصميم گرفت يكي از اين سه كار را انجام دهد، يا از اب حوض بنوشد يا ان را ويران كند و يا كشته شود، به دنبال اين تصميم از صف مشركان بيرون تاخت و تا نزديك حوض رسيد، در انجا با حضرت حمزه افسر رشيد اسلام روبرو شد، حمزه يك ضربت به پاي او زد كه پايش از ساق جدا شد، در عين جال ميخواست با حركت سينه خيز، خود را به اب حوض برساند و از ان بنوشد، حمزه با زدن ضربت ديگر او را در آب كشت.
به دنبال اين حادثه، به رسم ديرينه عرب، جنگ تن به تن شروع شد.
سه نفر از شجاعان دشمن به نامهاي عتبه و برادرش شيبه (از فرزندان ربيعه) و سومي وليد(فرزند عتبه) به ميدان امدند و مبارزه طلبيدند.
سه نفر از انصار در صف مسلمانان به ميدان تاختند، وليد انها را شناخت، گفت: شما اهل مدينه هستيد به شما كاري نداريم، كساني كه از اقوام، هستند بايد به جنگ ما ايند.
رسول اكرم(ص) پسر عموهايش عبيده و علي(ع) و عمويش حمزه را به ميدان فرستاد. به مناسبت من، علي (ع) و عمويش حمزه را به ميدان فرستاد. به مناسبت من، علي (ع) با وليد، حمزه با شيبه و عبيده با عتبه به جنگ پرداختند.
طولي نكشيد كه علي و حمزه رقيبان خود را از پاي در اوردند، ولي عبيده كاري از پيش نبرد، هر دو ضربتي به هم زدند.
علي(ع) پيش دستي كرد و عتبه را كشت، به اين ترتيب در حمله اول، مشركان به سوگ سه نامور شجاعشان نشستند پس از ان عاص بن سعيد براي مبارزه با علي (ع) به ميدان تاخت. علي (ع) او را نيز كشت، سپس حنظله پسر ابوسفيان و طعيمه و نوفل به ميدان تاختند، علي (ع) انها را نيز يكي پس از ديگري كشت، و پيوسته مبارزاني به ميدان مي امدند و كشته مي شدند.
سرانجام جنگ با پيروزي اسلام و شكست دشمن پايان يافت، از مسلمانان چهارده نفر به افتخار شهادت رسيدند.
از كفار، هفتاد نفر كشته شدند و هفتاد نفر اسير گشتند، 35 يا 36 نفر از كشته شدگان، بر اثر ضربات پرچمدار اسلام در اين جنگ يعني علي (ع) به هلاكت رسيدند، بسياري از كشته شدگان از سران شرك مانند ابوجهل، وليدبن عتبه، حنظله بن ابوسفيان، عتبه و شيبه و ... بودند
در سال سوم هجرت نيز وقايع مهمي رخ داد از جمله:
1ـ حضرت امام حسن (ع) در نيمه ماه رمضان اين سال در مدينه ديده به اين جهان گشود.
2ـ يهود ياني كه قبول شرايط جزيه نمي كردند، امنيت نداشتند و مي بايست قبول جزيه كنند، و ماليات سرانه سالانه بپردازند. 3ـ در اين سال، پيامبر (ص) با حفصه دختر عمر ازدواج كرد، و همين ازدواج باعث گرايش چند قبيله به اسلام گرديد
در سال سوم هجرت نيز وقايع مهمي رخ داد از جمله:
1ـ در همين سال، مشروبات الكي به طور كلي حرام و قدغن شد.
2ـ به دستور پيامبر ص زيدبن ثابت زيان عبري را فراگرفت تا او كه مورد اطمينان بود نامه هاي عبري پيامبر ص را در رابطه با يهود، بخواند و بنويسد.
3ـ از حوادث مهم اين سال ولادت با سعادت امام حسين(ع) و رحلت فاطمه بنت اسد مادر علي ع و ازدواج پيامبر با ام سلمه
در سال سوم هجرت نيز وقايع مهمي رخ داد از جمله:
1ـ داستادن ازدواج پيامبر ص با زينب دختر جحش و دختر عمه رسول خدا) پس از طلاق زيد بن حارثه كه جريان مشروحي در تاريخ دارد.
2ـ دستور حجاب، طي اياتي از سوره نور در اين سال داده شد.
3ـ ماجراي جنگ «خندق»
4ـ ماجراي اعدام يهود بني قريطه
5ـ ماجراي«ابولبابه» و توجه او.
ماه شوال سال پنجم هجرت بود كه به پيامبر( ص) خبر رسيد بالغ بر ده هزار نفر متشكل از طوائف مختلف شرك براي جنگ با مسلمانان از مكه حركت كرده اند. پيامبر ص بي درنگ مسلمانان را اماده دفاع كرد در جلسه مشورتي، سلمان پيشنهاد كندن خندق( كه يك نوع سنگر است) در اطراف مدينه كرد، اين پيشنهاد مورد قبول واقع شد. همه مسلمانان حتي شخص پيامبر ص در كندن اين سنگر بزرگ شركت كردند، و هنوز دشمن به مدينه نرسيده بود، كندن خندق به پايان رسيد، پهناي خندق به قدري بود كه سواران چابك و ورزيده نمي توانستند با اسب از ان عبور كنند، و طول ان را بعضي دوازده هزار ذراع (حدود شش هزار متر) حدس زده اند، زيرا مسلمانان صدهزار نفر بودند و هر ده نفري متصدي چهل ذراع شدند. مسلمانان شب و روز از پاي ننشستند تا اين سنگر بزرگ به پايان رسيد.
پس از ان طولي نكشيد كه ارتش عرب و يهود پيمان شكن، مدينه را محاصره كردن، انها از وجود خندق تعجب نمودند و نتوانستند وارد مدينه شوند. قريب يك ماه سپاه دشمن در پشت خندق توقف كرد؛ و جز چند نفر كسي نتوانست از خندق عبور كند، و اگر ميخواست عبور كند، با سنگباران مسلمين، عقب مي نشست.
پنج نفر از قهرمانان دشمن براي جنگ به ميدان تاختند، علي ع دو نفر از انها يكي عمروبن عبدود و ديگري نوفل بن عبدالله را كشت و همين امر باعث شكست دشمن گرديد و دشمن پا به فرار گذاشت.
در ضمن طوفان و تند بادي نيز امد، اين طوفان و باد، خيمه ها و تشكيلات دشمن را ان چنان در هم ريخت كه ديگر از ماندن و مقاومت بي تاب شدند و به مكه بازگشتند.
در سال سوم هجرت نيز وقايع مهمي رخ داد از جمله:
1ـ جنگ بني المصطلق و ماجراي افك
2ـ واجب شدن حج
3ـ سفر مذهبي وسياسي پيامبر ص به مكه براي حج و حوادثي كه در اين سفر رخ داد.
4-صلح حديبه
در سال سوم هجرت نيز وقايع مهمي رخ داد از جمله:
1ـ اعلام جهاني بودن اسلام، و نامه هاي پيامبر به سران كشورها و دعوت انها به اسلام
2ـ ورود مهاجران حبشه.
3ـ مسموم شدن پيامبر ص به دست يك زن يهودي
4ـ ماجراي فدك، سرزمين وسيع و حاصلخيز
در سال سوم هجرت نيز وقايع مهمي رخ داد از جمله:
1ـ جنگ موته با سپاه روم.
2ـ فتح مكه.
3ـ جنگ حنين.
4ـ غزوه طائف
در سال سوم هجرت نيز وقايع مهمي رخ داد از جمله:
1ـ واقعه تبوك كه مقدمه جنگ با روميان بود
2- ريشه كني، لارياي بت پرستي در سراسر جزيره العرب و اخطار شديد به مشركان، و خواندن ايات برائت از مشركان در اجتماع مكه.
3ـ تعيين عاملين براي اخذ زكات به عنوان پشتوانه اقتصادي حكومت اسلامي.
پيامبر ص همچنان در بستر رحلت بود و از اوضاع و فعاليتهايي كه در خارج در موضوع خلافت مي شد، اگاه بود روزي كه بزرگان و سران صحابه براي عيادت امده بودند، پيامبر ص فرصت را غنيمت شمرد و فرمود: قلم و دواتي براي من بياوريد تا براي شما چيزي بنويسم كه پس از ان گمراه نشويد» ولي عمر گفت: بيماري بر رسول خدا غلبه كرده، از اين رو هذيان مي گويد، قران ما را كافي است..»
خلاصه، اختلاف و گفتار و گفتار او و عده اي مانع شد از اينكه پيامبر ص نامه اي درباره جانشين خود بنويسد، ابن عباس از اين پيش امد سخت ناراحت گرديد، در حالي كه اشك مي ريخت مي گفت: روز پنج شنبه چه روز دردناكي بود؟
سرانجام پيامبر (ص) روز دوشنبه 28 صفر در سن63 سالگي چشم از جهان فاني فرو بست و به جهان بقاء ارتحال فرمود.
بنا به وصيتش، علي (ع )بدن مقدسش را غسل داد و كفن نمود و بر ان نماز خواند و ان را در خانه مسكونيش كه بنام حجره مطهره معروف است كنار مسجد النبي دفن كرد.
منبع:http://emaman.blogfa.com/page/mohammad-z.aspx
برچسب های مهم
هدف از اهانت به حضرت محمد(ص) ایجاد فتنه و شبهه در دین اسلام است
گروهی از علمای الازهرا هدف دشمنان از اهانت به نبی اکرم (ص) را ایجاد فتنه و شک و شبهه در دین حنیف اسلام عنوان کرده و گفتند که این تهاجمات و تعرضات از ابتدا و در عصر نبوی بوده و مسئله جدیدی نیست.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از خبرگزاری اسلامی، گروهی از علمای الازهر به منظور مبارزه با اهانت دشمنان به اسلام و مسلمانان و شخص نبی اکرم (ص) همایشی با عنوان "رسول خدا" در یمن برگزار کردند.4 تن از اعضای گروه الازهر بر جایگاه نبی اکرم(ص) و حقیقت درگیری بین حق و باطل و معرفی حقایق اسلام تمرکز کردند. در این میان شیخ محمود عبدالرزاق یکی از علمای الازهر با بیان اینکه هدف دشمنان از اهانت به نبی اکرم ایجاد فتنه و شک و شبهه در دین حنیف اسلام است، اظهار داشت که این تهاجمات از ابتدا و با آغاز دعوت اسلامی نبی اکرم (ص) وجود داشته است و یهودیان و مسیحیان در ایجاد شک در کلام و صدق رسالت نبی اکرم (ص) اصرار فراوانی داشتند. در واقع در عصر نبوی این تعرضات بوده و مسئله جدیدی نیست.شیخ لطفی اسماعیل حسن یکی دیگر از علمای الازهر به جایگاه عظیم و بزرگ نبی اکرم میان خلایق اشاره کرد و گفت: خداوند پس از انتخاب نبی اکرم به جایگاه عالی او سوگند یاد کرده است و آیات قرآن و احادیث این نکته را تأکید می کند.شیخ محمد عیسوی خطیب مسجد شهدای صنعا با بیان اینکه در راستای اهانت به نبی اکرم همه مسلمانان باید به سوی سنت نبوی گرایش بیشتری پیدا کنند، به ضرورت اخلاص مسلمانان در عشق به نبی اکرم اشاره کرد و یادآور شد که علما باید نقش فعال و سازنده ای در معرفی دین حنیف اسلام و نبی اکرم و جایگاه او داشته باشند و باید دیگران را نیز به شناخت نبی اکرم و حقیقت رسالت پیامبر اکرم آشنا و دعوت کنند.
منبع:http://www.raminahar.blogfa.com/cat-38.aspx
برچسب های مهم
بســــــــــــــــم الله الرحمــــــــــــــــــــــــــن الرحيـــــــــــــــــــــــــــم
«فاضل»، نام زره پيامبر(ص) است كه حضرت مهدي(عج) هنگام ظهور همراه دارند و آن در سَفَط است. اين زره در جنگ هاي حضرت هميشه همراهش خواهد بود. و محافظ جان آقا خواهد بود. خيلي ها از ترس اين زره و ابهت اين زره نمي توانند به حضرت نزديك بشوند.چه بسا اين افراد از ميان من و شما نيز باشد. اين افراد كساني هستند كه هميشه گناه مي كردند درحالي كه مي دانستند كه حضرت مهدي(عج) آنها و اعمالشان زير نظر دارد و توجهي به اقا نمي كردند.
چه بسا اين افراد بيشتر از شيعيان باشند. چون ما شيعيان خيلي چيزها را مي دانيم اما عمل نمي كنيم. انسان هايي كه نمي دانند شايد كمتر از من و شما كه خود را شيع حضرت مي دانيم ترس داشته باشند. پس اگر نمي خواهي در مقابل زره حضرت روسياه بشوي و درجا از ابهت آن زره نفله بشوي،خودت را بساز.
اگر گناه بزرگي انجام داده اي استغفار كن و از آقا امام حسين(ع) بخواه كه گناهانت را ببخشد. و عنايت بكند كه در جمع ياران حضرت بقية الله قرار بگيري. از حالاتي كه در عزاداري هاي امروزي آقا امام حسين(ع) داشته اي استغفار كن. چه كارهاي حرام كه در محرم الحرام انجام نداده اي!؟ آيا خودت را عزادار حسين مي داني!؟ پس اين طرب ها و طبل ها و آهنگ ها چيست؟ پس اين بي عفتي ها و بي حجابي چيست؟پس اين بداخلاقي ها بدرفتاري ها چيست؟
اگر نمي خواهي درست بشوي پس خودت را براي مقابله با زره حضرت مهدي(عج) يعني«فاضل» كه ابهت آن روح تو را در به در خواهد كرد،آماده بكن.
متن از:خـــــــــــــــادم المهــــــــــــــــــــدي
اللهـــــــــــــــــــــــــــم عجــــــــــــــــــل لوليـــــــــــــــــــــك الفــــــــــــــــــــــــــرج
منبع:http://www.raminahar.blogfa.com/cat-38.aspx
برچسب های مهم
پيامبر صلى الله عليه و آله:
اَنا زَعيمٌ بِبَيتٍ فى رَبَضِ الجَنَّةِ وَ بَيتٍ فى وَسَطِ الجَنَّةِ وَ بَيتٍ فَى اَعلَى الجَنَّةِ، لِمَن تَرَكَ المِراءَ وَ اِن كانَ مُحِقّـا وَ لِمَن تَرَكَ الكِذبَ وَ اِن كانَ هازِلاً وَ لِمَن حَسَّنَ خُلقَهُ؛
من براى كسى كه بگومگو را رها كند، هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترك گويد و براى كسى كه اخلاقش را نيكو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مركز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى كنم.
برچسب های مهم
زندگی پیامبر بزرگوار اسلام و حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) از الگوهای نمونه زندگی خانوادگی و همسر داری این بانوی مکرمه الگوی بی بدیل همسر داری برای زنان امروز جامعه است.
هنگامی که رسول خدا با خدیجه کبری ازدواج کردند، منزل مناسبی برای سکونت نداشتند اما خدیجه در کمال تواضع نسبت به همسرشان فرمودند: «خانه خانه توست، این اموال و دارایی نیز همه متعلق به توست و من نیز کنیز شمایم.» و این شروع یک زندگی مجاهده گرانه بود.
منبع:http://www.raminahar.blogfa.com/cat-38.aspx
برچسب های مهم
دنیاخواهی و اسیر دنیا بودن یکی از عوامل جداکننده حقیقت طلبان از باطل جویان است. از آنجا که حکومت حضرت مهدی(عج) عالم گیر است و منفعت طلبان به عدالت سوق داده می شوند و بر آمال دنیا خواهی شان تازیانه عدالت و حقیقت نواخته خواهد شد؛ بنابراین بیشترین مخالفت ها ازسوی دنیاطلبان و دنیاخواهانی است که در هراس از دست دادن آن یا به شوق و عشق زیاده خواهی آنند. پس مبارزه شان جدی تر و کراهت و ناپسندی شان از آن حادثه و از آن واقعه، بیشتر و جدی تر است.
دنیاخواهان در مقابل امام مهدی(عج)
عدم فهم جایگاه امام و ولایت
این افراد که دلبسته دنیایند و برای رسیدن به آن همواره در تلاش و کوشش، نسبت به جایگاه امام و ولایت نه تنها هیچ شناختی ندارند؛ بلکه از درک و فهم آن نیز عاجزند. در زیارت حضرت امیر(ع) می خوانیم: "خدایا شکرت که مرا بر این زیارت موفق ساختی ... درحالی که اهل دنیا و آنانی که آیات خدا را به تمسخر گرفته و فریفته دنیا شدند، از زیارت او سر باز زدند. شکر تو را که مرا معرفتی دادی که اهل دنیا جاهل آنند و به دیگران روی آوردند."(1)
ترجیح دنیا به آخرت
خداوند از این ویژگی آنان چنین سخن می گوید: "ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ"؛ این به خاطر آن است که زندگی دنیا(و پست را) بر آخرت ترجیح دادند و خداوند افراد بی ایمان (لجوج) را هدایت نمی کند."(2)
کفر به آیات الهی
در آیه دیگری درباره این ویژگی آنان می خوانیم: "(در آن روز به آن ها می گوید:) ای گروه جن و انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو می کردند و شما را از ملاقات چنین روزی بیم می دادند؟ آن ها می گویند: "بر ضد خودمان گواهی می دهیم، (آری) ما بد کردیم" و زندگی (پر زرق و برق) دنیا آن ها را فریب داد و به زیان خود گواهی می دهند که کافر بودند."(3)
فریفته دنیا شدن
از دیگر ویژگی های آنان این است که دنیا آن ها را فریفته و اسیر خود کرده است: "همان ها که دین و آیین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگی دنیا آنان را مغرور ساخت. امروز ما آن ها را فراموش می کنیم، همان گونه که لقای چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند."(4)
دل بسته دنیا و ماندن در آن
آیه دیگری از این صفت آنان چنین نام برده است: "و آن ها را حریص ترین مردم ـ حتی حریص تر از مشرکان ـ بر زندگی (این دنیا و اندوختن ثروت) خواهی یافت (تا آنجا) که هر یک از آن ها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود؛ درحالی که این عمر طولانی او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آن ها بیناست."(5)
سیره رفتاری اسیران دنیا در دوران غیبت
برچسب های مهم
1 – امام صادق عليه السلام فرمودند : آگاه باشيد ؛ سوگند كه اگر من آن زمان ظهور را درك كنم
جانم را براي صاحب الزمان فدا خواهم كرد .
2 - امام صادق عليه السلام فرمودند : براي هر مردمي دولتي است كه دلخواه آنان و همواره
در انتظار دولت خود هستند . اما دولت ما در آخر الزمان است كه ظاهر خواهد شد و ما انتظار
آنرا مي كشيم .
3 – امام صادق عليه السلام فرمودند : در تفسير آيه ي (( الم )) اين قرآن كتابي است كه هيچ
شكي در آن نيست و براي پرهيزكاران راهنمايي گران قيمت است . همان كساني كه به غيب
ايمان دارند .
4 – امام صادق عليه السلام فرمودند : و زمان غيبت قائم ما بسيار طول خواهد كشيد تا آنكه
حق در جايگاه خود آشكار و مردم مومن از مردمي كه ايمانشان نا خالصي دارد جدا شوند و هر
كس از شيعيان ما كه در ضميرش خبائث وجود دارد هويدا شود و در نهايت مرتد گردد .
5 – امام صادق عليه السلام فرمودند: اگر امام شما از ميانتان غائب شد پس چه كسي است
كه براي شما امامي ظاهر بياورد تا از اخبار آسمان و زمين و از حلال و حرام خدا شما را آگاه كند .
6 – امام صادق عليه السلام فرمودند: هر كس به تمامي امامان اعتقاد داشته باشد اما مهدي
را منكر شود درست مانند كسي است كه به تمامي انبياء معتقد باشد اما رسالت و نبوت
حضرت محمد را منكر باشد .
7 – امام صادق عليه السلام فرمودند: كسي كه در حال انتظار ظهور امام زمان باشد و از دنيا برود ؛
درست مانند كسي است كه در خيمه ي آن حضرت و در حضور او زندگي كرده باشد ؛ نه ! بلكه
همانند كسي است كه با شمشير در ميدان نبرد و در كنار رسول الله جهاد كرده باشد .
8 – امام صادق عليه السلام فرمودند : ما امامان دوازده نفر هدايت كننده ي خلق هستيم كه زمان
شش نفر ما گذشته و زمان شش نفر ما باقي است . خداوند متعال با ششمين نفر آنها آنچه
دوست دارد را بر اهل عالم هويدا و آشكار خواهد كرد .
9 – امام صادق عليه السلام فرمودند : بخدا سوگند مهدي شما آنقدر در پس پرده ي غيبت
باقي خواهد ماند كه نادانان شما مي گويند : خدا چه نيازي به آل محمد دارد ؟! اينجاست كه
مهدي همانند شهابي درخشنده و با سرعت به شما روي مي آورد و زمين را پر از عدل و داد
مي كند همانطور كه پر از ظلم و بيداد گري شده است .
10 - امام صادق عليه السلام فرمودند: همانا براي صاحب اين امر ( ظهور و فرج ) غيبتي است
طولاني ؛ كسي كه در زمان غيبت دينش را حفظ كند درست مانند كسي است كه شاخه ي پر
از تيغي را مشت كند و تا پايين بكشد .
11 – امام صادق عليه السلام فرمودند : بزودي شما در امتحان سختي قرار مي گيريد كه هيچ
پرچمي و هيچ امامي براي راهنمايي شما ديده نمي شود و هيچ كس از اين امتحان سخت
نجات پيدا نمي كند مگر كسي كه دعاي غريق را بخواند . شخصي پرسيد دعاي غريق چيست ؟
فرمود : بگوئيد اي خدا اي رحمن اي مهربان اي كسي كه تمتمي تحولات و تغييرات قلبها و افكار
بدست توست مرا بر دين مورد تاييد خودت محكم و استوار نگه دار .
12 – امام صادق عليه السلام فرمودند : در آستانه ظهور ؛ مردم در امتحانات سختي قرار مي گيرند
همانند آنكه در تاريكي يك شب ظلماني گرفتار شده باشند ( كه خوب را از بد تشخيص نمي دهند )
بطوري كه افرادي از ميان شما در صبحگاهان با ايمان و در شبانگاه كافر مي شود و شبانگاه با
ايمان و صبح كه مي شود كافر شده است . گروهي از آنان دينشان را به مقدار كمي از دنيا
مي فروشند .
13- امام صادق عليه السلام فرمودند: محال است كه خداوند وقت ظهور را معيين كند آن هم
به طوري كه شيعيان ما از آن آگاهي پيدا كنند . چرا كه آن وقت ؛ همان زماني است كه خداوند
در قرآن درباره ي آن مي فرمايد : اي پيامبر به آنان بگو علم و آگاهي از آن فقط نزد خداوند است
و آشكار نخواهد كرد مگر در زمان خود ؛ آنقدر آن زمان در آسمانها و زمين گران است كه بر شما
ظاهر نخواهد شد مگر به طور ناگهاني .
14 – امام صادق عليه السلام فرمودند : او تنها كسي است كه از شيعيانش هرگونه هم و غم
و ناراحتي را بر طرف مي كند آن هم بعد از آنكه بلاهاي طولاني و گرفتاريهاي سخت و ظلم و
جور آنان را فرا گرفته باشد . پس خوشا بحال كساني كه آن زمان ظهور را درك كنند .
15 – امام صادق عليه السلام فرمودند : خوشا بحال دوست داران قائم ما ؛ همان كساني كه
در زمان غيبتش منتظر واقعي او هستند و وقتي ظهور كرد بطور كامل از دستوراتش پيروي
خواهند كرد .
16 – امام صادق عليه السلام فرمودند : آيه : هر كجا كه باشيد خداوند همه ي شما را به يكباره
جمع خواهد كرد .... فرمود : اين آيه در باره ي قائم و يارانش نازل شده است كه آنان بدون وعده ي
قبلي و بدون برنامه ريزي قبلي به يكباره گرد هم جمع خواهند شد .
17 – امام صادق عليه السلام فرمودند: همانا قائم را مهدي ناميدند چرا كه او انسانها را از
گمراهي هايي كه دچار شده اند هدايت مي كند و او را قائم ناميدند جونكه تنها اوست كه
حق را اجرا خواهد كرد .
18 – امام صادق عليه السلام فرمودند : زماني كه مهدي ظهور مي كند نزد مقام ابراهيم
مي رود و دو ركعت نماز مي خواند و خداوند را مورد خطاب قرار مي دهد و اين آيه را مي خواند :
كجاست آن كسي كه به فرياد بيچارگان برسد و هم و غم آنان را برطرف نمايد و شما را
جانشينان روي زمين قرار مي دهد .
19 – امام صادق عليه السلام فرمودند : همانا امامي از ميان ماست كه پيروز مندانه در پس
پرده مي باشد ؛ زماني كه خداوند اراده فرمايد كه ظهور كند نقطهايي را در قلبش تحريك مي كند
اينجاست كه بدستور خداي تبارك و تعالي او ظهور خواهد كرد .
منبع:http://talabesobhan.blogfa.com/post/24
برچسب های مهم
فلسفه ی بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلّم)
1- حضرت امام علی (علیه السّلام)فرمودند : تا این که خدای سبحان، برای وفای به وعده ی خود، و کامل گردانیدن دوران مبوت، حضرت محمد(که درود خدا بر او باد) را مبعوث کرد؛ پیامبری که از همه ی پیامبران پیمان پذیرش نبوات او را گرفته بود، نشانه های او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارک بود. در روزگاری که مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده، خواسته های گوناگون و روش های متفاوت بودند: عده ای خدا را به پدیده ها تشبیه کرده و گروهی نام های ارزشمند خدا را انکار و به بت ها نسبت می دادند، و برخی به غیر از خدا اشاره می کردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله ی محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) از گمراهی نجات داد و هدایت کرد، و از جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلّم) برگزید، و آنچه نزد خود داشت برای او پسندید و او را با کوچ دادن از دنیا گرامی داشت، و از گرفتاری ها و مشکلات رهایی بخشید و کریمانه قبض روح کرد.
منبع: نهج البلاغه، خطبه 1
ویژگی های پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم)
2- حضرت امام علی (علیه السّلام)فرمودند : و شهادت می دهم که محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) بنده ی خدا و فرستاده ی اوست. خداوند او را با دینی آشکار، و نشانه ای پایدار و قرآنی نوشته شده و استوار و نوری درخشان و چراغی تابان و فرمانی آشکار کننده فرستاد تا شک و تردید ها را نابود سازد و با دلئل روشن استدلال کند(1) ، و با آیات الهی مردم را پرهیز دهد، و از کیفرهای الهی بترساند.
(1) : نفی تفکّر دوگماتیسم Dogmatism (پذیرش بدون دلیل و برهان) در سراسر نهج ابلاغه در واژه های حُجَج، دلیل، برهان، این حقیقت را طرح می فرماید که انسان با دلیل و برهان می باید چیزی را پذیرفته یا انکار کند.
منبع: نهج البلاغه، خطبه 2
3- اگر پیغمبر سوار بود اجاره نمی داد کسی پیاده در رکابش راه برود، او را به ترک خود سوار می کرد و اگر از سوار شدن ابا می نمود به او می فرمودند: شما جلو برو و در فلان مکان مرا ملاقات کن.
منبع: بحار،ج6،ص153
آثار بعثت پیامبر اسلام
4- حضرت امام علی (علیه السّلام)فرمودند : همانا خداوند هنگامی محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) را مبعوث فرمود که هیچ کس از عرب، کتاب آسمانی نداشت(2) و ادعای پیامبری نمی کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) مردم جاهلی را تا به جایگاه کرامت انسانی پیش برد و به رستگاری رساند، که سر نیزه هایشان کُندی نپذیرفت و پیروز شدند و جامعه ی آنان استحکام گرفت.
منبع: نهج البلاغه، خطبه 33
برچسب های مهم
ورع: خودداری کردن از ارتکاب ممنوعات و محظورات اخلاقی
تقوا: علاوه بر خودداری از محرمات، از ارتکاب شبهات هم خودداری کند.
صدق: حتی از انجام برخی امور مجاز و مباح بپرهیزد.
1- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: کسی که در مقابل شیفتگان دنیا اظهار ذلت کند و برای دلباختگان مال ومقام تن به خواری بدهد با این عمل، جامه تقوی و پا کی را را از بر خود به در آورده است.
منبع:فهرست غرر،ص126
2- حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: آن کس که می خواهد عزیزترین مردم باشد باید از گناه اجتناب نماید و به تقوی وپرهیزکاری بگراید.
منبع:بحار جلد17 ص48
3- حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند: آن کس که دوست دارد بدون ثروت، غنی باشد و بدون سلطنت عزیز باشد وبدون عشیره وخانواده تنها نباشد البته باید از ذلت گناهکاری خارج گردد وبه محیط عزّ اطاعت الهی وارد شود.
منبع:کافی1، ص 163
4- از حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سوال شد که فردای قیامت نجات در چیست؟ حضرت در جواب فرمودند: نجات تنها در این است که با خداوند از در خدعه و فریب وارد نشوید که خداوند با شما خدعه نماید. زیرا هرکس با خدا خدعه کند خدا با او خدعه خواهد کرد و ایمانش را از وی سلب می کند. کسی که با خدا خدعه می کند اگر درست بفهمد در واقع خود را فریب داده است. گفته شد یا رسول الله چگونه با خدا خدعه می کند؟ فرمودند: فریضه ای را که خداوند بدان امر فرموده انجام می دهد ولی در نیت غیر خدا را اراده می نماید. سپس فرمودند: راه تقوی در پیش گیرید و از ریا بپرهیزید که ریا شرک به خداوند است و ریاکار در قیامت به چهار اسم خوانده می شود: ای کافر، ای فاجر، ای مکار، ای زیانکار، اعمالت بر باد رفت و اجرت باطل شد.
منبع: سفینه 1، ((رأی))، ص 499
5- مردی به حضرت امام حسن (علیه السّلام) عرض کرد دختری درم، به نظر شما با که وصلت کنم. فرمودند: با کسی که متقی و با ایمان باشد. چه اگر او را دوست بدارد مورد احترامش قرار می دهد و اگر دشمنش بدارد به وی ستم نمی کند.
منبع: المستطرف، جلد2، ص 218
6- حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: به شما سفارش می کنم پرهیزکار باشید و با ارتکاب گناه، مردم را بر خود مسلط نکنید و خویشتن را دچار ذلت و خواری ننمایید.
منبع: وسائل جلد3، ص 202
برچسب های مهم
حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند:
1- خداوند تعالی می فرماید:((هنگامی که بنده ی من خواهش های نفسانی خویش را بر طاعت من ترجیح دهد، کمترین کاری که در حق او روا می دارم آن است که او را از لذت مناجات با خود محروم می سازم.))
منبع : جامع السعادات، ج٣ /ص۴٨.
2-حسد ایمان را می خورد، همان گونه که آتش هیزم را می خورد و از بین می برد.
منبع : اصول کافی ،ج٢/ص٣٠۶ ،حدیث ٢.
3- غیبت کردن بر هر مسلمانی حرام است و البته همانگونه که آتش هیزم را می خورد غیبت نیز کارهای نیک انسان را می خورد واز بین می برد.
منبع : جامع السعادات٬ ج٢/ص٣١۵.
4- هنگامی که مومن، برادر دینی خود را متهم می کند، ایمان در دل او ذوب می شود، همانگونه که نمک درآب ذوب می شود.
منبع : اصول کافی ،ج٢/ص٣۶١ ، حدیث١.
5- بی تردید انسان مرتکب گناه می شود و در اثر آن از نماز شب محروم می گردد و بی شک تاٴثیر کار بد در انجام دهنده ی آن، [در جهت قطع برکات معنوی و ابتلاء به شدائد] از تاٴثیر کارد برنده در قطع گوشت، سریع تر است.
منبع : اصول کافی، ج٢/ص٢٧٢ ، حدیث١۶.
6- هر کس به آنچه خدا روزی اش کرده قانع باشد، از بی نیازترین مردم است.
منبع : اصول کافی ،ج٢/ص١٣٩ ،حدیث٩
7- زهد و بی میلی نسبت به دنیا، به از بین بردن مال و حرام نمودن حلال نیست. بلکه زهد نسبت به دنیا آن است که به آنچه در دست توست، بیشتر از آنکه نزد خداوند عزوجل است، اعتماد نداشته باشی.
منبع : فروع کافی ،ج۵/ص٧٠ ، حدیث٢
8- کسی که به خاطر دارایی کم و تهیدستی مومنی را خوار کند و او را کوچک بشمارد خداوند در روز قیامت او را در برابر خلائق رسوا و مفتضح می کند.
منبع : منبع : اصول کافی ،ج٢/ص ٣۵٣ ،حدیث٩.
9- ایمان نیست برای کسی که حیاء ندارد.
منبع : اصول کافی
10- ایمان اقراراست تواٴم با عمل واسلام اقرار است بدون عمل.
منبع : اصول کافی
11- در روز جمعه هیچ عملی برتر از صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) و خاندان او نیست.
منبع : الخصال(ص٣٩۴)
12- یاوران مهدی (عج) فقط از خدا می هراسند و شهادت را می طلبند و همواره آرزو دارند که در راه خدا کشته شوند.
منبع : الملاحم والفتن(ص۵٢)
13- روزه از من است و پاداش آن را می دهم.
منبع : اصول کافی(ج۴ص۶٣)
14- نسبت به زنان مردم عفت ورزید، تا نسبت به زنان شما عفت ورزند.
منبع : میزان الحکمه(ص٣٨٢)
15- به برادرت وعده ای نده که وفای آن در توان تو نباشد.
منبع : بحار الانوار (ج٧٨ص٢۵٠)
16- هر که حسین (علیه السّلام) را با معرفت به حق و مقام او زیارت کند، خداوند ثواب هزار حج پذیرفته و هزار عمره ی پذیرفته را برایش بنویسید و گناهان گذشته و آینده ی او را ببخشاید.
منبع : البحار ١٠٠/٢۵٧
17- حضرت امام صادق (علیه السّلام) به یاد امیرالمومنین(علیه السّلام) افتاد و فرمودند: او بنده ی خدا بود. خداوند بهشت را بر او واجب کرده بود، ولی آن بزرگوار مال خود را صدقه ی جاریه [وقف] قرار داد برای فقرای بعد از خود؛ و فرمودند: خدایا من این را قرار دادم که آتش را از روی من برگردانی، و روی مرا[نیز]از آتش برگردانی.
منبع : مستدرک الوسائل١۴/۴٠
18- درود بر مردم قم؛ خداوند شهرشان را از آب سیراب کند و برکاتش را بر ایشان فرو فرستد، و بدی ها و گناهانشان را به نیکی بدل سازد. ایشان اهل رکوع و سجود وقیام و قعودند. مردمانی فقیه و دانشمند و فهمیده اند. هم حدیث فهمند وهم راوی حدیث، و خوش عبادتند.
منبع : البحار۶٠/٢١٧
19- آن کس که خانه ای دارد و موٴمنی نیازمند آن است و [صاحب خانه] او را مانع شود، خداوند گوید: ای فرشتگان من! آیا بنده ام در مورد خانه ای پست [در این دنیا] به بندهای دیگر بخل ورزید؟! به عزّت و جلالم سوگند که هیچ گاه [چنین شخصی] در بهشتم مسکن نخواهد گزید.
منبع : الکافی٢/٣۶٧
20- اسماعیل بن فضل هاشمی گوید: به حضرت امام صادق (علیه السّلام) عرض کردم: خبر ده مرا چرا هنگامی که پسران یعقوب(علیه السّلام) به او گفتند: ((ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکار بودیم. گفت: به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم)) وآمرزش خواهی برای آنان را به تاخیر افکند، اما وقتی به یوسف گفتند: ((به خدا سوگند خدا تو را به ما برتری داده است و ما خطاکار بودیم)) او گفت: ((امروز بر شما سرزنشی نیست، خدا شما را می آمرزد و او مهربان ترین مهربانان است))؟ حضرت فرمودند: چون دل جوان نازک تر از دل پیر است.
منبع : البحار١٢/٢٨٠
21- صدقه دادن در شب و روز جمعه هزار برابر ثواب دارد، و صلوات فرستادن بر محمد وآل او در شب جمعه هزار برابر ثواب دارد ودر آن شب خداوند هزار گناه می بخشد و هزار درجه بالا می برد، و کسی که در شب جمعه بر محمد وآل محمد صلوات فرستد نورش در آسمانها تا روز قیامت می درخشد، و فرشتگان خدا در آسمانها برایش طلب آمرزش می کنند.
منبع : وسائل الشیعه ٧/۴١٣
22- [حقیقت علم] به فراگیری بسیار نیست، بلکه نوری است که خداوند در دل کسی که بخواهد او را هدایت کند، می افکند.
منبع : منیه المرید١۶٧
23- هر خانواده ای که از رفق و مهربانی بهره مند باشند، خداوند روزی آنها را فراخ گرداند. رفق و میانه روی در هزینه زندگی، بهتر از فراوانی دارایی است. با رفق ومدارا درماندگی نباشد، و با ولخرجی (و ریخت و پاش) چیزی باقی نماند. خداوند مدارا کننده است و مدارا کردن را دوست دارد.
منبع : الکافی ٢/١١٩
24- خدا را پروا کنید برادرانی باشید نیکوکار و دوستدار هم در راه خدا، و هم پیوند و مهربان. به دیدار هم بروید و یکدیگر را ملاقات کنید و امر(ولایت) ما را یاد آورید و زنده اش نگه دارید.
منبع : الکافی ٢/١٧۵
25- بدان که نجات تو از آنچه به عهده ات گذاشته شده (حکومت) در گرو حفظ خونهاست و خودداری از آزار رساندن به دوستان خدا و ملایمت با مردم، و تاٴنی و خوش رفتاری و نرمش اما نه از روی ضعف، و سخت گیری بدون خشونت، و مدارا با مافوقت و فرستادگان او که نزد تو می آیند؛ میان رعیت خود، به خواست خدا، بر پایه ی حق و عدل، صلح و آشتی بر قرار ساز.
منبع : البحار ٧٧/١٩٠
26- عالم هرگاه به علم خویش عمل نکند موعظه او از دلها فرو لغزد[ ودر آنها نفوذ نکند] همچنان که باران از تخته سنگ فرو می لغزد.
منبع : الکافی ١/۴۴
27- هر کس جنازه موٴمنی تشیع کند تا آنگاه که به خاک سپرده شود، خداوند عزوجل هفتاد فرشته از فرشتگان تشیع کننده، بر او بگمارد تا آنگاه که از قبرش به سوی محشر خارج شود او را تشیع کنند و برایش طلب آمرزش کنند.
منبع : الکافی ٣/١٧٣
28- هر کس از خدا پروا کند، خدا همه چیز را از او بیمناک سازد؛ و کسی که از خدا نترسد،خداوند او را از هر چیزی هراسان خواهد ساخت.
منبع : البحار ۶٩/۴٠۶
29- فریب نماز و روزه ی آنان را نخورید؛ زیرا آدمی گاه چنان به نماز و روزه خو گرفته که اگر آنها را ترک کند احساس وحشت می کند، بلکه آنان را به راستگویی وادای امانت بیازمایید.
منبع : الکافی ٢/١٠۴
30- سارقان سه گروه اند: کسی که از پرداخت زکات خودداری کند، و کسی که [پایمال کردن] کابین(مهریه) زنان را روا شمرد، و کسی که قرض گیرد و [در دل نیت] ادای آن را نداشته باشد.
منبع : البحار ۶٩/١٢
31- آن چه را که نمی دانی از دانایان بپرس، و مبادا که از روی آزار رساندن و آزمایش کردن بپرسی، و بر حذر باش که کاری را که [تنها] به رای خود انجام دهی. و همواره جانب احتیاط را بگیر تا جایی که راهی برای آن می یابی؛ و از فتوا دادن بگریز به سان گریز از شیر، و گردنت را پل برای مردم قرار نده.
منبع : البحار ١/٢٢۶
32- هرگاه خداوند خیر بنده ای را بخواهد، او را در دنیا زاهد و پارسا، و در دین فقیه و دانا، و به عیب های دنیا آگاه سازد. و هر که این عنایات به او عطا شود، خیر دنیا و آخرت به وی اعطا شده است.
منبع : الکافی ٢/١٣٠
33- ام سلمه (رض) به رسول خدا )صلّی الله علیه و آله و سلّم( عرض کرد: مردان همه ی خوبیها (و امتیازات) را از آن خود کرده اند، پس برای این زنهای بینوا چه ماند؟ حضرت فرمودند: هرگاه زن باردار شود چونان کسی باشد که همواره روزه دار و شب زنده دار است و با جان و مال خود در راه خدا جهاد می کند، و چون وضع حمل کند او را پاداشی دهند که از بس عظیم است در تصور او نمی گنجد.
منبع : البحار ١٠۴/١٠۶
34- تمام دانایی را در چهار چیز یافتیم: اول پروردگارت را بشناسی. دوم بدانی که خداوند در ساختمان وجودی تو چه آثاری بدیع و دقیق بنیان نهاده، و سوم بدانی که از تو چه خواسته [تا بجا آوردی ]، چهارم بدانی که چه چیز هایی تو را از دین خدا بیرون می سازد.
منبع : الکافی ١/۵٠
35- دوستی مرز هایی دارد که هرکس همه یا برخی از آن ها را داشته باشد، دوست است و اگر چیزی از این ها در او نبود او را اصلا دوست مشمار: نخست اینکه ظاهر و باطنش با تو یکی باشد. دوم که آبروی تو را آبروی خودش داند و عیب و بی آبرویی تو را عیب و بی آبرویی خودش. سوم اینکه مال ومنصب، او را نسبت به تو عوض نکند. چهارم اینکه هر کمکی از دستش بر می آید از تو دریغ نکند و پنجم، که در بردارنده ی همه ی این خصلتهاست، اینکه هنگام گرفتاری ها تو را تنها نگذارد.
منبع : الکافی ٢/۶٣٩
36- نعمت خدا در خوشیها بخشش و تفضل است، و در سختیها پاکیزه شدن از گناه.
منبع : تحف العقول، ٣۶١
37- از جمله پند های لقمان به فرزندش این بود که به او گفت: فرزندم! در روزها و شب ها و ساعات خود بهره ای را برای دانش اندوزی قرار ده، زیرا هیچ تباهی را همچون ترک آن نخواهی یافت.
منبع : البحار ١/١۶٩
38- چهار چیز است که تباه می شود: نثار کردن دوستی به کسی که وفا ندارد و نیکی به کسی که سپاسگزار نیست و علم آموزی به شخصی که شنوایی و پذیرش ندارد و راز سپردن به کسی که استوار اندیش نیست.
منبع : البحار ٧۴/١٩۴
39- اما باید زندانیانی را که به جرم نپرداختن بدهکاری خود زندانی شده اند، روزهای جمعه وعید برای [گزراندن نماز] جمعه و [مراسم] عید، به همراه عده ای مامور از زندان بیرون آورد و پس از تمام شدن نماز و دید و بازدید عید، آنها را به زندان برگرداند.
منبع : من لا یحضره الفقیه ٣/٣١
40- هر گاه به در مسجد رسیدی... در پیشگاه او به ناتوانی و تقصیر و درویشی خود اعتراف کن؛ زیرا که تو برای پرستش و همدمی با او آمده ای. رازهایت را با او در میان نه و بدان که اسرار نهان همه ی خلایق، و آشکارشان بر او پوشیده نیست. در برابر او همچون درویش ترین بندگانش باش و دلت را از هر علاقه و دل مشغولی که حجاب میان تو و پروردگارت شود خالی کن، زیرا که او جز پاک ترین و خالص ترین را نمی پذیرد.
منبع : البحار ٨٣/٣٧٣
41- راوی گفت :از حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره ی این روایت که سود گرفتن مومن از مومن رباست سوال کردم، فرمودند: این در زمانی است که حق، حاکم شود و قائم ما خاندان قیام کند.اما امروز (زمان غیبت) اشکالی ندارد که در فروختن کالا به برادر مومن، از وی سود ببری.
منبع : وسائل الشیعه ١٧/٣٩٧
42- روزه ی ماه شعبان ذخیره ی روز قیامت است، و هیچ بنده ای در شعبان زیاد روزه نگیرد جز آنکه خداوند امر زندگانی او را اصلاح کند و از شرّ دشمن کفایت نماید.
منبع : البحار ٩٧/۶٨
43- خداوند، عباس را رحمت کند، او ایثار کرد و آزمون خود را داد. جان خود را فدای برادر کرد، تا جایی که دو دستش قطع شد و خداوند عزّوجلّ به جای آن دو، دو بال بدو داد که با آن دو در بهشت به همراه فرشتگان پرواز می کند... بی گمان برای عباس نزد خداوند تبارک وتعالی، جایگاهی است که به روز رستاخیز همه ی شهدا بدان رشک برند.
منبع : امالی الصدوق۴١۴
44- حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: ایمان چهار رکن دارد: راضی بودن به قضای الهی، توکل بر خداوند، سپردن کار به خدا، و تسلیم در برابر فرمان خداوند.
منبع :الکافی ٢/۵۶
45- ما صابریم، اما شیعیان ما از ما صابرترند.[راوی گفت] عرض کردم: فدایت شوم، چگونه می شود شیعیان از شما صابرتر باشند؟ فرمودند: چون ما بر آنچه می دانیم صبر می کنیم و شیعیان ما بر آنچه نمی دانند صبر می کنند.
منبع : الکافی ٢/٩٣
46- ای گروه شیعیان! همواره زینت ما باشید و مایه ی ننگ ما نگردید، با مردم سخن نیک بگویید، مراقب زبان خود باشید و از گفتار بیهوده و زشت بازدارید.
منبع : البحار٧١/٣١٠
47- پنج چیز است که هر کس یکی از آنها را نداشته باشد همواره زندگی اش ناگوار و فکرش آشفته و خاطرش پریشان باشد: نخستین آنها تندرستی است، دوم امنیت، سوم فراخی در رزق، چهارم مونس سازگار، [راوی می گوید: به امام ]عرض کردم :مونس سازگار چیست؟ فرمودند:همسر شایسته، فرزند شایسته و همنشین شایسته، و پنجم که جامع همه ی این چیزهاست، آرامش است.
منبع : البحار٧٣/١۵٨
48- روزی بر پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)نگذشت که سخت تر از روز حنین باشد، چرا که در این روز عربها بر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)تعدی کردند.
منبع : البحار ٢١/١٨٠
49- حضرت امام صادق (علیه السّلام) به احوَل فرمودند: به بصره رفتی؟ عرض کرد: آری. فرمودند: شوق مردم به این امر( ولایت و امامت ما) و پذیرش آنان را چگونه دیدی؟ عرض کرد: به خدا قسم اندک اند، کارهایی کرده اند اما کم است. حضرت فرمود: بر تو باد[ توجه به] نوجوانان؛ زیرا این گروه در پذیرش هر نوع خوبی شتاب بیشتری نشان می دهند.
منبع : الکافی٨/٩٣
50- هر یک از شیعیان ما که گرفتار شود و صبر ورزد اجر هزار شهید دارد.
منبع :البحار٧١/٩۴
51- به مساجد بروید که بی شک خانه ی خداوند است در زمین، و هر کس با طهارت بدانجا رود، خداوند او را از گناهان پاک می سازد و در زمره ی زائران خداوند ثبت می شود، پس در مسجد زیاد نماز بگزارید و زیاد دعا کنید.
منبع : البحار ٨٣/٣٨۴
52- حضرت امام صادق (علیه السّلام) غلامش را در پی کاری فرستاد، و او دیر کرد. حضرت امام صادق (علیه السّلام) چون تاخیرش را دید در پی او رفت، دید او خوابیده است. بالای سرش نشست و شروع به باد زدن او کرد تا آنکه او بیدار شد. پس از آنکه بیدار شد حضرت به او فرمود: فلانی! به خدا سوگند تو را روا نباشد که هم شب بخوابی هم روز، بلکه شب از آن توست و روزت از آن ما.
منبع : الکافی ٢/١١٢
53- قرآن پیمان خدا با خلق اوست، بنابراین برای شخص مسلمان سزاوار است که به عهد و پیمانش بنگرد و هر روز پنجاه آیه از آن بخواند.
منبع : الکافی ۴/۴١٢
54- سه کار است که هر کس یکی از آنها را انجام دهد خداوند بهشت را بر او واجب می گرداند: انفاق کردن در تنگدستی، خوشرویی با همه ی عالم، و انصاف داشتن.
منبع : الکافی ٢/١٠٣
55- هرگاه میان دو نفر نزاعی رخ دهد،دو فرشته فرود آیند و به آن یکی که سبکسری کرده گویند:هر چه خواستی گفتی و تو خود سزاوار آنچه گفتی هستی، و به زودی سزای آنچه را گفتی خواهی دید. به آنکه بردباری کرده گویند: شکیبایی و بردباری ورزیدی و اگر تا به پایان ادامه دهی خداوند تو را خواهد آمرزید، و اگر شخص بردبار نیز جواب آن سفیه را بدهد، دو فرشته بالا می روند.
منبع : الکافی ٢/١١٢
56- حضرت موسی (علیه السّلام) از جبرئیل پرسید: چه باشد برای کسی که حج کند این خانه را با نیت صادق و هزینه ی پاکیزه؟ جبرئیل به سوی خداوند عزوجل بازگشت و خداوند به او وحی نمود که بگو: او را قرار می دهم در رفیق اعلی با پیامبران و صدقین و شهیدان و صالحان و نیکو باشند آنها از نظر رفاقت.
منبع : البحار ١٣/٣۵٩
57- آزاده در همه حال آزاده است. اگر بلا و سختی به او رسد شکیبایی ورزد و اگر مصیبتها بر سرش فرو ریزد، او را نشکنند هر چند به اسیری افتد و مغلوب شود و آسایش او به سختی مبدل گردد. چنان که یوسف صدیق امین – درود های خدا بر او- به بندگی گرفته شد و مغلوب و اسیر گشت اما این همه به آزادگی وی آسیب نرساند.
منبع : الکافی ٢/٨٩
58- همانا ما کسی را دوست می داریم که عاقل وعالم و فهیم وفقیه و حلیم باشد ومدارا کننده با مردم و شکیبا و راستگو و وفادار.
منبع : تحف العقول ٢۶۶
59- موٴمن بر موٴمن هفت حق دارد که خداوند عزّوجلّ آنها را بر او واجب کرده است و درباره ی آنها از او بازخواست می کند: او را در چشم خود بزرگ شمارد، در دل دوستش بدارد، با مال و دارایی خود یاری اش رساند، بر او همان پسندد که بر خود می پسندد، غیبت او را حرام بداند، در بیماری به عیادتش رود، در تشیع جنازه اش شرکت کند و بعد از مرگ او جز به خوبی از وی یاد نکند.
منبع : الخصال ٣۵١
60- هرگاه بلا روی بلا بیاید، رهایی از بلا حاصل آید.
منبع : تحف العقول ٣۵٧
61- بار خدایا! ای آنکه ما را ارج ویژه ای نهاده ای، و وعده شفاعتمان دادی، مرا و برادرانم و زائران پدرم حسین(علیه السّلام) را بیامرز، آنان که به خاطر نیکی و اطاعت ما، و به امید ثوابی که برای پیوند با ما قرار داده ای، و برای شاد کردن پیامبرت، اموال خود را در راه زیارت حسین (علیه السّلام) خرج کرده اند و بدنهایشان را به رنج افکنده اند.
منبع : البحار ١٠١/۵١
62- مسیح (علیه السّلام) می گفت: حکمت را جز به اهل آن مگویید وگرنه جهالت کرده اید، و آن را از اهلش باز مدارید و گرنه مرتکب گناه شده اید. هر یک از شما باید همچون پزشک درمانگری باشد که اگر لازم دید، دوای مورد نظر را بدهد وگرنه از دادن آن خودداری کند.
منبع : وسائل الشیعه ١١/۴٠١
63- یکی از ویژگی های نادان این است که قبل از شنیدن [مطلب] پاسخ می دهد و پیش از آنکه [مقصود گوینده را] بفهمد به مخالفت بر می خیزد، و ندانسته داوری می کند.
منبع : البحار ٢/۶٢
64- کشاورزان گنجینه های مردمانند. آنها [بذری] پاک وحلال می کارند و خداوند عزّوجلّ آن را به بار می آورد، و ایشان در روز رستاخیز مقامی نیکوتر دارند، و از نزدیکترین منزلت برخوردارند و با عنوان ((مبارک))خوانده می شود.
منبع : وسائل الشیعه ١٣/١٩۴
65- بر تو باد خیر خواهی برای بندگان خدا به خاطر خدا، زیرا هرگز خداوند را با عملی بهتر از این، دیدارنخواهی کرد.
منبع : الکافی ٢/١۶۴
66- هر که به سه چیز اعتماد کند فریب خورده است: کسی که آنچه را ناشدنی است باور کند، و به آنچه اطمینان ندارد تکیه کند، و در آنچه از آن او نیست طمع ورزد.
منبع : تحف العقول ٣١٩
67- مجلسها [در حکم ]امانتند، و هیچ کس حق ندارد سخنی را که دوستش پوشیده می دارد، بدون اجازه ی او بازگو کند مگر آنکه حکمی فقهی و یا ذکر خیری از او باشد.
منبع : الکافی ٢/۶۶٠
68- امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند:شما اگر مقصود سخن ما را بفهمید، فقیه ترین مردم خواهید بود. همانا سخن به وجوه گوناگونی قابل بیان است. پس، انسان اگر بخواهد می تواند سخن خود را آن طور که می خواهد بیان کند و دروغ نگوید.
منبع : معانی الاٴخبار١/١
69- کسی که برای نیاز خود یا سلام دادن، نزد برادر ایمانی اش برود و او مانع دیدار وی شود، همواره تا هنگام مرگ از رحمت خداوند به دور خواهد بود.
منبع : الاختصال٣١
70- هر کس بخواهد تجارت کند باید احکام دین خود را بیاموزد تا حلال را از حرام بازشناسد، کسی که احکام دین خود را نیاموزد و تجارت کند در کام شبهات فرو غلتد.
منبع : وسائل الشیعه ١٢/٢٨٣
71- دارایی ها از آن خداوند است آنها را نزد انسان به امانت می سپارد، و به انسان اجازه داده است که با میانه روی، بخورند و با میانه روی بپوشند.
منبع : البحار ٧٩/٣٠۴
72- کربلا از خاک بیت المقدس است.
منبع : کامل الزیارات، ص ٢۶٩، باب ٨٨، ح٧ .
73- سرزمین کربلا و آب فرات، اولین زمین و نخستین آبى بودند که خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشید.
منبع : بحارالانوار، ج 98، ص 109/ کامل الزیارات، ص 269 .
74- هیچ پیامبرى در آسمانها و زمین نیست مگر این که مىخواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شوند، چنین است که گروهى به کربلا فرود آیند و گروهى از آنجا عروج کنند.
منبع : - مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244 به نقل از کامل الزیارات، ص 111.
75- هیچ فرشتهاى در آسمانها و زمین نیست مگر این که مىخواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف شود، چنین است که همواره فوجى از فرشتگان به کربلا فرود آیند و فوجى دیگرعروج کنند و از آنجا اوج گیرند.
منبع : - مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244 به نقل از کامل الزیارات، ص 111
76- جایگاه قبر امام حسین (علیه السلام) درى از درهاى بهشت است.
منبع : کامل الزیارات، ص 271، باب 89، ح 1.
77- به راستى که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آن که مکه را حرم قرار دهد. (شایان ذکر است منظور از این روایت درعالم بالا است که قبل از مکه، کربلا حرم امن الهی قرار گرفت)
منبع : کامل الزیارات، ص 267/ بحارالانوار، ج 98، ص 110
78- کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است.
منبع: کامل الزیارات، ص 269.
79- آن «ساحل وادى ایمن» که خدا در قرآن یاد کرده فرات است و «بارگاه با برکت» نیز کربلا است.
منبع : بحارالانوار، ج 57، ص 203؛ به نقل از تهذیب
80- از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) نقل شده که فرمودند: هر کس که مىخواهد مسکن و مأوایش بهشت باشد، زیارت مظلوم ـ امام حسین(علیه السلام) ـ را ترک نکند.
منبع : مستدرک الوسائل، ج 10، ص 253
81- مرقد امام حسین (علیه السلام) را زیارت کنید و با ترک زیارتش به او ستم نورزید، چرا که او سید جوانان بهشت از مردم و سالار جوانان شهید است.
منبع : مستدرک الوسائل ج 10، ص 256 / کامل الزیارات ، ص 109.
82- زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) از بهترین کارهاست که مىتواند انجام یابد.
منبع : مستدرک الوسائل، ج 10، ص 311
83- هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفرههاى نور بنشیند باید از زائران امام حسین (علیه السلام) باشد.
منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 330/ بحارالانوار، ج 98، ص 72
84- کسى که مىخواهد در همسایگى پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و در کنارحضرت على (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیه السلام) باشد زیارت امام حسین (علیه السلام) را ترک نکند.
منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 331، ح 39
85- اگر یکى از شما تمام عمرش را احرام حج ببندد اما امام حسین (علیه السلام) را زیارت نکند حقى از حقوق رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را ترک کرده است؛ چرا که حق امام حسین (علیه السلام) فریضه الهى و بر هر مسلمانى واجب و لازم است.
منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 333
86- هر کس به زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) نرود تا بمیرد، ایمانش ناتمام و دینش ناقص خواهد بود به بهشت هم که برود پایینتر از مؤمنان در آنجا خواهد بود.
منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 335
87- زیارت امام حسین (علیه السلام) را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر با شهادت.
منبع : وسائل الشیعه، ج10، ص335.
88- هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (علیه السلام) و زیارتش را در دل او مىاندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین (علیه السلام) و خشم زیارتش را در دل او مىاندازد.
منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 388/ بحارالانوار، ج 98، ص 76
89- کسى که به زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود.
منبع : کامل الزیارات، ص 193/ بحارالانوار، ج 98، ص 4.
90- هر کس که به زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) نایل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد خداى متعال او را در بلندترین درجه عالى مقامان ثبت مىکند.
منبع : من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص581
91- هر کس که امام حسین (علیه السلام) را در روز عاشورا زیارت کند بهشت بر او واجب مىشود.
منبع : اقبال الاعمال، ص 568
92- کسى که شب عاشورا در کنار مرقد امام حسین (علیه السلام) سحر کند روز قیامت در حالى به پیشگاه خدا خواهد شتافت که به خونش آغشته باشد، مثل کسى که در میدان کربلا و در کنار امام حسین (علیه السلام) کشته شده باشد.
منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 372
93- کام کودکانتان را با تربت امام حسین (علیه السلام) بردارید چرا که خاک کربلا فرزندانتان را بیمه مىکند.
منبع : وسائل الشیعه، ج 10، ص 410
94- شفاى هر دردى در تربت قبر حسین (علیه السلام) است و همان است که بزرگترین داروست.
منبع : کامل الزیارات، ص 275 / وسائل الشیعه، ج 10، ص 410
95- سجده بر تربت امام حسین (علیه السلام) حجابهاى هفتگانه را پاره مىکند.
منبع : مصباح التمهجد، ص 511/ بحارالانوار، ج 98، ص 135
96- سجده بر تربت قبر امام حسین (علیه السلام) تا زمین هفتم را نور باران مىکند و کسى که تسبیحى از خاک مرقد امام حسین (علیه السلام) را با خود داشته باشد، تسبیح گوى حق محسوب مىشود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید.
منبع : من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 268/ وسائل الشیعه، ج 3 ص 608
97- جوانان زودتر حق را می پذیرند و سریع تر به هر خیر و صلاحی می گرایند.
منبع : کلینی، محمد بن یعقوب، روضه کافی، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1348، ص 93
عقل و علم
98- مطالعه ی بسیار و پی گیر در مسائل علمی، باعث شگفتی عقل و تقویت نیروی فکر و فهم است.
منبع : بحارز 1،ص52
تجربه و علم
99- انسان عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود یعنی انسان عاقل همواره تجربیّات خود را بخاطر می سپارد و عملاً به کار می بندد و اگر یک بار اشتباه کرد دوبار آنرا تکرار نمی کند.
منبع : تحف القول ،ص96
تعلیم و تعلّم
100- دوست ندارم جوانی از شما را ببینم مگر آنکه صبح کند و رفت و آمدش در یکی از این دو حالت باشد: یا عالم یا محصّل . کسی که چنین نباشد در انجام وظیفه کوتاهی کرده وخودداری از اداءِ وظیفه، تضییع حق انسانیت است و چنین تضییعی گناه است و جایگاه گناهکار در آتش خواهد بود.
منبع : بحار ، جلد 1، ص55
طالبان علم
101- طالبان علم، سه گروه اند و تو آنان را به ذات و صفاتشان بشناس: گروهی برای کارهای جاهلانه و بحث های خصومت آمیز درس می خوانند. گروهی برای گردن فرازی و فریبکاری تحصیل می کنند، و گروه سوّم، علم را برای فهمیدن و تعقّل کردن فرا میگیرند.
گروه اول با سخنان خود مردم را می آزارند و در بحث های علمی مجادله و لجاجت میکنند ، اینان درس میخوانند تا در مجلس عمومی با حضور مردم سخن علمی بگویند ، معلومات خود را به رخ این و آن بکشند و با نیروی دانش دیگران را شکست دهند و برتری خود را اثبات نمایند.
گروه دوم وقتی بااقران و امثال خود مواجه می شوند ، تکبّر می کنند و بر اثر غرور علمی ،آنان را با دیده ی تحقیر می نگرند و موقعیکه با ثروتمندان پست تر از خود بر خورد مینمایند به مکر و فریب دست می زنند و تملّق می گویند تا توجه آنان را به خود جلب کنند و از ثروتشان بهره مند کردند.
واضح است که تنها گروه سوّم در تحصیل علم ، هدف صحیح و منزّه دارند و ممکن است در پرتو دانش خود به کمال انسانی نائل گردند، ولی گروه اوّل و دوّم گرچه درس می خوانند و از پی تحصیل علم می روند امّا اخلاق بد و رفتار ناپسندشان سدّ راه سعادت آنها است و نمی توانند از معلومات خویش به شایستگی استفاده نمایند.
منبع : کافی ،جلد1،ص49
اجتماع و تحصیل علم
102- کسیکه تحصیل علم می کند برای آنکه به مردان عالم فخر فروشی نماید، یا به جنگ بی سوادان برود و آنان را شکست دهد، یا آنکه به وسیله ی علم، مردم را به خود متوجه کند و بگوید من رئیس شما هستم ، جایگاه چنین انسانی از آتش خواهد بود.
منبع : مستدرک ،جلد 2 ،ص322
انگیزه های دشمنی
103- امام صادق (علیه السّلام) به عبدالله بن جندب فرموده اند: با کسانیکه از تو بالاترند ستیزه مکن و کسانی راکه از تو پایین ترند مورد استهزاء و تمسخر قرار مده.
منبع : تحف العقول ،ص304
دوست مال اندیش
104- حضرت امام صادق (علیه السّلام) به بعضی از اصحاب خود ند: دوست خود را از اسرار زندگیت آگاه مکن آن سرّی که اگر به فرض دشمنت بداند به تو زیان نمی رساند، زیرا دوست کنونی ممکن است روزی دشمن تو گردد.
منبع : امالی صدوق ،ص397
دشمنان
105- خداوند، پیر نادان، ثروتمند ستمکار، و فقیر متکبّر را دشمن دارد.
منبع : بحار، جلد 1 ،ص31
106- کسیکه بذر دشمنی و عداوت در دل مردم بکارد، سرانجام کِشته ی خود را درو خواهد کرد.
منبع : کافی 2 ،ص302
آغاز خلقت دنیا
107- ایّام زندگی سه روز است: اوّل روزیکه گذشته است و برگشت ندارد، دوّم روز موجود است که مردم در آن قرار دارند و در اختیار آنهاست ، باید آنرا مغتنم شمارند و از آن استفاده نمایند، سوّم فردائی است که نیامده و تنها آرزوی آنرا در دست دارند.
منبع : تحف العقول ،ص324
دنیا پرستها
108- کسیکه به دنیا دل بسته و در بند علاقه اش اسیر است همواره گرفتار سه حالت روحی است: غصّه و اندوهی که هرگز از صفحه ی دلش زدوده نمی شود، آرزوئی که هرگز برآورده نمی گردد، و امیدی که هرگز به آن دست نمی یابد.
منبع : کافی ، جلد 2،ص320
دنیای مشروع
109- مردی با نگرانی به حضرت امام صادق (علیه السّلام) عرض کرد: به خدا قسم ما سخت گرفتار دنیا طلبی شده ایم و دوست داریم که بر مال و ذخائر آن دست یابیم وضع ما چگونه خواهد بود؟ حضرت از او سؤال کرد دوست داری با مال دنیا چه کنی و درآمدت را در چه راهی صرف نمائی؟ جواب داد: 1- قسمتی را در بهبود زندگبی خود و عائله صرف نایم. 2- صله رحم کنم و به بستگان تهیدستم کمک نمایم. 3- در راه خدا به فقرا و مستمندان بدهم. 4- به سفر عبادت حج و عمره بروم . حضرت فرمود نگران نباش کار تو دنیا طلبی مذموم نیست بلکه این کار خود آخرت طلبی است.
منبع : کافی 5 ،ص72
110- عمرو بن جمیع می گوید از حضرت امام صادق (علیه السّلام) شنیدم که می فرمودند: خیر و خوبی در آنکس نیست که دوستدار جمع آوری مال حلال نباشد تا بدان وسیله آبروی خود را از ذلت سؤال مصون بدارد و دین خویش را بپردازد و به ارحام فقیر خود کمک نماید.
منبع : کافی 5 ،ص72
محبوبیت در جامعه
111- فروتنی و تواضع، مایه ی اصلی هر شرف محبوب و مقام بلند است.
منبع : محجة البیضاء 6 ، ص225
112- کسیکه کار خود را با لطف و مدارا انجام دهد به آنچه از مردم متوقع است نائل خواهد شد.
منبع : کافی 2، ص120
113- خوشروئی و بشاشت، ریسمان مهر و مودّت است.
منبع : مجموعه ی ورّام 1، ص31
انتخاب دوست
114- کسیکه سه بار نسبت به تو خشمگین شود و درباره ات به بدی سخن نگوید شایسته ی رفاقت است، او را برای دوستی انتخاب کن.
منبع : تاریخ یعقوبی ، ص97
مشخصات دوست
115- دوستی و رفاقت حدودی دارد، کسیکه واجد تمام آن حدود نیست اساساً دوست نیست. اوّل آن که ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یکسان باشد، دوّم آن که زیبائی و آبروی تو را جمال خود بیند و نازیبائی تو را نازیبائی خود بداند، سوم دست یافتن به مال یا رسیدن به مقام، روش دوستانه ی او را نسبت به تو تغییر ندهد، چهارم در زمینه ی رفاقت از آنچه و هر چه در اختیار دارد نسبت به تو مضایقه ننماید، پنجم تو را در مواقع آلام و مصائب ترک نگوید.
منبع : امالی صدوق ،ص397
آئین استوار
116- زراره از امام صادق (علیه السّلام) پرسید: دین حنیف چیست؟ فرمودند: فطرت است، فطرتی که خداوند مردم را با آن آفریده است، فطرت مردم بر معرفت الهی است.
منبع : بحار2، ص87
تفقه در دین
117- اگر یکی از جوانان شیعه را نزدم بیاورند که وظیفه ی خود را در شناخت دین انجام نمیدهد او را تأدیب می کنم.
منبع : بحار ،جلد 1، ص66
دین ومحبت
118- حضرت امام صادق (علیه السّلام) در ضمن حدیثی فرموده است : آیا حقیقت دین، جز محبت و دوستی چیز دیگری است؟
منبع : بحار جلد 23 ص 122
احساس ذلّت و زبونی
119- به شما سفارش می کنم پرهیزگار باشید و با ارتکاب گناه، مردم را بر خود مسلّط نکنید و خویشتن را دچار ذلّت و خواری ننمایید.
منبع : وسائل جلد 3 ص202
پرهیز از ذلّت
120- خداوند تمام کارهای مسلمانان را به خود او واگذار کرده و در اختیارش قرار داده است ولی به او اختیار نداده که خود را خوار وذلیل نماید.
منبع : کافی 5،ص63
121- خداوند امور مربوط به مؤمن را به خود او واگذار نموده ولی ذلیل کردن نفس عزیز خود را به وی واگذار نکرده است.
منبع : محجة البیضاء جلد 4 ص 108
گفتار و رفتر ذلت آمیز
122- ابی بصر به حضرت امام صادق (علیه السّلام) عرض کرد: مردی کم بضاعت با افراد متمکن و ثروتمند رفیق سفر می شود. آنان با ثروت بسیاری که دارند آزادانه مصارف مسافرت را می پردازند ولی او قادر نیست مانند آنها خارج کند. امام فرمودند: دوست ندارم که خود را ذلیل و پست نماید، البته با کسانی رفیق راه شود که در ثروت همانند وی هستند.
منبع : مکارم اخلاق ، ص131
ذلت بی لیاقتی
123- شایسته نیست مؤمن، خویش را ذلیل و خوار نماید. راوی سؤال می کند چگونه خود را ذلیل می کند؟ حضرت در جواب فرمودند: در امری مداخله می نماید که شایسته ی آن نیست و سرانجام باید از آن عذر بخواهد.
منبع : کافی جلد 5 ص64
124- سزاوار نیست مرد با ایمان موجبات خواری و ذلت را فراهم نماید . عرض شد چگونه آدمی باعث خواری خود می شود؟ فرمودند: به کاری دست می زند که قدرت وطاقت انجام آنرا ندارد.
منبع : سفینه (طمع) ص 93
ذلت ترس و جزع
125- آدمی از ذلت و حقارت کوچکی اظهار ناراحتی و اندوه می کند و همین جزع و بی قراری، او را به ذلت بزرگتری گرفتار می نماید.
منبع : تحف العقول ص366
تعبیر خواب
126- مردی حضور حضرت امام صادق(علیه السّلام) شرفیاب شد.عرض کرد یا بن رسول الله در خواب دیدم مثل اینکه در خارج شهرکوفه هستم ، نقطه ای که می دانم کجا است. مردی را دیدم که از چوب تراشیده شده و بر اسب چوبی سوار است و شمشیر برّاق خود را جولان می دهد و من در شدّت وحشت و ترس او را تماشا می کنم. حضرت فرمودند : تو قصد داری مردی را در امر زندگی اش گول بزنی . از خدایی که تو را آفرید و تو را می میراند بترس. مرد به حضرت عرض کرد: شهادت می دهم که دانش را از معدن علم فرا گرفته ای. اینک شما را از تفسیری که برای رویای من نمودی آگاه می کنم، یکی از همسایگان من متاع خود را نزد من برای فروش آورده بود. چون غیر از من کسی طالب آن متاع نیست تصمیم داشتم به قیمت خیلی نازلی از او خریداری کنم.
منبع : روضه کافی ص293
معبّر و تعبیر رویا
127- موسی عطار حضور امام صادق (علیه السّلام) آمد عرض کرد: خوابی دیده ام که موجب نگرانی ام شده است. دامادی داشتم که از دنیا رفته، در خواب دیدم دست در گردنم انداخته با من معانقه می کند. خائفم که اجلم نزدیک شده اباشد. حضرت در پاسخ فرمودند: ای موسی صبح و شب در انتظار مرگ باش که خواه وناخواه سر وقت ما می آید. ولی معانقه ی اموات با کسانی که در قید حیات اند از عمر طولانی حکایت می کند. آنگاه پرسید اسم دامادت چه بود؟ عرض کرد: حسین. فرمودند: این رویا دلالت دارد که باقی می مانی و به زیارت حضرت حسین (علیه السّلام) مشرّف می شوی.
منبع : السماء و العالم ،ص433
روزی ، وسائل معاش
128- حسن خلق مایه ی افزایش روزی است.
منبع : سفینه ، خلق، ص411
129- حضرت امام صادق (علیه السّلام) به هشام فرموده اند: اگر روزی را ببینی که سربازان در میدان کارزار از دو طرف در مقابل یکدیگر صف کشیده اند و با مشتعل شدن آتش جنگ، نگرانی و وحشت همه جا را فراگرفته است تو در همان روز از انجام کار و طلب روزی باز نایست و در همان شرایط سخت و
برچسب های مهم
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه دوست داشتی ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
مجموعه 2 عددی طرح معرق خانه شامل 2 طرح معرق خانه: 1.طرح معرق خانه ویلا سلطنتی 2.طرح معرق خانه گوتیک دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به شماره گذاری قطعات و همچنین شکل کامل شده آن ، آنها را به هم ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
عنوان مبحث: سوالات نهاد مبحث دانش خانواده و جمعیت (بخش اول) همراه با پاسخ شامل: 9 جلسه تعداد صفحات: 11 سوالات و جواب ها بصورت تایپ شده با فونت استاندارد می باشد که قابلیت سرچ در زمان آزمون را دارد سوالات ترم جدید همراه با پاسخ برای نمره 19 به بالا فرمت: pdf ... ...
پاورپوینت اسکیزوفرنی ...
کتاب صوتی کتاب_واپسین_گفتار ( یا عالم اوراسینا) ازاسپالدینگ_نویسنده_کتاب_معبدسکوت ... ...
عنوان مبحث: سوالات نهاد مبحث اسلام، مردم و ولایت از دیدگاه امام خمینی همراه با پاسخ شامل: 3 جلسه تعداد صفحات: 3 سوالات و جواب ها بصورت تایپ شده با فونت استاندارد می باشد که قابلیت سرچ در زمان آزمون را دارد سوالات ترم جدید همراه با پاسخ برای نمره 20 فرمت: ... ...
عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت اثرات روانی خنده درمانی فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 20پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهخنده درمانی چیستاهمیت لبخندآثار مثبت خندیدنفواید جسمانی خنده و... ... ...
پاورپوینت کامل فصل سوم ریاضی چهارم ضرب و تقسیم(همراه با حل تمارین) این محصول قابل ویرایش با فرمت pptx در 68 اسلاید آماده و قابل ارایه می باشد. در صورت شخصی سازی میتونین به واتس آپ شماره ای که زیر درج شده پیام بدین واستون اوکی میکنیم مزایای استفاده از ... ...
سکس آنان كه با سكس مخالف هستند زودتر به انزال میرسند، زیرا ذهن منقبض آنان عجله دارد تا از شر آن خلاص شود. پژوهشهای معاصر چیزهای بسیار تعجبآوری را میگویند، حقایق شگفتآور. برای نخستین بار، مسترز و جانسون Masters and Johnson در مورد آمیزش عمیق جنسی مطالعه علمی انجام ... ...
دانلود فایلهای بسته آمادهچاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه ... ...
دانلود آزمون هوش وکسلر کودکان| راهنمای اجرا، نمره گذاری و تفسیر و نکات + نمونه جرا شده و فرم های پرسشنامه مجموعه فایل pdf-word-ppt مجموعه فایلهای کاربردی در زمینه آزمون هوش وکسلر کودکان برای شما کاربر گرامی گردآوری شده است. این مجموعه شامل 14 فایل مختلف با فرمت های ppt , ... ...
تعداد صفحات: 11 نوع فایل: WORD + فایل هدیه: نمونه مصاحبه تشخیصی افسردگی و اعتیاد (8صفحه) فهرست مطالب: شرح حال (مشخصات، علت ارجاع، شکایت عمده، مشکلات موجود و ...) معاینه وضعیت روانی تشخیص مصاحبه بخشی از متن فایل: م: خوابت چطوره؟ ب: زیاد خوب نیست، اگار ... ...
عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 27پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهکیست تخمدان هموراژیک چیستانواع کیست هموراژیککیستهای فولیکولارکیستهای لوتئالعلائم کیست هموراژیک علت کیست هموراژیک عوارض کیست ... ...
دانلود پاورپوینت در مورد [سلول های بنیادی] - شامل 4 فایل مختلف - قابل ویرایش و ارائه - ppt شامل 4 فایل پاورپوینت سلول های بنیادین به زبان ساده: 1. 33 اسلاید: تاریخچه سلول های بنیادی / تعریف سلول های بنیادی / ویژگی های سلول های بنیادی / گونه های سلول بنیادی / انواع سلول ... ...
عنوان پاورپوینت درسی: دانلود پاورپوینت بازسازی ویرانه ها درس 22 مطالعات اجتماعی پایه پنجم فرمت: پاورپوینت ppt تعداد اسلاید: 19 پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای منطبق با آخرین تغییرات مطالب و رئوس کتاب درسیبکارگریی افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار ... ...
این فایل پاسخ تمامی سوالات مبحث ازدواج آری یا خیر؟ (آنچه قبل از ازدواج باید بدانیم - بخش دوم) می باشد. تعداد جلسات : 4 فایل منطبق با اخرین تغییرات سوالات می باشد و با استفاده از آن نمره 20 را در همه جلسات این آزمون کسب خواهید کرد . ...
دانلود مجموعه 4 عددی طرح جنگنده شامل 4 طرح معرق جنگنده : 1. طرح معرق جنگنده تایفون 2.طرح معرق جنگنده چند منظوره 3.طرح معرق جنگنده حامل 4.طرح معرق جنگنده هریر دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به ... ...
قالب آماده رنگی پلاک خودرو word مناسب برای چاپ روی برگه A3 ... ...
دانلود نظریه زبانها و اتوماتا و حل المسائل | ویرایش پنجم (انگلیسی) + جزوات فارسی مختلف و نمونه سوال با جواب (پیام نور) فایل فشرده دانلودی شامل 3 بخش است: 1. متن کتاب و حل المسائل نظریه زبانها و اتوماتا (ماشینها) - پیتر لینز به زبان اصلی کتاب انگلیسی: 427 صفحه حل المسائل ... ...
برازیلیا پایتخت کشور برزیل است. ساخت این شهر به این علت بود که میخواستند محل پایتخت برزیل که پیش از آن شهر ریو دوژانیرو بود را تغییر داده و بیشتر به مرکز و غرب کشور بیاورند تا پیشرفت را به مناطق داخلیتر برزیل توسعه دهد. برای این تغییر پایتخت نیروی کاری عظیمی از سراسر ... ...
دانلود حل المسائل کتاب انتقال حرارت هدایتی دیوید هان و نجاتی اوزیشیک David Hahn تعداد صفحات : 574 فرمت: PDF + دستنویس زبان: لاتین ویرایش: سوم عنوان لاتین: Heat Conduction نویسندگان: دیوید هان و نجاتی اوزیشیک David Hahn - Necati Ozisik این حل المسائل، کل فصل های ... ...
این مجموعه که شامل آزمون پایانی مراقبین سلامت در پایگاههای خدمات جامع سلامت شهری می باشد مجموعه ای مناسب جهت آزمون های استخدامی مراقبین سلامت،بهورزی،مراقبین سلامت آموزش و پرورش و همچنین رشته های بهداشتی شرکت کننده در آزمون های استخدامی می باشد که حتما باید علاوه بر این ... ...
نوع فایل: power point فرمت فایل: ppt and pptx قابل ویرایش 12 اسلاید قسمتی از متن پاورپوینت: بخش 18 تعیین نوع کسب و کار کسب و کاربه تمامی فعالیت های تولیدی، خدماتی، خرید و فروش کالا ها با هدف سودآوری، کسب و کار گویند. فروش و انتقال کالا ها و ... ...
نوع فایل: power point فرمت فایل: pptx قابل ویرایش تعداد اسلایدها: 43 اسلاید تصویری از پاورپوینت: این پاورپوینت آموزشی، جذاب، قابل ویرایش، کاملا منطبق با کتب درسی و با تعداد اسلاید ذکر شده تهیه و تنظیم شده است. با بکارگیری نمودار ها ، تصاویر جالب و جذاب و دسته ... ...
طرح معرق کشتی هانسیاتیک دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به شماره گذاری قطعات و همچنین شکل کامل شده آن ، آنها را به هم وصل کنید. در دو فرمت : jpg و PDF تعداد صفحه :4 عدد ... ...
حل المسائل کتاب معادلات دیفرانسیل و مسائل مقدار مرزی دیپریما و بویس ویرایش نهم William Boyce تعداد صفحات: 752 فرمت: PDF زبان: لاتین ویرایش: نهم عنوان لاتین: Elementary Differential Equations and Boundary Value نویسندگان: ریچارد دیپریما و ویلیام بویس William Boyce, ... ...