تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت


اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

دسته بندی سایت

پرفروش ترین ها

    پر فروش ترین های فورکیا


    پر بازدید ترین های فورکیا

    آمار بازدید سایت

    پیوند ها

    آمار بازدید

    • بازدید امروز : 38
    • بازدید دیروز : 44
    • بازدید کل : 145845

    ولادت على عليه السلام


    ولادت و حسب و نسب

    بنا بوشته مورخين ولادت على عليه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفيل (1) بطرز عجيب و بيسابقه‏اى در درون كعبه يعنى خانه خدا بوقوع پيوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نير گويد:

    اى آنكه حريم كعبه كاشانه تست‏
    بطحا صدف گوهر يكدانه تست‏
    گر مولد تو بكعبه آمد چه عجب‏
    اى نجل خليل خانه خود خانه تست

    پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر اين على عليه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)

    اما ولادت اين كودك مانند ولادت ساير كودكان بسادگى و بطور عادى نبود بلكه با تحولات عجيب و معنوى توأم بوده است مادر اين طفل خدا پرست بوده و با دين حنيف ابراهيم زندگى ميكرد و پيوسته بدرگاه خدا مناجات كرده و تقاضا مينمود كه وضع اين حمل را بر او آسان گرداند زيرا تا باين كودك حامل بود خود را مستغرق در نور الهى ميديد و گوئى از ملكوت اعلى بوى الهام شده بود كه اين طفل با ساير مواليد فرق بسيار دارد.

    شيخ صدوق و فتال نيشابورى از يزيد بن قعنب روايت كرده‏اند كه گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى در كنار خانه خدا نشسته بوديم كه فاطمه بنت اسد مادر امير المؤمنين در حاليكه نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدايا من بتو و بدانچه از رسولان و كتابها از جانب تو آمده‏اند ايمان دارم و سخن جدم ابراهيم خليل را تصديق ميكنم و اوست كه اين بيت عتيق را بنا نهاده است بحق آنكه اين خانه را ساخته و بحق مولودى كه در شكم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، يزيد بن قعنب گويد ما بچشم خودديديم كه خانه كعبه از پشت(مستجار) شكافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گرديد و ديوار بهم بر آمد چون خواستيم قفل درب خانه را باز كنيم گشوده نشد لذا دانستيم كه اين كار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بيرون آمد و در حاليكه امير المؤمنين عليه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زيرا آسيه خدا را به پنهانى پرستيد در آنجا كه پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مريم دختر عمران نخل خشك را بدست خود جنبانيد تا از خرماى تازه چيد و خورد(و هنگاميكه در بيت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسيد كه از اينجا بيرون شو اينجا عبادتگاه است و زايشگاه نيست) و من داخل خانه خدا شدم و از ميوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بيرون آيم هاتفى ندا كرد اى فاطمه نام او را على بگذار كه او على است و خداوند على الاعلى فرمايد من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تأديبش كردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانيدم و اوست كه بتها را از خانه من ميشكند و اوست كه در بام خانه‏ام اذان گويد و مرا تقديس و تمجيد نمايد خوشا بر كسيكه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر كسى كه او را دشمن دارد و نافرمانيش كند. (3)

    و چنين افتخار منحصر بفردى كه براى على عليه السلام در اثر ولادت در اندرون كعبه حاصل شده است بر احدى از عموم افراد بشر چه در گذشته و چه در آينده بدست نيامده است و اين سخن حقيقتى است كه اهل سنت نيز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانكه ابن صباغ مالكى در فصول المهمه گويد:

    و لم يولد فى البيت الحرام قبله احد سواه و هى فضيلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا لتكرمته. (4)

    يعنى پيش از آنحضرت احدى در خانه كعبه ولادت نيافت مگر خود او واين فضيلتى است كه خداى تعالى به على عليه السلام اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجليل و تكريم نمايند.

    در جلد نهم بحار در مورد وجه تسميه آنحضرت بعلى چنين نوشته شده است كه چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت بسينه خود چسباند و دست فاطمه را گرفته و بسوى ابطح آمد و به پيشگاه خداوند تعالى چنين مناجات نمود.

    يا رب هذا الغسق الدجى‏
    و القمر المبتلج المضى‏ء
    بين لنا من حكمك المقضى‏
    ماذا ترى فى اسم ذا الصبى (5)

    هاتفى ندا كرد:

    خصصتما بالولد الزكى‏
    و الطاهر المنتجب الرضى‏
    فاسمه من شامخ على‏
    على اشتق من العلى (6)

    علماى بزرگ اهل سنت نيز در كتب خود بهمين مطلب اشاره كرده‏اند و محمد بن يوسف گنجى شافعى با تغيير چند لفظ و كلمه در كفاية الطالب چنين مينويسد كه در پاسخ تقاضاى ابوطالب ندائى برخاست و اين دو بيت را گفت.

    يا اهل بيت المصطفى النبى‏
    خصصتم بالولد الزكى‏
    ان اسمه من شامخ العلى‏
    على اشتق من العلى (7)

    و در بعضى روايات آمده است كه فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل(پيش از اينكه بوسيله نداى غيبى نام او على گذاشته شود) نام كودك را حيدر نهاد و هنگاميكه او را قنداق كرده بدست شوهر خود ميداد گفت خذه فانه حيدرة و بهمين جهت آنحضرت در غزوه خيبر بمرحب پهلوان معروف يهود فرمود:
    انا الذى سمتنى امى حيدرة
    ضرغام اجام و ليث قسورة (8)

    و چون نام آنحضرت على گذاشته شد نام حيدر جزو ساير القاب بر او اطلاق گرديد و از القاب مشهورش حيدر و اسد الله و مرتضى و امير المؤمنين و اخو رسول الله بوده و كنيه آنجناب ابو الحسن و ابوتراب است.

    همچنين خدا پرستى و اسلام آوردن فاطمه و ابوطالب نيز از روايات گذشته معلوم ميشود كه آنها در جاهليت موحد بوده و براى تعيين نام فرزند خود بدرگاه خدا استغاثه نموده‏اند،فاطمه بنت اسد براى رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بمنزله مادر بوده و از اولين گروهى است كه به آنحضرت ايمان آورد و بمدينه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم پيراهن خود را براى كفن او اختصاص داد و بجنازه‏اش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقين فرمود و دعا نمود. (9)

    و ابوطالب هم موحد بوده و پس از بعثت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بدو ايمان آورده و چون شيخ و رئيس قريش بود لذا ايمان خود را مصلحة مخفى مينمود،در امالى صدوق است مردى بابن عباس گفت اى عمو زاده رسولخدا مرا آگاه گردان كه آيا ابوطالب مسلمان بود؟گفت چگونه مسلمان نبود در حاليكه ميگفت:

    و قد علموا ان ابننا لا مكذب‏
    لدينا و لا يعبأ بقول الا باطل

    يعنى مشركين مكه دانستند كه فرزند ما(محمد صلى الله عليه و آله و سلم) نزد ما مورد تكذيب نيست و بسخنان بيهوده اعتناء نميكند مثل ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه ايمان خود را در دل مخفى نگهميداشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو ثواب بآنها داد،حضرت صادق عليه السلام هم فرمود مثل‏ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه در دل ايمان داشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو پاداش (يكى براى ايمان و يكى براى تقيه) بآنها داد. (10)

    اشعار زيادى از ابوطالب در مدح پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مانده است كه اسلام وى از مضمون آنها كاملا روشن و هويداست چنانكه به آنحضرت خطاب نموده و گويد:

    و دعوتنى و علمت انك ناصحى‏
    و لقد صدقت و كنت قبل امينا
    و ذكرت دينا لا محالة انه‏
    من خير اديان البرية دينا (11)

    بحضرت صادق عرض كردند كه(اهل سنت) گمان كنند كه ابوطالب كافر بوده است فرمود دروغ گويند چگونه كافر بود در حاليكه ميگفت:

    ألم تعلموا انا وجدنا محمدا
    نبيا كموسى خط فى اول الكتب (12)

    شيخ سليمان بلخى صاحب كتاب ينابيع المودة درباره ابوطالب گويد:

    و حامى النبى و معينه و محبه اشد حبا و كفيله و مربيه و المقر بنبوته و المعترف برسالته و المنشد فى مناقبه ابياتا كثيرة و شيخ قريش ابوطالب. (13)

    يعنى ابوطالب كه رئيس و بزرگ قريش بود حامى و كمك پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و او را بسيار دوست داشت و كفيل معيشت و مربى آنحضرت بود و بنبوتش اقرار و برسالتش اعتراف داشت و در مناقب او اشعار زيادى سروده است.(درباره اثبات ايمان ابوطالب مطالب زيادى در كتب دينى‏نوشته شده و كتابهاى مستقلى نيز مانند كتاب ابوطالب مؤمن قريش برشته تأليف در آمده است) .

    بارى ولادت على عليه السلام در اندرون كعبه مفاخر بنى هاشم را جلوه تازه‏اى بخشيد و شعراى عرب و عجم در اينمورد اشعار زيادى سروده‏اند كه در خاتمه اين فصل بچند بيت از سيد حميرى ذيلا اشاره ميگردد.

    ولدته فى حرم الاله امه‏
    و البيت حيث فنائه و المسجد
    بيضاء طاهرة الثياب كريمة
    طابت و طاب وليدها و المولد
    فى ليلة غابت نحوس نجومها
    و بدت مع القمر المنير الاسعد
    ما لف فى خرق القوابل مثله‏
    الا ابن امنة النبى محمد (14)

    مادرش او را در حرم خدا زائيد در حاليكه بيت و مسجد الحرام آستانه او بود.

    آن مادر نورانى كه لباسهاى پاكيزه ببر داشت و خود پاكيزه بود و مولود او و محل ولادت نيز پاكيزه بود.

    در شبى كه ستاره‏هاى منحوسش ناپيدا بوده و سعيدترين ستاره بهمراه ماه پديد آمده بود .

    قابله‏هاى(دنيا) هيچ مولودى را مانند او لباس نپوشاينده‏اند(يعنى هرگز مولودى مانند او بدنيا نيامده) بجز پسر آمنه محمد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم.

    منبع:http://tobekaran.blogfa.com/post-27.aspx

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    زندگي نامه امام حسن مجتبي علیه السلام



    امام حسن (عليه السلام) فرزند امير مؤمنان علی بن ابيطالب و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا دختر پيامبر خدا (ص ) است . ايشان نخستين پسری بود که خداوند متعال به خانواده علی و فاطمه عنايت کرد. رسول اکرم (ص ) بلا فاصله پس از ولادتش ، او را گرفت و در گوش چپش اقامه گفت . سپس برای او بار گوسفندی قربانی کرد، سرش را تراشيد و هموزن موی سرش - که يک درم و چيزی افزون بود - نقره به مستمندان داد. پيامبر (ص ) دستور داد تا سرش را عطر آگين کنند و از آن هنگام آيين عقيقه و صدقه دادن به هموزن موی سر نوزاد سنت شد.

    اين نوزاد را " حسن " نام داد و اين نام در جاهليت سابقه نداشت .

    کنيه او را ابومحمد نهاد و اين تنها کنيه اوست . (نام و کنیه آن حضرت را پیامبر اکرم (ص) تعیین فرمودند.)

    لقب های او سیّد، سبط، زکى، تقى، حجت، برّ، امین، زاهد و طیّب ، مجتبی است که از همه معروفتر "مجتبي " مي باشد.

    منصب: معصوم چهارم، امام دوم شیعیان

    تاریخ ولادت: نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجرى. برخى نیز تولد آن حضرت را سال دوم هجرى دانسته‏اند.

    محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى‏کنونى).

    نسب پدرى: امیرالمؤمنین، امام على بن ابى‏طالب بن عبدالمطلب.

    مادر: فاطمه زهرا، دختر پیامبر (ص).

    مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امیرالمؤمنین(ع)، در رمضان سال چهلم تا صفر سال پنجاه هجرى، به مدت 10 سال.

    از این مدت، هفت ماه و 24 روز را عهده ‏دار امر خلافت مسلمین بود و سپس طى صلحى، آن را به معاویة بن ابى سفیان واگذار کرد.

    تاریخ و سبب شهادت: 28 صفر سال پنجاه هجرى، در سن 47 سالگى، به‏وسیله زهرى که همسرش، جعدة بنت اشعث، به تحریک معاویة بن ابى سفیان، به آن حضرت خورانیده بود، پس از چهل روز مسمومیت و بیمارى، به شهادت نایل آمد.

    محل دفن: قبرستان بقیع، در مدینه منوّره، در کنار قبر جدّه‏اش، فاطمه بنت اسد.

     منبع:http://www.ghadirblog.blogfa.com/

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    صلح امام مجتبي (عليه السلام) با معاویه


    متن پیمان امام حسن و معاویه

    ماده اول: حسن بن علی حکومت و زمامداری را به معاویه واگذار می کند، مشروط به آنکه معاویه طبق دستور قرآن مجید و روش پیامر (ص) رفتار کند.

    ماده دوم: بعد از معاویه، خلافت از آن حسن بن علی خواهد بود و اگر برای او حادثه ای پیش آید، حسین بن علی زمام امور مسلمانان را در دست می گیرد. نیز معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود انتخاب کند.

    ماده سوم: بدعت ناسزاگویی و اهانت نسبت به امیرمؤمنان(ع) و لعن آن حضرت در حال نماز باید متوقف گردد و از علی (ع) جز به نیکی نباید یاد شود.

    ماده چهارم: مبلغ پنج میلیون درهم که در بیت المال کوفه موجود است از موضوع تسلیم حکومت به معاویه مستثنا است و باید زیر نظر امام مجتبی (ع) مصرف شود. نیز معاویه باید در تعیین مقرری و بذل مال، بنی هاشم را بر بنی امیه ترجیح دهد.

    همچنین باید معاویه از خراج «دارابگرد» مبلغ یک میلیون درهم درمیان بازماندگان شهدای جنگ جمل و صفین که در رکاب امیر مؤمنان (ع) کشته شدند، تقسیم کند.

    ماده پنجم: معاویه تعهد می کند که تمام مردم، اعم از سکنه شام و عراق و حجاز، از هر نژادی که باشند، از تعقیب و آزار وی در امان باشند و از گذشته آنها صرف نظرکند و احدی از آنها را به سبب فعالیتهای گذشته شان بر ضد حکومت معاویه تحت تعقیب قرارندهد، و مخصوصا اهل عراق را به خاطر کینه های گذشته آزار نکند.

    علاوه بر این معاویه تمام یاران علی (ع) را، در هرکجا که هستند، امان می دهد که هیچ یک از آنها را نیازارد و جان و مال و ناموس شیعیان و پیروان علی (ع) در امان باشند، و به هیچ وجه تحت تعقیب قرار نگیرند، و کوچکترین ناراحتی برای آنها ایجاد نشود، حق هرکسی به وی برسد، و اموالی که از بیت المال در دست شیعیان علی (ع) است از آنها پس گرفته نشود.

    نیز نباید هیچ گونه خطری از ناحیه معاویه متوجه حسن بن علی و برادرش حسین بن علی و هیچ کدام از افراد خاندان پیامبر(ص) شود و نباید در هیچ نقطه ای موجبات خوف و ترس آنهارا فراهم سازد.

    در پایان پیمان، معاویه اکیدا تعهد کرد تمام مواد آن را محترم شمرده دقیقا به مورد اجرا بگذارد. او خدا را بر این مسئله گواه گرفت و تمام بزرگان و رجال شام نیز گواهی دادند.

    بدین ترتیب پیشگویی پیامبر اسلام (ص)، در هنگامی که حسن بن علی (ع) هنوز کودکی بیش نبود، تحقق یافت. پیامبر (ص) روزی بر فراز منبر، با مشاهده او فرمود: «این فرزند من سرور مسلمانان است و خداوند به وسیله او در میان دو گروه از مسلمانان صلح برقرارخواهد ساخت».

     

    منبع:http://www.ghadirblog.blogfa.com/

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    سربازان گمنام آقا امام زمان عج


    سربازان گمنام آقا امام زمان عج

    مقدمه

    امام عصر من یا بهتر بگویم امام زمان من حضرت مهدی عج هستند

    و کلمه امام برای من تداعی نام آن حضرت حق است نه دیگری

    امام واقعی کسی است که معصوم باشد و مقتداهایش را به سوی راهی که خدا نشان داده راهنمایی کند بی آنکه سودی از لحاظ مادی یا معنوی در انتظار داشته باشد. کسی که امام کل مسلمین باشد نه شهر کشور یا قاره ای

    کسی امام عصر است که مردم او را انتخاب نکرده اند بلکه خدا او را برگزیده است و او هنگام ظهور برای اثبات خودش دلایل کافی را اثبات خواهد کرد.

    سربازان گمنام آقا امام زمان چه کسانی هستند؟

    ایشان سربازان گمنام حقیقیشان را با خود خواهند آورد

    سر بازان گمنام آقا امام زمان

    سربازانی که به هیچ کسی ظلمی نخواهند کرد بی پناهان را مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار نمی دهند و نخواهند داد

    کسی که سرباز گمنام آقا امام زمان را بشناسد پس باید خودش نیز سرباز گمنام او باشد یا خود او - چون اگر غیر این باشد دیگر او گمنام نیست

    چرا می گویند گمنام؟

    چون حتی سرباز واقعی امام زمان حق ندارد مقام خود یا دیگر همکارانش را فاش کند . چون آنوقت ما مردم از او طلب بابیت آقا می کنیم و از او درخواست شفاعت می کنیم . در سوره بقره (آیة الکرسی) مقام شفاعت را خدا در مقام خود می داند و نیز کسانی که او تعیین فرموده . پس این چیزی غیر از بت بودن یا باب بودن برای سرباز گمنام آقا به ارمغان نمی آورد. پس بهتر است گمنام باشد و حرفی در این مورد نزند.

    کسی نمی تواند آقا امام زمان را دیده باشد و آنقدر سفیه باشد که بگوید من ایشان را در مقامش دیدم چون دگر امکان ندارد ایشان توجهی به او داشته باشند چون آنوقت ایشان در غیبت نیستند که آن شخص دیده باشدش . مگر اینکه او سرباز امام زمان باشد واگر سرباز اوست پس گمنام است چرا دیگر به ما انسانهای نا محرم فاش کند .

    اگر توانسته باشید با مراجع تقلیدی که دیگر مراجع تقلید به آنها عرض ارادت دارند ارتباط داشته باشید آنها از لقبهایی مانند حضرت آیت الله عظمی و ... خیلی نفرت دارند و نوعی تکبر را در خود با این الفاظ احساس می کنند .

    حال آیا آقا امام زمان عج بر کسی ظاهر شود کمی از عقل دور نیست که بگوید من امام عصر تو هستم و بر خود ببالد این را گفتم چون کسانی که این حرف گناه را می زنند و می گویند من آقا را دیدم یا احساس می کنم خیلی بر خود می بالند . حتما از کسی این غرور را یاد گرفته اند ... (البته زمانی که آقا ظهور کردند خود را به همگان معرفی خواهند کرد و بر خود باز نمی بالند) اگر ما در تاریخ اسلام بر پیغمبر و امامان نگاهی داشته باشیم به سادگی متوجه می شویم که آنها خود را از مردم می دانسته اند و مانند مردم زندگی می کردند نه مانند خلفای دیگر در قصر

    و از القابی مانند امیرالمومنین و ... بیزار بودند آنها فقط خود را بنده خدا می دانستند. در نماز دقت کنید می گوییم خدایا شهادت می دهم که محمد (ص) بنده و رسول تو هست. پس دقت کنید بنده گی خدا از دیگر صفات با ارزش تر و نیکوست چون بنده خدا هیچ وقت خود را صاحب ملتها نمی داند و مانند دیگر انسان ها بنده است نه چیز دیگری

    منظورم اینست که باب هایی که امام زمان تعیین کرده اند سالهاست وفات کرده اند

    وظیفه آنها این بود که سخنان امام را به مردم بگویند

    آیا این افراد که می گویند امام زمان را دیده ام یا اینجاست و یا او را در این محل احساس میکنم باب های دیگر آن حضرت هستند؟

    بهتر نیست این افراد خدا نترس کمی به فکر توبه باشند .

    بهائیان کافر با بهایی بودنشان این حرف را نمی زنند پس چرا ما مسلمانان شیعه این اراجیف را به هم ببافیم که فلانی سرباز امام زمان بوده من آقا را دیده ام یا در اینجا احساس می کنم

    اگر شیعه هستی باید به مراجع شیعه تقلید کنی تقلید نمی کنی حتما خود مرجعی. پس شماها چطور مرجع تقلید هستید که دیگر مراجعان تقلید با آن همه تقوا و علم حرفی در مورد اینکه ما ایشان را دیده ایم یا فلانی سرباز امام زمان هست یا حضور ایشان را در جمع احساس می کنم را نمی زنند و شما از خود راضیان این حرف ها را می زنید و موجب سرد شدن مسلمانان از اسلام می شوید .

    اثبات این حرف خیلی راحت هست

    مراجع بزرگواری که ما تا به حال داشته ایم خود اثبات این قضیه می باشند

    مراجعی که الان جسمشان بین ما انسانهای آلوده به گناه نمی باشند و حتی مراجعی که در زمان ما زندگی می کنند

    این خدا پرستان زاهد هیچ وقت به زبان نیاورده اند و نخواهند آورد که ما ایشان را دیده ایم یا در جمع احساسش کردیم و یا فلانی از سربازان گمنام آنحضرت هستند چون وقتی بگویند این حرف را لابد با ایشان ارتباط دارند که این سربازان را می شناسند

    که اگر از مرجع تقلیدتان این را بپرسید خواهید دید که با کفرو شرک فرقی ندارد

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    حدود ۷ میلیارد نفر روی این کره خاکی زندگی می کنند و فقط ۳۱۳ نفر از این ۷ میلیارد می توانند عضو سربازان گمنام آقا امام زمان شوند. پس این ۷ میلیارد منهای ۳۱۳ نفر همه نامحرمند و کور دل

    سربازانی که هنوز تعدادشان کامل نشده و ما انسانها نتوانستیم ۳۱۳ نفر لایق سربازی گمنام آقا امام زمان باشیم تا ایشان ظهور کنند

    ۳۱۳ نفر کسانی که حتی یکدیگر را نمی شناسند و فقط امام زمانشان آنها را می شناسد

    ۳۱۳ نفر کسانی که ناموس و جان و مالشان را در راه خدا و آقا امام زمان فدا کرده اند و خواهند کرد

    نه کسانی که سعی در حفظ مقام های دنیوی خود دارند

    نه کسانی که سعی در حفظ آرمان های هیچ و پوچ و غیر اسلامی دارند

    اگر به سایتها و آرشیو های اخبار و روزنامه ها نگاه کنیم هرشهیدی که در حادثه ای غیر جنگ شهید شده یا تجمعی که در مقابل عده ای دیگر تشکیل شده با نام سربازان گمنام آقا امام زمان معرفی شده اند .جمع این افراد بسیار بیشتر از ۳۱۳ نفر سرباز واقعی گمنام آقا امام زمان مهدی موعود عج می باشد

    ولی کاش سرباز آقا بودند آنگاه ۳۱۳ نفر کامل می شد و او ظهور می کرد

    آیا بهتر نیست به اسلام و باورهای واقعی شیعه برگردیم و توهین نکنیم یا بهتر بگویم سوء استفاده نکنیم

    آیا بهتر نیست به آن زمان سنجی که بالای بلاگ قرار دارد نگاهی دیگر بیاندازیم و کمی فکر کنیم و با وجدانمان البته انشاالله که خواب نباشد رو راست باشیم

    بهتر نیست بیشتر از این امام زمان را ناراحت نکنیم و به فکر این باشیم که خدایا توبه

    خدایا لیاقت سربازی فرستاده ات را ارزانی این بنده گان حقیرت فرما تا در راه تو گام برداریم و بتوانیم کمک مولایمان باشیم تا جهان در اسلام ناب محمدی اجرا شود و عدل همه جا را پر کند و هیچ ظالمی نتواند در جهان به بنده گانت ظلم کند.


    در بساط نكته دانان خود فروشي شرط نيست

    يا سخن دانسته گو اي مرد عاقل يا خموش


    تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي

    گوش نا محرم نباشد جاي پيغام سروش


    ساقيا مي ده كه چون رنديّ حافظ فهم كرد

    آصف صاحب قرآن جرم بخش عيب پوش

     

    منبع:http://tobekaran.blogfa.com/

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    چرا عثمان از زنش دفاع نكرد؟


    چرا عثمان از زنش دفاع نكرد؟

    هنگامى كه ياران رسول خدا صلى الله عليه وآله به خانه عثمان ريختند و همسر او را زده و انگشتش را قطع کردند، او از همسرش دفاع نکرد، شما از اين عملکرد عثمان چه پاسخى داريد؟

    طبري،‌ در تاريخش مى‌نويسد:

    وجاء سودان بن حمران ليضربه فانكبت عليه نائلة ابنة الفرافصة واتقت السيف بيدها فتعمدها ونفح أصابعها فأطن أصابع يدها وولت فغمز أوراكها وقال أنها لكبيرة العجيزة وضرب عثمان فقتله.

    سودان بن حمران آمد تا او را كتك بزند، نائله دختر فرافصه (زن عثمان) خود را بر روى او انداخت، سودان شمشير را گرفت و انگشت او را قطع كرد و سپس دست به پشت او زد و گفت: عجب پشت بزرگى دارد، سپس عثمان را زد و كشت.

    الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 676، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

    همچنين ابن أثير در الكامل فى التاريخ مى‌نويسد:

    وجاء سودان ليضربه فأكبت عليه امرأته واتقت السيف بيدها فنفح أصابعها فأطن أصابع يديها وولت فغمز أوراكها وقال أنها لكبيرة العجز وضرب عثمان فقتله.

    الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) الكامل في التاريخ، ج 3، ص 68، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.

    ابن كثير دمشقى سلفى مى‌نويسد:

    ثم تقدم سودان بن حمران بالسيف فمانعته نائلة فقطع أصابعها فولت فضرب عجيزتها بيده وقال: أنها لكبيرة العجيزة. وضرب عثمان فقتله.

    القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 7، ص 188، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.

    چرا عثمان از زنش دفاع نكرد، مگر نه اين كه او مرد بود، غيرت داشت و بايد از زنش دفاع مى‌كرد؟ پس چرا هيچ واكنشى از خود نشان نداد و حاضر شد كه ببيند ياران رسول خدا به همسر او اهانت كرده و متعرض همسر او شوند؟

    چرا عمر از زنش دفاع نكرد؟

    اهل سنت اصرار دارند كه امّ‌كلثوم دختر امير مؤمنان عليه السلام همسر عمر بوده است؛ اما مى‌بينيم كه هنگامى كه مغيرة بن شعبه اهانت زشتى به امّ‌كلثوم كرده و او را با امّ‌جميل، زنا كار مشهور عرب تشبيه و قياس مى‌‌كند،‌ عمر هيچ عكس العملى از خود نشان نمى‌دهد.

    ابن خلكان در وفيات الأعيان مى‌نويسد:

    ثم إن أم جميل وافقت عمر بن الخطاب رضي الله عنه بالموسم والمغيرة هناك فقال له عمر أتعرف هذه المرأة يا مغيرة قال نعم هذه أم كلثوم بنت علي فقال له عمر أتتجاهل علي والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء.

    ام جميل (كسى كه سه نفر شهادت دادند مغيره با او زنا كرده است، و به خاطر امتناع شاهد چهارم از شهادت، از حد رهايى يافت) در حج، با عمر همراه شده و مغيره نيز در آن زمان در مكه بود. عمر به مغيره گفت: آيا اين زن را مى‌شناسي؟

    مغيره در پاسخ گفت: آرى اين امّ‌كلثوم دختر علي است!

    عمر گفت: آيا خودت را به بى خبرى مى‌زنى؟ قسم به خدا من گمان مى‌كنم كه ابوبكرة‌ در باره تو دروغ نگفته است؛ و هر زمان كه تو را مى‌بينم مى‌ترسم كه از آسمان سنگى بر سر من فرود آيد!

    إبن خلكان، أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاي681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج6، ص366، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.

    و ابوالفرج اصفهانى مى‌نويسد:

    حدثنا ابن عمار والجوهري قالا حدثنا عمر بن شبة قال حدثنا علي بن محمد عن يحيى بن زكريا عن مجالد عن الشعبي قال كانت أم جميل بنت عمر التي رمي بها المغيرة بن شعبة بالكوفة تختلف إلى المغيرة في حوائجها فيقضيها لها قال ووافقت عمر بالموسم والمغيرة هناك فقال له عمر أتعرف هذه قال نعم هذه أم كلثوم بنت علي فقال له عمر أتتجاهل علي والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء.

    ام جميل همان كسى است كه مغيره را به زناى با او متهم كردند و در كوفه به نزد مغيره رفته و كارهاى او را انجام مى‌داد! اين زن در زمان حج با مغيره و عمر همراه شد. عمر به مغيره گفت: آيا اين زن را مى‌شناسى؟ پاسخ داد: آرى اين امّ‌كلثوم دختر علي است!

    عمر گفت‌: آيا در مقابل من خود را به بي‌خبرى مى‌زني؟ قسم به خدا من گمان ندارم كه ابوبكرة در باره تو دروغ گفته باشد! و تو را نمى‌بينم، مگر آنكه مى‌ترسم از آسمان سنگى بر سر من فرود آيد!

    الأصبهاني، أبو الفرج (متوفاي356هـ)، الأغاني، ج 16، ص 109، تحقيق: علي مهنا وسمير جابر، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان.

    زنا كردن مغيره با امّ‌جميل، مشهور و معروف و امّ‌جميل به بدكاره بودن شهره شهر و انگشت نماى عام و خاص بود. چرا هنگامى كه مغيرة بن شعبه، دختر رسول خدا را با چنين زنى زناكارى مقايسه مى‌كند، خليفه دوم او را مجازات نمى‌كند؟

    اهل تسنن از اين مطلب هر پاسخى دادند، ما نيز همان پاسخ را به آن‌ها خواهيم داد.

    مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    چرا رسول خدا (ص) از سميه و ديگر زنان مسلمان دفاع نکرد؟


    چرا رسول خدا (ص) از سميه و ديگر زنان مسلمان دفاع نکرد؟

    اميرمؤمنان عليه السلام، به همان دليل از خود واكنش نشان نداد كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در هنگام كشته شدن سميه، مادر عمار ياسر توسط مشركان و تعرض آن‌ها به وي، از خود واكنشى نشان نداد.

    ابن حجر عسقلانى در الإصابة مى‌نويسد:

    ( 11342 ) سمية بنت خباط... والدة عمار بن ياسر كانت سابعة سبعة في الاسلام عذبها أبو جهل وطعنها في قبلها فماتت فكانت أول شهيدة في الاسلام... عذبها آل بني المغيرة على الاسلام وهي تأبى غيره حتى قتلوها وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم يمر بعمار وأمه وأبيه وهم يُعذّبون بالأبطح في رمضاء مكة فيقول صبرا يا آل ياسر موعدكم الجنة.

    سميه دختر خباط... مادر عمار ياسر هفتمين كسى است كه اسلام آورد، ابوجهل او را اذيت مى‌كرد و آن قدر نيزه بر پايين شكمش زد تا به شهادت رسيد، و او نخستين زن شهيد در اسلام است. آل بنومغيره، چون مسلمان شده بود و دست بردارد نبود او را آزار و اذيت كردند؛ تا كشته شد. رسول خدا (ص)، منظره شكنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مكه مى‌ديد و مى‌فرمود: اى خاندان ياسر! صبور باشيد كه وعده‌گاه شما بهشت است.

    العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7، ص 712، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.

    با اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله مى‌ديد كافرى همچون ابوجهل متعرض ناموس مسلمانان مى‌شود؛ ولى در عين حال هيچ واكنشى از خود نشان نمى‌داد و به آنان نيز فرمان مى‌داد كه صبر نمايند.

    مگر نه اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله غيورترين و شجاع‌ترين فرد عالم است، پس چرا از ناموس مسلمانان دفاع نكرد؟ چرا شمشيرش را برنداشت تا گردن ابوجهل را از تنش جدا كند؟

    و نيز زمانى كه عمر بن خطاب، متعرض زنان مسلمان مى‌شد و آن‌ها را به خاطر اسلام آوردنشان كتك مى‌زد، چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله از خود واكنشى نشان نمى‌داد.

    ابن هشام در السيرة النبوية، مى‌نويسد:

    ومر [ابوبكر] بجارية بنى مؤمل، حي من بنى عدى بن كعب، وكانت مسلمة، وعمر بن الخطاب يعذبها لتترك الاسلام، وهو يومئذ مشرك، وهو يضربها، حتى إذا مل قال: إني أعتذر إليك، إني لم أتركك إلا ملالة، فتقول: كذلك فعل الله بك.

    ابوبكر مى‌ديد كه كنيز مسلمان شده از بنو مؤمل از خاندان عدى بن كعب،‌ عمر او را كتك مى‌زد تا دست از اسلام بردارد و مسلمان بودن را ترك كند (چون عمر هنوز مشرك بود) آن قدر او را زد تا خسته شد، گفت: اگر تو را كتك نمى‌زنم براى اين است كه خسته شده‌ام، از اين جهت مرا ببخش. كنيز در پاسخ گفت: بدان كه خدا نيز اين گونه با تو رفتار خواهد كرد.

    الحميري المعافري، عبد الملك بن هشام بن أيوب أبو محمد (متوفاي213هـ)، السيرة النبوية، ج 2، ص 161، تحقيق طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجيل، الطبعة: الأولى، بيروت – 1411هـ؛

    الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبد الله (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 1، ص 120، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م؛

    الكلاعي الأندلسي، أبو الربيع سليمان بن موسى (متوفاي634هـ)، الإكتفاء بما تضمنه من مغازي رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج 1، ص 238، تحقيق د. محمد كمال الدين عز الدين علي، ناشر: عالم الكتب - بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ؛

    الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج 1، ص 244؛

    الطبري، أحمد بن عبد الله بن محمد أبو جعفر (متوفاي694هـ)، الرياض النضرة في مناقب العشرة، ج 2، ص 24، تحقيق عيسى عبد الله محمد مانع الحميري، ناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1996م؛

    النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب، ج 16، ص 162، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.

    چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله جلوى عمر را نگرفت و او را از اين كار منع نكرد؟ چرا شمشيرش را برنداشت و گردن عمر را نزد؟

    اهل تسنن، هر پاسخى دادند، ما نيز عين همان را در باره صبر اميرمؤمنان عليه السلام و شمشير نكشيدن آن حضرت خواهيم داد.

    منبع:http://tobekaran.blogfa.com/

    چرا امير المؤمنين در هيچ جنگي در زمان خلفاء شركت نكرد؟


    چرا امير المؤمنين در هيچ جنگي در زمان خلفاء شركت نكرد؟

    اين كه اميرمؤمنان عليه السلام شجاعترين فرد زمان خودش بود، هيچ شك و شبهه‌اى در آن نيست؛ آن قدر شجاع و دلاور بود كه شنيدن نامش خواب را از چشمان پهلوانان دشمن مى‌پراند؛ تا جايى كه عمر بن خطاب مى‌گفت:

    والله لولا سيفه لما قام عمود الاسلام.

    به خدا سوگند! اگر شمشير علي عليه السلام نبود‌، عمود خيمه اسلام استوار نمى‌شد.

    إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 12، ص 51، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.

    حتى در زمانى كه تمام ياران بي‌وفاى رسول خدا صلى الله عليه وآله در جنگ احد و حنين آن حضرت را رها و از معركه گريختند، امام علي عليه السلام پروانه وار اطراف شمع وجود پيامبر گرامى چرخيد و از او دفاع مى‌كرد.

    اما چرا همان علي عليه السلام در هيچ يك از جنگ‌هاى زمان خلفاء شركت نكرد؟

    همان كسى كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله در تمام نبردهاى مسلمانان عليه كفار، يهوديان و... شركت فعال داشت و پيشاپيش تمام سربازان پرچم اسلام را به دوش مى‌كشيد و پهلوانان دشمن را يكى پس از ديگرى بر زمين مى‌كوبيد، چه اتفاقى افتاده بود كه در زمان خلفاء در هيچ نبردى حضور نمى‌يافت؟

    آيا شجاعتش را از دست داده بود، يا جنگ در ركاب خلفاء را جهاد نمى‌دانست؟ يا اين كه خلفاء، بر خلاف سنت رسول خدا صلى الله عليه وآله قصد استفاده از آن حضرت را نداشتند؟

    امير المؤمنين عليه السلام بهترين تصميم را گرفت:

    امر دائر بود بين اين كه اميرمؤمنان عليه السلام اساس اسلام را حفظ نمايد و از حق خود بگذرد؛ يا اين كه بر آن عده اندك حمله نموده و آن‌ها را از دم تيغ بگذراند و در عوض دشمنان اسلام و منافقين با استفاده از اين فرصت اساس اسلام را به خطر بيندازند، اميرمؤمنان عليه السلام راه دوم را برگزيد و با اين فداكارى دين اسلام را براى هميشه حفظ و دشمنان اسلام را نا اميد كرد و به طور قطع اين تصميم عاقلانه‌تر بوده است.

    در خطبه سوم نهج البلاغه مى‌فرمايد:

    وَطَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ. يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَيَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَيَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ. فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى. فَصَبَرْتُ وَفِي الْعَيْنِ قَذًى وَفِي الْحَلْقِ شَجًا. أَرَى تُرَاثِي نَهْباً.

    در اين انديشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها (با بى ياورى) به پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و تاريكيى كه پديد آورده‏اند صبر كنم، محيطى كه: پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مى‏دارد.

    (عاقبت) ديدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزديكتر است؛ لذا شكيبائى ورزيدم؛ ولى به كسى مى‏ماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مى‏ديدم، ميراثم را به غارت مى‏برند.

    و در خطبه پنجم نهج البلاغه، هنگامى كه شخصى همانند ابوسفيان به قصد گرفتن ماهى از آب گل آلود و استفاده از موقعيت به دست آمده، نزد آن حضرت آمد و پشنهاد بيعت و جنگ با أبوبكر را داد، امام عليه السلام خطبه خواند و فرمود:

    أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ... أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ... فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَإِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَيْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَالَّتِي وَاللَّهِ لابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ. بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ.

    اى مردم امواج كوه پيكر فتنه‏ها را، با كشتي‌هاى نجات در هم بشكنيد... (دو كس راه صحيح را پيمودند) آن كس كه با داشتن يار و ياور و نيروى كافى به پا خاست و پيروز شد، و آن كس كه با نداشتن نيروى كافى كناره‏گيرى كرد و مردم را راحت ساخت. اگر سخن گويم (و حقم را مطالبه كنم) گويند: بر رياست و حكومت حريص است، و اگر دم فرو بندم (و ساكت نشينم) خواهند گفت از مرگ مى‏ترسد. (اما) هيهات پس از آن همه جنگ‌ها و حوادث (اين گفته بس ناروا است). به خدا سوگند علاقه فرزند ابوطالب، به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادر بيشتر است؛ اما من از علوم و حوادثى آگاهم كه اگر بگويم همانند طناب ها در چاه‌هاى عميق به لرزه درآئيد.

    احتمال شهادت حضرت زهرا عليها السلام هنگام درگيري:


    احتمال شهادت حضرت زهرا عليها السلام هنگام درگيري:

    دفاع از ناموس، از مسائل فطرى و مشترك ميان همه انسان‌ها است؛ اما روشن است كه اگر كسى بداند كه قصد دشمن از تعرض به ناموس وى اين است كه او را به واكنش وادار كنند تا به مقصود مهمتر و شوم‌ترى دست يابند؛ انسان عاقل، با تدبير و مسلط بر نفس خويش، هرگز كارى نخواهد كرد كه دشمن به مقصودش برسد.

    قصد مهاجمين به خانه وحى اين بود كه اميرمؤمنان عليه السلام را به واكنش وادار كنند و با استفاده از اين فرصت، ثابت كنند كه شخصى همانند علي عليه السلام براى رسيدن به حكومت دنيوى حاضر شد كه افراد زيادى را از دم شمشير بگذراند.

    و نيز اگر اميرمؤمنان عليه السلام از خود واكنش نشان مى‌داد و با آن‌ها درگير مى‌شد، ممكن بود كه فاطمه زهرا در اين درگيري‌ها كشته شود، سپس دشمنان شايع مى‌كردند كه علي عليه السلام براى به دست آوردن حكومت دنيايى، همسرش را نيز فدا كرد و در حقيقت او بود كه سبب كشتن همسرش شد؛ چنانچه در باره عمار ياسر، يار وفادار اميرمؤمنان عليه السلام چنين كردند.

    هنگام ساختن مسجد مدينه، عمار ياسر برخلاف ديگران كه يك خشت برمى‌داشتند، او دو تا دو تا مى‌آورد، پيامبر اسلام او را ديد، با دست مباركش، غبار را از سر و صورت نازنين عمار زدود و پس فرمود:

    وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّار.

    عمار را گروه ستمگر مى‌كشند، او آنان را به بهشت مى‌خواند وآنان او را به جهنّم.

    البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص172، ح436، كتاب الصلاة،بَاب التَّعَاوُنِ في بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، و ج3، ص1035، ح 2657، الجهاد والسير، باب مَسْحِ الْغُبَارِ عَنِ النَّاسِ فِي السَّبِيلِ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.

    صدور اين روايت از رسول خدا صلى الله عليه وآله در حق عمّار قطعى بود و تمام مردم از آن آگاه بودند و نيز ثابت مى‌كرد كه معاويه و دار و دسته‌اش همان گروه نابكار هستند؛ از اين رو هنگامى كه معاويه شنيد عمار كشته شده و لرزه بر دل بسيارى از مردم انداخته، و اين فرمايش پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله سر زبان‌ها افتاده است، عمرو عاص را به حضور طلبيد و پس از مشورت با او شايع كردند كه علي عليه السلام او را كشته است و اين گونه استدلال كردند كه چون عمار در جبهه علي وهمراه او بوده است و علي او را به جنگ فرستاده است؛ پس او قاتل عمار است.

    احمد بن جنبل در مسندش مى‌نويسد:

    مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ لَمَّا قُتِلَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ حَزْمٍ عَلَى عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ فَقَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَامَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ فَزِعًا يُرَجِّعُ حَتَّى دَخَلَ عَلَى مُعَاوِيَةَ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ مَا شَأْنُكَ قَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ قَدْ قُتِلَ عَمَّارٌ فَمَاذَا قَالَ عَمْرٌو سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ دُحِضْتَ فِي بَوْلِكَ أَوَنَحْنُ قَتَلْنَاهُ إِنَّمَا قَتَلَهُ عَلِيٌّ وَأَصْحَابُهُ جَاءُوا بِهِ حَتَّى أَلْقَوْهُ بَيْنَ رِمَاحِنَا أَوْ قَالَ بَيْنَ سُيُوفِنَا.

    ابو بكر بن محمد بن عمرو بن حزم از پدرش نقل مى‌كند كه گفت: هنگامى كه عمار ياسر به شهادت رسيد، عمرو بن حزم نزد عمرو عاص رفت و گفت: عمار كشته شد، رسول خدا صلى الله عليه وآله فرموده است: گروه ستمگر، عمار را مى‌كشند، عمرو عاص ناراحت شد و جمله «لا حول ولا قوة الا بالله» را مى‌گفت تا نزد معاويه رفت،‌ معاويه پرسيد: چه شده است؟ گفت: عمار كشته شده است. معاويه گفت:‌ كشته شد كه شد، حالا چه شده است؟ عمرو گفت: از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم كه مى‌فرمود: عمار را گروه باغى وستمگر خواهد كشت، معاويه گفت: مگر ما او را كشته‌ايم، عمار را علي و يارانش كشتند كه او را همراه خويش وادار به جنگ كردند و او را بين نيزه‌ها و شمشيرهاى ما قرار دادند.

    الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص199، ح 17813، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛

    البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر (متوفاي 458هـ)، سنن البيهقي الكبرى، ج8، ص189، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994؛

    الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 1، ص 420 و ص 426، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

    هيثمى پس از نقل روايت مى‌گويد:

    رواه أحمد وهو ثقة.

    الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص242، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.

    و حاكم نيشابورى پس از نقل روايت مى‌‌گويد:

    هذا حديث صحيح على شرط الشخين ولم يخرجاه بهذه السياقة.

    اين حديث با شرائطى كه بخارى و مسلم قبول دارند، صحيح است؛‌ ولى آن‌ها به اين صورت نقل نكرده‌اند.

    الحاكم النيسابوري، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك على الصحيحين، ج2، ص155، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.

    مناوى به نقل از قرطبى مى‌نويسد:

    وهذا الحديث أثبت الأحاديث وأصحّها، ولمّا لم يقدر معاوية على إنكاره قال: إنّما قتله من أخرجه، فأجابه عليّ بأنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم إذن قتل حمزة حين أخرجه.

    قال ابن دحية: وهذا من على إلزام مفحم الذي لا جواب عنه، وحجّة لا اعتراض عليها.

    اين حديث از محكم‌ترين و صحيح‌ترين احاديث است و چون معاويه قدرت بر انكارش نداشت، گفت: عمار را كسى كشت كه او را همراه خود آورده است و لذا علي (ع) در پاسخش فرمود: پس بنابراين حمزه را هم در جنگ احد پيامبر كشته است؛ چون آن حضرت بود كه حمزه را همراه خودش آورده بود.

    ابن دحيه مى‌گويد: اين پاسخ علي چنان كوبنده است كه حرفى براى گفتن باقى نمى‌گذارد ودليلى است كه انتقادى بر آن نيست.

    المناوي، عبد الرؤوف (متوفاي: 1031هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6، ص 366، ناشر: المكتبة التجارية الكبرى - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    تسليم وصيت پيامبر اكرم (ص):


    تسليم وصيت پيامبر اكرم (ص):

    اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگي‌اش، مطيع محض فرمان‌هاى الهى بوده و آن‌چه او را به واكنش وامى‌داشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمى‌داد.

    آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شكيبائى در برابر اين مصيبت‌هاى عظيم بوده است و طبق همين فرمان بود كه دست به شمشير نبرد.

    مرحوم سيد رضى الدين موسوى در كتاب شريف خصائص الأئمه (عليهم السلام) مى‌نويسد:

    أَبُو الْحَسَنِ فَقُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ إِفَاقَتِهِ قَالَ دَخَلَ عَلَيْهِ النِّسَاءُ يَبْكِينَ وَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَضَجَّ النَّاسُ بِالْبَابِ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ نُودِيَ أَيْنَ عَلِيٌّ فَأَقْبَلَ حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهِ قَالَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَانْكَبَبْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَخِي... أَنَّ الْقَوْمَ سَيَشْغَلُهُمْ عَنِّي مَا يَشْغَلُهُمْ فَإِنَّمَا مَثَلُكَ فِي الْأُمَّةِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ نَصَبَهَا اللَّهُ لِلنَّاسِ عَلَماً وَإِنَّمَا تُؤْتَى مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ وَنَأْيٍ سَحِيقٍ وَلَا تَأْتِي وَإِنَّمَا أَنْتَ عَلَمُ الْهُدَى وَنُورُ الدِّينِ وَهُوَ نُورُ اللَّهِ يَا أَخِي وَالَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْهِمْ بِالْوَعِيدِ بَعْدَ أَنْ أَخْبَرْتُهُمْ رَجُلًا رَجُلًا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّكَ وَأَلْزَمَهُمْ مِنْ طَاعَتِكَ وَكُلٌّ أَجَابَ وَسَلَّمَ إِلَيْكَ الْأَمْرَ وَإِنِّي لَأَعْلَمُ خِلَافَ قَوْلِهِمْ فَإِذَا قُبِضْتُ وَفَرَغْتَ مِنْ جَمِيعِ مَا أُوصِيكَ بِهِ وَغَيَّبْتَنِي فِي قَبْرِي فَالْزَمْ بَيْتَكَ وَاجْمَعِ الْقُرْآنَ عَلَى تَأْلِيفِهِ وَالْفَرَائِضَ وَالْأَحْكَامَ عَلَى تَنْزِيلِهِ ثُمَّ امْضِ [ذَلِكَ‏] عَلَى غير لائمة [عَزَائِمِهِ وَ] عَلَى مَا أَمَرْتُكَ بِهِ وَعَلَيْكَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا يَنْزِلُ بِكَ وَبِهَا [يعني بفاطمة] حَتَّى تَقْدَمُوا عَلَيَّ.

    امام كاظم عليه السلام مى‌فرمايد: از پدرم امام صادق عليه السلام پرسيدم: پس از به هوش آمدن رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم چه اتفاق افتاد؟ فرمود: زنها داخل شدند و صدا به گريه بلند كردند، مهاجرين و انصار جمع شده و اظهار غم و اندوه مى‌كردند، علي فرمود: ناگهان مرا صدا زدند، وارد شدم و خودم را روى بدن پيغمبر انداختم، فرمود:

    برادرم، اين مردم مرا رها خواهند كرد و به دنياى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسيدگى به من باز ندارد، مثل تو در بين اين امت مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بيايند... پس چون از دنيا رفتم و از آنچه به تو وصيت كردم فارغ شدى و بدنم را در قبر گذاشتي، در خانه‌ات بنشين و قرآن را آنگونه كه دستور داده‌ام، بر اساس واجبات و احكام و ترتيب نزول جمع آورى كن، تو را به بردبارى در برابر آنچه كه از اين گروه به تو و فاطمه زهرا سلام الله عليها خواهد رسيد سفارش مى‌كنم، صبر كن تا بر من وارد شوي.

    الشريف الرضي، أبي الحسن محمد بن الحسين بن موسى الموسوي البغدادي (متوفاي406هـ) خصائص‏الأئمة (عليهم السلام)، ص73، تحقيق وتعليق: الدكتور محمد هادي الأميني، ناشر: مجمع البحوث الإسلامية الآستانة الرضوية المقدسة مشهد – إيران، 1406هـ

    المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22، ص 484، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

    در روايت ديگرى سليم بن قيس هلالى نقل مى‌كند:

    ثُمَّ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) إِلَى فَاطِمَةَ وَإِلَى بَعْلِهَا وَإِلَى ابْنَيْهَا فَقَالَ يَا سَلْمَانُ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّي حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ أَمَا إِنَّهُمْ مَعِي فِي الْجَنَّةِ ثُمَّ أَقْبَلَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله) عَلَى عَلِيٍّ (عليه السلام) فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّكَ سَتَلْقَى [بَعْدِي‏] مِنْ قُرَيْشٍ شِدَّةً مِنْ تَظَاهُرِهِمْ عَلَيْكَ وَظُلْمِهِمْ لَكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً [عَلَيْهِمْ‏] فَجَاهِدْهُمْ وَقَاتِلْ مَنْ خَالَفَكَ بِمَنْ وَافَقَكَ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاصْبِرْ وَكُفَّ يَدَكَ وَلا تُلْقِ بِيَدِكَ إِلَى التَّهْلُكَةِ فَإِنَّكَ [مِنِّي‏] بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَلَكَ بِهَارُونَ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ إِنَّهُ قَالَ لِأَخِيهِ مُوسَى إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي‏.

    پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه و همسر او و دو پسرش نگاهى كرد و فرمود: اى سلمان! خدا را شاهد مى‏گيرم افرادى كه با اينان بجنگند با من جنگيده‌اند، افرادى كه با اينان روى صلح داشته باشند با من صلح كرده‌اند، بدانيد كه اينان در بهشت همراه منند.

    سپس پيامبر صلى الله عليه وآله نگاهى به علي عليه السلام كرد و فرمود: اى علي! تو به زودى پس از من، از قريش و متحد شدنشان عليه خودت و ستمشان سختى خواهى كشيد. اگر يارانى يافتى با آنان جهاد كن و به وسيله موافقينت با آنان بجنگ، و اگر كمك كار و ياورى نيافتى صبر كن و دست نگهدار و با دست خويش خود را به نابودى مينداز. تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، هارون براى تو اسوه خوبى است، به برادرش موسى گفت: إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي؛ اين قوم مرا ضعيف شمردند و نزديك بود مرا بكشند.

    الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص569، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

    همچنين در ادامه روايت پيشين كه از سليم نقل شد، اميرمؤمنان عليه السلام خطاب به عمر فرمود:

    يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.

    اى پسر صحّاك! اگر مقدرات خداوندى و پيمان و سفارش رسول خدا صلى الله عليه وآله نبود، هر آينه مى‌فهميدى كه تو قدرت ورود به خانه مرا نداري.

    الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

    البته روايات در اين باب بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد؛ از اين رو به همين چند روايت بسنده مى‌كنيم.

    به راستى چه كسى جز حيدر كرّار مى‌تواند از چنين امتحان سختى بيرون بيايد؟! زمانى ارزش اين كار مشخص مى‌شود كه بدانيم علي عليه السلام همان كسى است كه در ميدان نبرد، همچون شير ژيان بر دشمن حمله مى‌كرد و پهلوانان و يلان كفر را يكى پس از ديگرى از سر راه بر مى‌داشت، روزى پشت پهلوانى همچون عمر بن عبدود را به خاك مى‌مالد و روزى ديگر فرق سر مرهب يهودى را همراه با كلاه خودش مى‌شكافد.

    آن روز فرمان خداوند اين بود كه دشمنان از ترس ذوالفقارش خواب آسوده نداشته باشند؛ ولى روز ديگر فرمان اين است كه همان ذوالفقار در نيام باشد تا اساس اسلام حفظ شود و دشمنان اسلام از نابود كردن آن مأيوس شوند.

    منبع:http://tobekaran.blogfa.com/

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    چرا اميرمؤمنان (عليه السلام) از همسرش دفاع نكرد؟


    چرا اميرمؤمنان (عليه السلام) از همسرش دفاع نكرد؟

    طرح شبهه:

    علي که شير خدا و اسد الله الغالب بود و در قلعه خيبر را با يک دست بلند کرد، چگونه حاضر مى‌شود ببيند همسرش را در مقابل چشمانش كتك بزنند؛ اما هيچ واكنشى از خود نشان ندهد؟!

    نقد و بررسي:

    يكى از مهمترين شبهاتى كه وهابي‌ها با تحريك احساسات مردم، به منظور انكار قضيه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله عليها مطرح مى‌كنند، اين است كه چرا اميرمؤمنان عليه السلام از همسرش دفاع نكرد؟ مگر نه اين كه او اسد الله الغالب و شجاع‌ترين فرد زمان خود بود و...

    عالمان شيعه در طول تاريخ از اين شبهه‌ پاسخ‌هاى گوناگونى داده‌اند كه به اختصار به چند نكته بسنده مى‌كنيم.

    توبه کار: سنی های گرامی و آن عزیزانی که ایمانشان ضعیف است این را به خوبی بدانید که اگر حضرت محمد (ص)قصاص شهیدان صدر اسلام را می گرفت همان کسانی را که شما ادعای خلافت و امیر المومنینی را می کنید هیچ کدام زنده نبودند. حضرت محمد (ص) بنده خدا بود و بخشید ولی خون شهدای صدر اسلام را خدا پایمال نخواهد کرد. همه به خوبی می دانیم که کشتن مسلمان و قتل نفس چه گناه کبیره ای است و توبه از گناه همیشه مقبول هست ولی چه گناهی ؟ گناهی که در آن حق الناس و خون مظلوم باشد توبه اش قبول نیست

    اگر همه ما به بخشندگی و عدالت خدا ایمان داریم پس باید قبول کنیم که خدا از خون قاتلین و شکنجه گرهای متعرض نخواهد گذشت حتی اگر توبه کرده باشند . توبه اشان پذیرفته است ولی گناه ها و حق الناس ها را باید جوابگو باشند

    عزیزان قبل از اینکه احساسی برخورد کنید و شیعیان را کافر بنامید کمی بر سوابق امیرالمومنین های خود برسید

    اگر مانند امامان ما معصوم بودند حق با شماست

    امامان ما برای کشور گشایی آدم نکشتند امامان ما برای جزیه آدم نکشتند امامان ما لشکر تحت امرشان به زنان ایرانی تجاوز نکرد. امامان ما زنان ایرانی را کنیز قرار ندادند .

    این همه رذالت اخلاقی که از زمان جاهلیت سابقه داشت خود قضاوت کنید که کار چه کسانی بود

    عكس العمل تند حضرت در برابر عمر بن خطاب:

    اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آن‌ها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مى‌خواست به آن‌ها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمى‌كرد كه اين فكر را حتى از مخيله‌اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمان‌هاى الهى بوده است.

    سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مى‌نويسد:

    وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ عليه السلام وَصَاحَتْ يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّيْفَ وَهُوَ فِي غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ يَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.

    فَوَثَبَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.

    عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله‏ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:

    يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مى‌كنند»!

    علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى»

    الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.

    همچنين آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شيعه اين روايت را نقل كرده است:

    أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته

    عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد.

    منبع: الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    شرایط توبه از نظر حضرت علی (ع) به زبانی عامه


    شرایط توبه از نظر حضرت علی (ع) به زبانی عامه

    براي كمال توبه و تماميت آن نيز شرايطي چند است و كسي كه خواهد توبه ي او به سر حد

    كمال باشد و زنگ معصيتي كه كرده بالمّره از آيينه دل او زدوده شود بايد بعد از تلافي و تدارك

    هر معصيتي به دوام ندامت و قضاي عبادت و اداي مظالم پيوسته بر حال خود گريان و هميشه

    متألم و محزون باشد؛وبه ازاي آن معصيت نفس خود را به زحمت بيندازد و رياضت دهد ودر اكل

    و شرب تقليل نمايد.

    مروي است كه :((شخصي در خدمت حضرت علي (ع)گفت:((استغفرالله)).آن حضرت فرمود:

    مادرت بر تو بگريد آيا مي داني حقيقت استغفار چيست؟!به درستي كه استغفار درجه ي عليين است.

    و بر مجموع شش معني مي شود:

    اول:پشيماني بر گذشته.

    دوم:عزم بر ترك گناه در مدةالعمر.

    سوم:أدا كردن حقوق مردم.

    چهارم:قضا كردن هر واجبي كه فوت شده.

    پنجم:گداختن هر گوشتي حرام روييده به حزن و الم،تا پوست به استخوان چسبد و گوشت تازه برويد.

    ششم:الم و زحمت طاعت و عبادت به بدن چشانيدن به ازاي آنچه از شيريني معصيت چشيده.چون

    كسي اين شش امر را به جا آورد بگويد:((استغفرالله)).

    مراد حضرت در اينجا،استغفار كامل است.ومراد آن نيست كه استغفار كردن بدون مجموع اين شش امر

    لغو و بي فايده است؛زيرا شكي نيست كه تلفظ به كلمه ي ((استغفرالله))از روي اخلاص با فهميدن معني

    آن نيز موجب تخفيف عذاب است.بلكه گفتن آن از براي ثواب اگرچه معني آن را نفهمد خالي از ثواب

    نيست.همچنان كه بسياري از عوام مي گويند.

    از حضرت امام جعفر صادق(ع)مروي است كه:((توبه،((حبل الله))و((مددعنايت))اوست و لابد است از

    مداومت آن.و از براي هر طايفه از بندگان توبه اي است.تا اينكه فرمودند كه:اما توبه طايفه عوام آن است

    كه باطن خود را از گناهان بشويد به آب حسرت و اعتراف به گناه و پشيماني بر گذشته و ترسناك بودن بر

    آنكه ديگر مثل آن از براي او صادر شود.وبايد گناهان را سهل و حقير نشمارد و دايم بر تقصيرات خود در

    بندگي خداگريان و متأسف باشد.و خود را از شهوت هاي نفسانيه محافظت نمايد و استغاثه به خدا نمايد

    كه او را اعانت فرمايد بر وفاي به توبه و محافظت كند او را از عود به گناه و رياضت دهد نفس خود را به

    عبادت و مجاهده و واجباتي كه از او فوت شده قضا نمايد و ستمي كه بر كسي كرده تدارك آن كند و آنچه

    از حقوق مردمان در ذمه او باشد ادا كند و از هم صحبتان بد اجتناب نمايد و شبها را به بيداري به صبح

    رساند و روزها را به تشنگي روزه به شب آورد و هميشه در عاقبت كار خود تفكر نمايد و از خدا استعانت

    جويد كه در حالت وسعت و شادي و زمان سختي و بدحالي او را بر جاده شريعت مستقيم و ثابت بدارد و

    در بلاها و مصيبتها صبر كند تا از درجه توبه كنندگان ساقط نشود و چون چنين كند از گناهان خود پاك و

    عمل او زياد و درجات او بلند مي گردد.))

    و از جمله شرايط توبه آن است كه:سعي نمايد كه آثار كدورت و ظلمت كه از گناهان بردل او مجتمع شود

    به نور طاعت محو كند؛زيرا هر شهوت و معصيتي كه از انسان صادر مي شود از آن ظلمت و تيرگي بر دل

    مي نشيند و چون بسيار شد دل زنگ مي گيرد و اگر زنگ بسيار بر روي هم جمع شود دل او فاسد مي

    كند و ديگر قابل اصلاح و صفا نمي شود.پس كسي كه توبه مي كند بايد آثار گناهان گذشته را از دل خود

    محو كند و محو آنها به طاعات و عبادات مي شود؛زيرا همچنان كه به سبب معصيت ،ظلمت و كدورت به

    سراچه ي دل مي رسد همچنين از عبادات نوري در آن حاصل مي شود و به واسطه ي آن نور ظلمت

    معاصي زدوده مي گردد. همچنان كه حضرت پيغمبر(ص) فرمود كه :((در عقب هر گناهي عبادت كن تا آن

    را محو كند.))

    بنابراين بايد توبه كار نفس خود را بر طاعات و تكاليفي كه مخالف با معاصي است ملزم نمايد تا

    اثرمعصيت را بزدايد؛زيرا دفع هر مرضي به ضدّ آن مي شود.پس اگر در مجامع لهو و لعب غنا شنيده باشد

    كفاره ي آن را به شنيدن قرآن و مواعظ و احاديث و نشستن در مساجد و امثال آن جبران كند،و كفاره ي

    شرب خمر را رياضت نفس و تشنگي تحمل نمايد،و كفاره ي خوردن چيز حرام را بعد از تصدق قيمت آن

    روزه داشتن و به كم خوردن قناعت كند،و همچنين هر چيزي را به مناسب آن معالجه كند تا اثر آن گناه

    محو شود و اگرچه دفع آن به عبادت ديگر غير مناسب هم ممكن است ليكن معالجه مناسب زودتر اثر مي

    كند.

    منبع:كتاب معراج السعادة (عالم ربّاني ملا احمد نراقي)

     

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    اهداف اصلي پيامبر بزرگوار اسلام از تعيين اسامه 20 ساله


    اهداف اصلي پيامبر بزرگوار اسلام از تعيين اسامه 20 ساله به عنوان فرمانده بزرگترين ارتش اسلام و دستور دادن ايشان به ابوبكر و عمر و سعد و ... به فرمانبرداري از اسامه

    1ـ در بسیج این سپاه، فرماندهی بزرگترین سپاه اسلامی آن روز، در آن شرایط حساس و بحرانی، و هنگام بیماری و رنجوری پیامبر (ص) به عهده جوان نورسی که حداکثر بیش از بیست سال نداشت واگذار شده بود، در صورتی که او یک فرمانده فوق‌العاده ورزیده و با تجربه نبود، به ویژه آنکه این سپاه برای مبارزه با نیرومندترین دشمن، و به منظور حمله به نقطه‌ای بسیار دور از پایتخت اسلام گسیل می‌شد.

    2 ـ در این سپاه، رجال و پیرمردانی تحت فرماندهی این جوان نوخاسته قرار داده شده بودند که بعضی از آنان از فرماندهان جنگها و رؤسای قبایل، و از یاران مشهور پیامبر (ص) بودند، و خود را دارای مقام و منزلت ارجمندی می‌‌دانستند و برای احراز منصبی بسیار بالاتر از منصب فرمانده نوخاسته خود مهیا می‌شدند.

    3 ـ با وجود اصرار و تأکید پیامبر (ص) برای شرکت در این سپاه و توبیخ و سرزنش متخلفان و لعن و نفرین به متمردان، جمعی از مسلمانان در اجرای فرمان پیامبر (ص) کندی و سرپیچی کردند. پیامبر (ص) یک روز پیش از احساس بیماری، فرمان بسیج سپاه اسامه را صادر فرمود و با آنکه بیماری آن حضرت چهارده روز طول کشید V}(تاریخ یعقوبی /2/103){V این گروه تا آخرین روز حیات پیامبر (ص)، فرمان آن حضرت را اجرا نکردند در صورتی که اسامه از همان نخستین روز مأموریت خود، سرزمین «جرف» (نقطه‌ای است در سه میلی مدینه) را اردوگاه قرار داده در انتظار گرد آمدن سپاه بود. اینجا نقطه حساس تاریخ است، اجتهاد و اقدام خود سرانه این گروه گواهی می‌دهد که اصحاب پیامبر و سران قوم، در صورتی به دستور پیامبر (ص) عمل می‌کردند که با مصالح شخصی و افکار آنان سازگار بود، در غیر این صورت، آراء و نظریات خود را بر دستور صریح پیامبر مقدم می‌داشتند. گاهی برخی از نویسندگان اهل تسنن می‌گویند: اگر پیامبر اسلام (ص) علی (ع) را برای خلافت منصوب نموده بود، هرگز دلیل نداشت که صحابه پاکدل از دستور پیامبر سرپیچی نمایند، ولی از این نکته غافلندکه بزرگان مهاجر و انصار، موبه مو به سخنان رهبر اسلام عمل نمی‌کردند آنان درموارد فراوانی در مسائل سیاسی رأی خود را بر اصرار و دستور صریح پیامبر (ص) مقدم می‌داشتند دهها گواه براین مطلب در صفحات تاریخ اسلام موجود است و استاد فقید علامه عالقدر سید شرف‌الدین عاملی آنها را در کتاب ارزنده « النص و الاجتهاد» گرد آورده است که یکی از آنها همین ماجرای سپاه اسامه است. رهبر بزرگ اسلام دستور می‌دهد: «سپاه را به سرعت پیش ران تا اخبار دشمن را زودتر به دست آوری ... » ولی کسانی که بعدها بخلافت رسیدند و افرادی نظیر آنان، وقتی می‌‌بینند پیامبر (ص) در حال احتضار است، روی مقاصدی که داشتند، بهانه‌های پوچی پیش می‌کشند و از حرکت، خودداری می‌کنند! و این خود گواه محکمی است که صحابه در پاره‌ای از موارد، اجتهاد خود را برنص و دستور صریح پیامبر مقدم می‌داشتند.

    4 ـ گروهی از متخلفان، درباره فرماندهی اسامه، خرده‌گیری نموده در مورد جوانی او به پیامبر (ص) اعتراض کردند و خشم او را از این اعتراض به هیچ نشمردند، در صورتی که اگر براستی تعالیم اسلام را پذیرفته بودند و به این حقیقت ایمان داشتند که پیامبر (ص) هرگز از روی هوی و هوس سخنی نمی‌گوید، و هیچ شخص مسلمان در برابر امر خدا و پیامبر (ص) حق اظهار نظر ندارد، بی‌شک می‌فهمیدند که این اعتراض و خرده‌گیری، ناروا است.

    5 ـ پیامبر اسلام (ص) با آنکه می‌دانست پایان زندگانیش نزدیک شده، و ابرهای تاریک فتنه‌ها و حوادث سهمگین، بر امت اسلامی سایه افکنده، با وجود این، سپاه و نیروی مدافع جامعه اسلامی را از پایتخت و مرکز حکومت، به سرزمین دور دستی اعزام فرمود و ترتیبی داد که در آن موقع حساس، مدینه از وجود بزرگان مهاجر و انصار و رجال بزرگ خالی بماند. با توجه به تدبیر و دور اندیشی و سیاست الهی پیامبر (ص)، تردیدی باقی نمی‌ماند که اقدام به چنین امر مهم و خطیری ناگزیر برای هدف مهمی انجام گرفته که تحمل این دشواریها و خطرات، در برابر آن، سهل و آسان بوده است. اینها نکات و موضوعات قابل توجهی است که دراین جریان به چشم می‌خورد. از مجموع این نکات می‌توان چنین نتیجه گیری کرد که: اولا هدف پیامبر (ص) از تعیین اسامه به فرماندهی سپاه، این بود که مسلمانان را عملا متوجه این حقیقت سازد که آنچه در مسئله ریاست و رهبری و زمامداری مهم است، شایستگی و لیاقت رهبر است، و کمی سن و جوانی از لیاقت و شایستگی کسی نمی‌کاهد، همچنانکه سن زیاد نیز دلیل شایستگی و لیاقت کسی نمی‌تواند باشد. بهمین جهت پیامبر اسلام (ص) در پاسخ اعتراض کنندگان فرمود: « ... زید شایسته فرماندهی بود، پسرش نیز بعد از او شایسته این منصب است ... ». پیشوای بزرگ اسلام با این بیان محکم و قاطع، لیاقت اسامه را خاطر نشان ساخت و با افکار باطل گروهیکه مسئله سن را در احراز چنین مقامی دخیل می‌دانستند، مبارزه نمود. بی‌شک منظور حضرت از این تأکید و پافشاری در فرماندهی اسامه، این بود که به این وسیله عملا زمینه را برای خلافت علی (ع) آماده سازد و خرده‌گیری گروهی را که روی مقاصد شخصی، جوانی را بهانه‌ای برای عدم صلاحیت علی (ع) در احراز خلافت قرار می‌دادند، بی‌اساس اعلام نماید. ثانیا منظور پیامبر (ص) این بود که هنگام وفات او، کسانی که در خلافت طمع داشتند از مدینه دور باشند تا مبادا خلافت را از محور اصلی خود منحرف سازند به همین جهت بود که همه افرادی را که در مظان طمع در خلافت و مخالفت با علی (ع) بودند مأمور ساخت که با سپاه اسامه از مدینه بیرون بروند تا به این وسیله مخالفان و رقیبان علی (ع) را از مدینه دور سازد و در غیاب آنان علی (ع) زمام امور را در دست گیرد و مخالفان در برابر عمل انجام شده قرار گیرندV}(کامل ابن اثیر/2/215){V از مجموع این بحث روشن می‌گردد گه چرا با وجود آن همه اصرار و تأکید پیامبر (ص) بعضی از رجال سیاسی و بزرگان مهاجر جوانی اسامه را دستاویز قرار داده از یک سو از حرکت به سوی دشمن و شرکت در مأموریت اسامه تعلل ورزیدند و از سوی دیگر، با اشاعه خبر وفات پیامبر (ص) اضطراب و بی‌نظمی و آشفتگی در سپاه اسلام برانگیختند؟V}(تلخیص از کتاب تاریخ اسلام بقلم آقای سید صدرالدین بلاغی /15 ـ 18){V آیه الله جعفر سبحانی،شخصیتهای اسلامی شیعه ج 1 ـ 2 به نقل از سایت تبیان
    ابوبکر و عمر هر دو از کسانى هستند که در جیش اسامه و تحت حکومت او مأمور بودند مدینه را ترک نمایند و با تأکیداتى که رسول خدا(ص) فرموده بود و متخلفین از آن جیش را مورد لعنت قرار داده و لعن الله من تخلف عنه فرموده بود مخالفت کرده و از آن تخلف نمودند براى آگاهی بیشتر به طبقات ابن سعد، تهذیب، تاریخ ابن عساکر و کنز العمال و کامل ابن اثیر و اسد الغابه مراجعه بکنید.اعزام سپاه اسامه در سال یازدهم هجرت بود .

    منبع:http://tobekaran.blogfa.com/

    ماجرای سرپیچی از لشکر أسامه


    ماجرای سرپیچی از لشکر أسامه

     

    حقيقت طلبان بزرگوار اين مطلب را بخوبي بخوانيد تا به شما به سادگي ثابت شود كه ابوبكر و عمر و عثمان غاصبان ولايت بودند و چگونه از فرمان و دستور پيامبر ص سرپيچي كردند و پيامبر آنان را مورد لعن و نفرين قرار داد و اين سه تن در سقيفه چه بلايي بر سر اسلام ناب محمدي آورند . اين روزها سني ها سريال حضرت عمر را در تلوزيون هايشان با هزاران هزار تبليغ نشان مي دهند . چطور ميتوان به كساني كه پيامبر آنها را لعن كرده اميرالمومنين لقب داد ؟؟؟ جاي بسي سوال است

     

    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به خوبی بر اهمیت منطقه شامات و فلسطین که تحت سیطره رومیان قرار داشت، واقف بود و مطمئن بود که دولت نیرومند روم، که شاهد گسترش روزافزون اسلام و قلع و قمع یهودیان فتنه جو و گرفتن جزیه از مسیحیان بوده است، ساکت و آرام نمی نشیند و درصدد فرصتی است که ضربه ای به حکومت نوپای اسلام بزند. از این رو، در سال هشتم هجری سپاهی را به فرمان دهی جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه روانه این سرزمین نمود تا خطرات احتمالی را دفع کنند. در این سریه، هر سه فرمانده شجاع به همراه عده زیادی از مسلمانان به شهادت رسیدند و باقی مانده لشکر اسلام به فرماندهی خالد بن ولید عقب نشینی کرد و به مدینه بازگشت.

    سپس در سال نهم هجری وقتی خبر آمادگی رومیان برای حمله به سرزمین حجاز در مدینه منتشر گردید، پیامبر همراه با سی هزار جنگجو عازم «تبوک» گردید و بدون برخورد با دشمن و جنگ و خون ریزی، به مدینه بازگشت. بدین سان، احتمال خطر در نظر پیامبر بسیار جدّی بود و به همین دلیل، پس از مراسم حجة الوداع و ورود به مدینه، سپاهی منظّم برای اعزام به این منطقه آماده کرد و دستور داد بزرگان مهاجران و انصار در آن شرکت کنند.(1)

    پیامبر اسامه‏ بن زید را كه جوانی 20 ساله بود فرمانده این لشكر كرد و بزرگان صحابه همچون ابوبكر، عمر بن خطاب، ابوعبیده بن جراح و سعد بن ابى وقاص را فرمان اكید داد تا هرچه زودتر به فرماندهى ‏زید جوان راهى شوند.(2)

     

    اعتراض به فرمانده جوان

    ابن اسحاق از عروة بن زبیر و دیگران روایت کرده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله با وجودی که از بیماری رنج می برد، لشکر اُسامه را به سوی «بلقاء» و «داروم» در سرزمین فلسطین راهی کرد. در این میان، عده ای می گفتند: چگونه او را که جوانی بیش نیست بر تمام مهاجران و انصار برتری داده و او را فرمانده آنان قرار داده است؟

    از کتاب‌های حدیثی و تاریخی معتبر روشن می‌شود هیچ کس حق ترک لشگر را نداشت و رسول خدا صلی الله علیه و آله بر متخلفان به صراحت نفرین و لعن کرده است. اما در حالی که پیامبر، ابوبکر را نیز به شرکت در سپاه اسامه فرمان داده بود و اسامه هم، غلام ابوبکر را فرمانده او ساخته بود، او از همراهی با سپاه اسامه خودداری کرد

    به دنبال اعتراض عده ای از صحابه، آن حضرت در حالی که سرش را با پارچه ای بسته بود، از حجره بیرون آمد و بر منبر نشست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «ای مردم، دستورات اسامه را اطاعت کنید و همراه لشکر او خارج شوید. به جانم سوگند که اگر امروز درباره فرماندهی او ایراد می گیرید، در گذشته در مورد پدرش هم ایراد می گرفتید. او شایستگی فرمان دهی را دارد چنان که پدرش هم شایستگی فرمان دهی را داشت.» سپس از منبر پایین آمد.(3)

    شیخ مفید در ارشاد می گوید: « پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله به منزل خود رفت و گروهی از مسلمانان را، که ابوبکر و عمربن خطاب هم در میان آنان بودند، فراخواند و پرسید: آیا به شما دستور ندادم که هرچه زودتر همراه سپاه اسامه حرکت کنید؟ چرا از دستور من سرپیچی کرده اید؟ (4)

    همه تاریخ‌نویسان ومحدثین اهل سنت گفته‌اند رسول خدا صلی الله علیه و آله به تمام سران مهاجر و انصار امر کرد به فرماندهی أسامة بن زید به جنگ روم بروند. پیامبر پیوسته فرمان حرکت و خروج از مدینه را به لشکر اسامه می‏فرمود و در مورد تخلف از لشگر اسامه نهی مؤکد صادر نمود و فرمود:«جهّزوا جیش أسامة، لعن اللهُ من تخلّف عنه «؛سپاه اسامه را با ساز و برگ روانه کنید، لعنت خدا بر کسی که از همراهی با سپاه سرباز زند.(5)

    از کتاب‌های حدیثی و تاریخی معتبر روشن می‌شود هیچ کس حق ترک لشگر را نداشت و رسول خدا صلی الله علیه و آله بر متخلفان به صراحت نفرین و لعن کرده است. اما در حالی که پیامبر، ابوبکر را نیز به شرکت در سپاه اسامه فرمان داده بود و اسامه هم، غلام ابوبکر را فرمانده او ساخته بود، او از همراهی با سپاه اسامه خودداری کرد. تخلف ابوبکر و صحنه‌گردانان سقیفه از لشگر اسامه مخالف نصّ آیات قرآن کریم است و هر چه در مقابل نص قرآن ساخته و آورده شود، اجتهاد در مقابل نص می‌باشد و بالاتفاق باطل است.

    رسول خدا صلی الله علیه و آله با وجودی که از بیماری رنج می برد، لشکر اُسامه را به سوی «بلقاء» و «داروم» در سرزمین فلسطین راهی کرد. در این میان، عده ای می گفتند: چگونه او را که جوانی بیش نیست بر تمام مهاجران و انصار برتری داده و او را فرمانده آنان قرار داده است؟

    خدای تعالی می‌فرماید:«یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَا تَوَلَّوْاْ عَنْهُ وَ أَنتُمْ تَسْمَعُونَ(انفال/20)؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا و رسول او اطاعت کنید و در حالی که فرمان او را می‌شنوید روی برنگردانید

    این آیه کریمه بدون استثناء همه مؤمنان را الزام می‌کند به اطاعت کامل از خدا و از رسول خدا صلی الله علیه و آله. و باز برای تاکید در آیه‌ بعد می‌فرماید:«وَ لَا تَكُونُواْ کاَلَّذِینَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ هُمْ لَا یَسْمَعُونَ(انفال/21)؛ همانند کسانی نباشید که می‌گفتند شنیدیم ولی در حقیقت گوش نمی‌کردند

    بنابر این، این دو آیه راه را برای سرپیچی از امر رسول خدا صلی الله علیه و آله به بهانه‌ جوئیهای واهی می‌بندد.

    هم چنین خدای تعالی می‌فرماید:«یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ لَا تُبْطِلُواْ أَعْمَالَکمُ ‏ْ(محمد:33).مخاطب این آیه مؤمنین است و لحن آیه نشان می‏دهد مؤمنان هوشیار باشند که در میان آنها کسانی پیدا می‌شود از اطاعت خدا و رسول او سرپیچی و نافرمانی کند. حکم این آیه‌ کریمه فراگیر است. خدای تعالی در این آیه به آن‌ها اخطار می‏کند از این اسلوب منکر پرهیز کنند و تخلف ابوبکر و هم‌پیمان‌ هایش از لشگر اسامه مصداق روشن آیه کریمه است. بنابر این، روشن می‌شود آنان بدون دلیل وحیانی، تنها با عذرهای نفسانی، از بطلان اعمال خودشان واهمه نکردند و از دستور پیامبر نافرمانی کردند.

    منبع:http://tobekaran.blogfa.com/

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    زندگی نامه کامل امام سجاد علیه‏السلام


     


    ولادت


    پنجم شعبان، زاد روز مسعود امام همام، حضرت زین العابدین است که در سال 38 ق در شهر مدینه، به دنیا آمد. او در خاندان پاک رسالت، قدم به دنیا گذاشت و جهانی از صفا، معنویت و دانش و بینش برای بشر به ارمغان آورد.

    او آمد تا شیفتگان عبادت و سالکان راه معرفت و خداشناسی را، از سرچشمه زلال توحید و عرفان ناب محمّدی سیراب سازد. پدرش امام حسین علیه‏السلام به سبب علاقه فراوانی که به پدر بزرگوارشان، حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام داشتند، این مولود مبارک را «علی» نام نهادند.


    خانواده
    پدر ارجمند امام سجاد علیه‏السلام حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام و مادر بزرگوارشان شهربانو، دختر آخرین پادشاه ساسانی، می‏باشد که پس از ولادت فرزندش با فاصله‏ای بسیار اندک جهان را بدرود گفت. حضرت زین العابدین در دو سال پایانی دوران حکومت جدّشان، حضرت علی علیه‏السلام به دنیا آمدند. و همچنین در حدود ده سال از امامت عمویش حضرت مجتبی علیه‏السلام و ده سال هم از دوران امامت پدر بزرگوارشان، را درک کردند که این امر سبب شد سه امام راستین به پرورش و تربیت او همت گمارند و دنیایی از فضایل اخلاقی و قداست‏ها بپرورانند و این موقعیتی بود که برای کم‏تر پیشوایی واقع می‏شد.


    سجّاد
    امام باقر علیه‏السلام می‏فرمایند: پدرم علی بن الحسین علیه‏السلام هرگز نعمتی از خدا را یاد نمی‏کردند مگر آن‏که برای شکر آن نعمت، خدا را سجده می‏کردند، ... و نیز هر گاه حق تعالی شرّی را از ایشان دفع می‏کرد که از آن بیم داشتند و یا مکر مکر کننده‏ای را دور می‏گرداند سجده می‏نمودند و همچنین بعد از فارغ شدن از نماز واجب و یا اصلاح میان دو کس برای شکر این توفیق سجده می‏کردند و در جمیع مواضع، سجود آن حضرت به چشم می‏خورد و به این سبب آن حضرت را «سجّاد» می‏گفتند.
    زینت پرستندگان
    امام سجاد علیه‏السلام در امر عبادت و مناجات با حضرت حق از همگان پیشی گرفته بود، چندان که مورد سوال و حتی اعتراض خاندان و یاران خویش قرار می‏گرفت.
    امام علیه‏السلام در هنگام ادای فریضه نماز، چنان خوف خدا سراسر وجودش را فرا می‏گرفت که تمام اعضای بدنش می‏لرزید و چون وارد نماز می‏شد چنان خشک و بی‏حرکت می‏ایستاد که جز آنچه باد از لباسشان تکان می‏داد دیگر حرکتی از او مشاهده نمی‏شد. امام باقر علیه‏السلام عبادت پدرش را چنین توصیف می‏کنند: «پدرم در نماز قیامی داشتند چون قیام بنده‏ای ذلیل در پیشگاه سلطانی با شکوه و با هیبت، و نماز او چنان می‏نمود که نماز وداع است و گویی برای همیشه با آن خداحافظی می‏کند».
    صدقات پنهانی
    بسیاری از خانواده‏های محروم و نیازمند مدینه، شبانگاه از لطف و بخشش مردی ناشناس بهره‏مند می‏شدند که هرگز او را نشناختند مگر زمانی که علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام در گذشت. پس از آن بود که آن مرد ناشناس دیگر به سراغ آنان نیامد و دانستند آن امدادگر ناشناس، حضرت زین العابدین علیه‏السلام است.
    زُهَری یکی از معاصران امام علیه‏السلام می‏گوید: «شبی سرد و بارانی، علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام را دیدم که آرد و هیزم بر پشت داشت و آن را برای فقیران می‏برد. گفتم: ای پسر رسول خدا، این چیست؟ حضرت فرمودند: سفری در پیش دارم و توشه آن را آماده کرده‏ام تا در جای امنی بگذارم. به امام گفتم: اجازه دهید من آن بار را حمل کنم؛ چراکه شأن شما بالاتر از این است، حضرت قبول نکردند و سپس فرمودند: من شأن خود را از حمل باری که در سفر از هلاک شدن نجاتم دهد و ورودم به مقصد را نیکو گرداند، برتر نمی‏دانم».
    نشانه‏های شیعه
    امام سجاد علیه‏السلام در ضمن فرمایشاتی نشانه‏های شیعه بودن را این گونه بیان می‏فرمایند: «شیعیان ما، با آثار عبادت و نیز سادگی و بی‏آلایشی در زندگی شناخته می‏شوند. در چهره‏های آنان آثار عبادت نمایان است... هنگامی که همه ساکت و خاموشند، آنان در تقدیس و تسبیح خدایند و آنگاه که همه خوابند، آنها به نماز و نیایش پروردگار می‏پردازند و آن وقت که دیگران در سرور و خوشی‏های زودگذر غرق می‏شوند، آنان در فکر اندیشه‏های درخشان و اصیل انسانی به سر می‏برند».
    عفو و گذشت
    روزی امام سجاد علیه‏السلام از منزل خارج شد. مردی به او رسید و ناگهان شروع به ناسزا گفتن به امام کرد. همراهان امام خواستند، جوابش را بگویند، ولی آن حضرت فرمود: «رهایش کنید». سپس رو به آن مرد کرد و فرمود: «آیا حاجتی داری تا به تو کمک کنیم؟» آن مرد شرمنده شد و اظهار پشیمانی کرد و سرش را پایین انداخت. آن‏گاه امام دستور داد هزار درهم به او بدهند. آن مرد در حالی که برمی‏گشت می‏گفت: «گواهی می‏دهم که تو از فرزندان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هستی».
    مناجات در کنار کعبه
    اَصْمعی یکی از اصحاب امام سجاد می‏گوید: «در شبی مهتابی اطراف خانه خدا طواف می‏کردم. صدای زیبا و غم انگیزی گوش مرا نوازش داد. به دنبال صاحب صدا رفتم تا این‏که جوانی را دیدم که دست در پرده خانه کعبه افکنده و چنین مناجات می‏کند: ای پروردگار من، چشم‏های بندگان در خواب فرو رفته و ستارگان آسمان یکی پس از دیگری سر به افق مغرب گذاشته و از دیده‏ها پنهان گردیده و تو خداوند زنده و قیّومی هستی که هرگز خواب تو را فرا نمی‏گیرد. در این دل شب پادشاهان درِ قصرهای خود را بسته و نگهبان گمارده‏اند و تنها دری که برای نیازمندان گشوده است درِ خانه توست و من اکنون، با تهی دستی به درگاه تو امید بسته‏ام...». اَصمعی گوید: «آن قدر این جوان مناجات کرد که بی‏هوش شد و به روی زمین افتاد. چون نزدیک او رفتم و به دقت به صورتش خیره شدم، متوجه شدم او زین العابدین امام سجاد است».
    پادشاهی عبدالملک
    دوران امامت امام سجاد علیه‏السلام بیشتر مصادف با دوره خلافت عبدالملک بن مروان بوده است. عبدالملک نخستین کسی بود که به صورت رسمی از فریضه امر به معروف و نهی از منکر جلوگیری کرد. او پس از کشتن عبدالله زبیر در یک سخنرانی عمومی گفت: هر کس مرا به تقوا دعوت کند، او را گردن می‏زنم! و بدین وسیله مردم را به خفقانی عمیق دعوت نمود. او برای اختناق بیشتر به قتل و غارت مردم می‏پرداخت امام سجاد علیه‏السلام در عصر حکومت عبدالملک در تنگنای فشارهای امنیتی، دوران سختی را می‏گذراندند.
    احیای نهضت عاشور
    از سیاست‏های ثابت و همیشگی اهل‏بیت علیهماالسلام بعد از شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام احیای نهضت عاشورا بود؛ زیرا نهضت عاشورا تابلوی زیبا و پرافتخار غیرت دینی و شجاعت و ظلم ستیزی و عدالت خواهی است و امامان معصوم با احیای آن می‏خواستند این ارزش‏ها را در جوامع مسلمان زنده نگه دارند. در این‏باره امام سجاد علیه‏السلام نقش به سزایی داشتند؛ چراکه در مدت 35 سال حیات پربرکتشان بعد از واقعه عاشورا، به روش‏های مختلف نهضت عاشورای حسینی را در جامعه زنده می‏کردند که خود مبارزه شدیدی علیه دستگاه حاکم به شمار می‏رفت. برخی اقدامات امام سجاد علیه‏السلام در این باره عبارت است از:
    1. گریه مداوم بر سیدالشهداء علیه‏السلام ؛
    2. یادآوری وقایع عاشورا؛
    3. توصیه حضرت به زیارت امام حسین علیه‏السلام ؛
    4. سجده بر تربت حضرت اباعبدالله‏الحسین علیه‏السلام و سفارش بدان.
    افشای چهره امویان
    واقعه کربلا از چهره پلید امویان پرده برداشت. اهل‏بیت علیهم السلام و در رأس آنان امام زین العابدین علیه‏السلام به عنوان پیام رسانان عاشورا نقش زیادی در شناساندن چهره پلید امویان به جامعه اسلامی داشتند. خطبه‏های امام سجاد علیه‏السلام در کوفه و شام و مدینه و مبارزات پی‏گیر آن حضرت در دوران حیاتشان بیشترین اثر را در این زمینه داشت.
    تبیین مبانی اعتقادی و فرهنگی شیعه
    با توجه به جوّ خفقانی که از سوی دستگاه أُموی در جامعه به وجود آمده بود، امام سجّاد علیه‏السلام نمی‏توانست اقدام صریحی علیه نظام کند، ولی از آن جا که امام هم باید مردم جامعه را هدایت و ارشاد نماید و جلوی تحریفات اسلام را بگیرد، در عرصه دعا وارد مبارزه شد. دعاهای امام در عین این‏که حرکتی اخلاقی بود مبارزه‏ای آرام ولی ریشه کن کننده با دشمن به شمار می‏رفت. بنابراین مجموعه گران سنگ صحیفه سجادیه ـ که در حقیقت دوره کاملی از معارف توحیدی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است ـ از امام بر جای ماند و چراغ هدایتی برای انسان‏ها و نسل‏های آینده بود. هم چنین رساله‏ای در حقوق و مواعظ و سخنانی در تفسیر قرآن از ایشان به یادگار مانده است.
    پناهگاه اهل مدینه
    در ماجرای واقعه حرّه که شامیان به مدینه هجوم بردند بسیاری از خانواده‏ها، همسر و فرزندان خود را به خانه امام سجاد علیه‏السلام فرستادند و از آن حضرت پناه خواستند و در پناه آن حضرت تا پایان اشغال مدینه به دست سپاه شام، در امنیت و سلامت به سر می‏بردند و از تعرّض شامیان در امان بودند. در برخی از منابع آمده است که زمانی که سپاه یزید قصد مدینه کرد تا جان و مال و ناموس اهل مدینه را مورد تعرض قرار دهد، علی‏بن‏الحسین علیه‏السلام چهارصد تن را در میان خانه خود پناه داد و تا زمان برگشت سپاه و خروج آنها از مدینه از این چهارصد نفر پذیرایی می‏کرد.
    انگیزه‏های قتل امام
    دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه‏های مبارزاتی امام سجاد علیه‏السلام پی برد و دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آنها نمی‏سازد. لذا تصمیم به قتل حضرت گرفتند. به طور کلی می‏توان چهار عامل مهم را انگیزه دستگاه حاکم از قتل امام برشمرد:
    1. وسعت نفوذ امام. در طول 35 سال بعد از واقعه کربلا، امام از طریق دعاها و نشر معارف اسلامی به تدریج توانست یارانش را منسجم کنند و آگاهی‏های لازم را به آنها بدهد که این خطر بزرگی برای دشمن به حساب می‏آمد؛
    2. بغض و حسادت. عبدالملک، هشام و ولید و حتی جمعی از بزرگان بنی امیه به امام سجاد علیه‏السلام حسادت می‏ورزیدند؛ چرا که مردم از روی فهم و درایت به امام عرض ارادت می‏کردند؛
    3. افشاگری. امام سجاد علیه‏السلام در فرصت‏های بسیار و از داستان شهادت پدر و اسارت و مظلومیت خود و خاندانش سخن‏ها می‏گفت که این خود نوعی افشاگری رسمی علیه ظلم بنی امیه بود؛
    4. ترس از قیام. دستگاه خلافت تصوّر می‏کرد که اگر امام عَلَمی بلند کند بخاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل‏بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می‏شوند و قیامی بزرگ علیه حکومت آنان به وجود خواهد آمد.
    شهادت
    حضرت سید الساجدین پس از گذراندن یک عمر پربرکت که در یکی از حساس‏ترین دوره‏های تاریخ اسلام واقع شد از ویژگی‏های مهمی در بین مردم برخوردار شده بود؛ چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت در هر مجلس و محفلی بیان می‏شد و در یک کلام امام در دل‏ها و عواطف مردم جا گرفته بود. این وضع بر امویان دشوار بود و آنها را می‏رنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبن‏عبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها می‏گفت: «من تا وقتی که علی‏بن‏الحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند. لذا زهر کشنده‏ای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن 57 سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.
    تشییع پیکر امام
    پیکر پاک امام سجاد علیه‏السلام را در شهر مدینه تشییع کردند. در آن شهر از پیکر امام تشییع بی‏نظیری صورت گرفت؛ زیرا توده‏های مردم از مناطق مختلف بر جنازه حضرت حاضر شدند و همگی پریشان و گریان و دل شکسته جنازه مطهر حضرت را بر دوش می‏بردند. مردم در هاله‏ای از اشک با امام وداع می‏کردند. بدن مطهر حضرت سجاد علیه‏السلام را به قبرستان بقیع بردند و در قبری که در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه‏السلام آماده ساخته بودند به خاک سپردند.
    امام از منظر علمای اهل تسنن
    ذَهَبی یکی از بزرگان اهل سنت درباره امام سجاد می‏نویسد: «برای ایشان جلالت عجیبی بود و ایشان به سبب شرافت و سیادت و قدرتش و هم‏چنین به دلیل علم و اهلیت و کمال عقلش هر آینه برای امامت شایسته است».
    جاحظ که یکی از دانشمندان به نام اهل تسنن است نیز می‏گوید: «مردم با همه اختلاف مذاهبشان در مورد ایشان دارای وحدت نظر بودند و هیچ کس در تدبیر او تردید نداشت و احدی در تقدیم او بر دیگران در همه زمینه‏ها شک نداشت». و مهم‏تر از همه شافعی که خود یکی از پیشوایان چهارگانه اهل تسنن است می‏گوید: «همانا علی‏بن‏الحسین فقیه‏ترین اهل‏بیت است».
    شاگردان مکتب امام علیه‏السلام
    حضرت سجاد علیه‏السلام در مدت 35 سال امامت خود، افراد زیادی را تربیت کردند و برای تداوم مکتب اسلام ناب محمدی، توانستند آنان را از هر جهت آماده کنند که از آنجمله ثابت بن دنیار و معروف به ابوحمزه ثمالی است که به تعبیر امام رضا علیه‏السلام همچون مسلمان در عصر خویش بود و هم‏چنین می‏توان به أبوُخالِد کابُلی، یَحیی بن أُم الطّویلُ سَعَید بن جُبَیْر ـ که از نظر مقام علمی جایگاه رفیعی داشت ـ اشاره کرد. این افراد جملگی از ممتازترین اصحاب و یاران امام سجاد علیه‏السلام بودند که همچون ستاره‏های درخشانی در آسمان علم و معرفت درخشیدند و پرتو افشانی کردند.
    سخنان کوتاه از امام سجاد علیه‏السلام
    سه چیز نجات بخش مؤمن است: این‏که زبانش را از غیبت مردم باز دارد، خود را به چیزی مشغول کند که در دنیا و آخرت او را سود دهد و بر گناهان، بسیار گریه کند.
    نگاه محبت‏آمیز مؤمن به صورت برادر ایمانی خود، عبادت است.
    نشان معرفت (خداشناسی) و کمال دین مسلمان، ترک سخنان بیهوده، کم‏تر جدل کردن، و بردباری و خوش خویی است.
    مبادا به‏گناهی که می‏کنی شادمان شوی که شادمانی به گناه، بدتر از ارتکاب آن است.
    در شگفتم از آن کسی که از طعام از ترس زیان آن می‏پرهیزد، اما از گناه به سبب زشتی آن نمی‏پرهیزد.
    همه خیر در این است که انسان خود را (از آلودگی‏ها) نگه دارد.
    شرافت در فروتنی، و عزت در پرهیزگاری، و بی‏نیازی در قناعت است.
    اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فوایدی است، آن را می‏طلبند، اگر چه با ریختن خون دل و فرو فتن در گرداب‏ها باشد.
    هر کس خود را گرامی داند، دنیا نزد او خوار است.

     

    در عزای سیّد سجاد
    جای آن دارد که بارد آسمان خون بر زمین *** در عزای سیّد سجّاد، زین العابدین
    آنچه او دید از جفای کوفیان و شامیان *** کافرم گر هیچ کس دیده است ظلمی این چنین
    سی و شش سال از پس قتل پدر در کربلا *** روز و شب کاری نبودش غیر زاری و غمین
    گاه برنی جلوه گر دیدی سر پاک حسین *** گاه خوردی تا زیانه از غلامان حَصین
    خویش را از اهل دین خواندند آن بی‏دین گروه *** وانگهی بستند در زنجیر کین، سلطان دین
    (نصیر اصفهانی

    sibtayn.com

     

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم

    صحیفه سجادیه فرهنگنامه اخلاق اجتماعی است


    صحیفه سجادیه فرهنگنامه اخلاق اجتماعی است

    گروه معارف/ آمنه مستقیمی - مروری بر زندگانی ائمه معصوم(ع) نشان می‌دهد که هر یک از آنها به شیوه‌ای هدایت جامعه را بر عهده گرفته‌اند، ...

    یکی با خلافت، یکی با صحیفه، دیگری با قیام و یکی با لسان دعا. امام سجاد (ع) امامی است که به دلیل خفقان سیاسی اجتماعی پس از واقعه کربلا با سلاح دعا و راز و نیاز با معبود، هدایت و روشنگری جامعه را در پیش گرفتند.
    مهندسی امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه برای بازسازی جامعه و احیای اسلام ناب موضوعی است که در گفت و گو با کارشناسان به بحث گذاشته شده است.
    حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی؛ رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی درباره شرایط سیاسی اجتماعی که زمینه ساز خلق صحیفه سجادیه شده است، گفت: دوره امام سجاد (ع) پس از نهضت عاشورا واقع شده بود، بنابراین ابتدا باید بدانیم این نهضت برای تغییر چه شرایطی بوده و بعد به فلسفه و کارکرد صحیفه سجادیه پی ببریم.
    وی اظهار داشت: نهضت عاشورا در شرایطی رخ داد که بی‌اخلاقی در جامعه به اوج خود رسیده بود و از اخلاق هیچ خاستگاه و مبنایی در جامعه باقی نمانده بود.
    حجت الاسلام مبلغی تصریح کرد: امیرالمومنین(ع) وقتی جامعه خود را تعریف می‌کنند، می‌فرمایند«ما در زمانه‌ای بسر می‌بریم که مردم نیرنگ را زرنگی می‌پندارند». بنابراین جامعه آن روز که باید فرهنگ اسلامی انسانی می‌داشت فاقد آن بود و وقتی مردم نیرنگ را ارزش بدانند، فرهنگ جامعه وارونه شده و امکان آشکاری شخصیت‌ انسانهای صادق ممکن نیست و نفاق و نیرنگ و حیله و استفاده از هر امری برای پیشبرد اهداف جامعه را به بدترین جوامع تبدیل می‌کند و از این پس مکر همه ارزشها را بلعیده و به شکل صوری این ارزشها را دستاویز خود قرار می‌دهد.
    اما اباعبدا...(ع) این جامعه را تغییر داد چون یک تعهد، خلوص، پاکی و دوری از مکر و رفتن به کام مشکلات و خط بطلان‌کشیدن به مکرها را در نظر داشت و همین امر باعث شد فطرت خفته جامعه بیدار شود و در پی آن قیام توابین یعنی بازگشت از جامعه مکرزده شکل گرفت.


    تکمله ای بر قیام کربلا
    رئیس مرکز پژوهشهای اسلامی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: این توبه حرکتی اجتماعی بود، اما چون ابعاد گسترده‌ای نداشت زود رو به افول گذاشت. در چنین شرایطی صحیفه‌ سجادیه توسط امام سجاد(ع) عرضه شد که بر چند نکته اساسی تأکید داشت، نخست «اخلاق»، زیرا به دلیل انحطاط اخلاقی که جامعه دچار آن بود این صحیفه پس از کربلا با روزنه گشوده ‌شده با طرح عالی‌ترین مکارم اخلاقی توانست نهضت عاشورا را تکمیل کند. در واقع صحیفه سجادیه تکمله نهضت کربلا برای بازگرداندن اخلاق جامعه منحط از مکر به مسیر صحیح است.
    وی تأکید کرد: این صحیفه طوفانی از اخلاق را با همه مصادیق و تفاسیر در همه ابعاد زندگی اجتماعی، فردی، خانوادگی و غیره به یکباره با شیواترین بیان ارایه کرد، اگر صحیفه سجادیه نبود عمق نهضت عاشورا در تاریخ تحقق عینی نمی‌یافت و دوباره جامعه به جاهلیت باز می‌گشت، آن هم جاهلیتی نوین.
    رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی درباره ویژگی های منحصر صحیفه سجادیه ابراز کرد: نکته قابل توجه آنکه مکارم اخلاقی امام سجاد(ع) فردی نبود، بلکه اخلاق اجتماعی در صحیفه ایشان انعکاس یافت، در حالی که برخی از ما بر اساس خیال خام خود برخلاف آن می‌پنداریم، چون جامعه از اخلاق دور شده بود چنین فجایعی رخ داد و این مشکلات بروز کرد، از این رو امام(ع) مشکلات جامعه را در لسان دعا ترسیم کرد.
    وی عنوان کرد: دیگر محور صحیفه سجادیه تقویت ارتباط انسان با خدا بود که مهمترین بعد آن دعاست، صحیفه سجادیه با لباسی از دعا ارایه شد، اگرچه مضامین والایی عرضه کرده، اما همه آنها در قالب دعاست و این بیانگر چند نکته مهم است، نخست آنکه مفاهیم اخلاقی در ارتباط انسان با خدا تجلی دارد، یعنی اخلاق در جامعه تبلور نمی‌یابد، مگر در سایه ارتباط انسان با خدا.


    پیوند ناگسستنی دعا و اخلاق
    حجت الاسلام مبلغی افزود: در صحیفه سجادیه دعا و اخلاق نه تنها جدا نیستند، بلکه پیوندی ناگسستنی دارند. این دو نه‌ تنها به حوزه‌های جداگانه نمی‌پردازند، بلکه مصداق یکسان داشته و هم ارتباط با خدا را بر عهده دارند و هم کارکرد اخلاق در مناسبات اجتماعی را ترسیم می‌کنند. صحیفه سجادیه کتاب فرهنگ است، وقتی پذیرفتیم اخلاق اجتماعی فرهنگ جامعه است یعنی صحیفه سجادیه را دارای توانمندی بازسازی نظام فرهنگی جامعه دانسته‌ایم، اگر آن را فراتر از دعای فردی به متن جامعه بیاوریم و آموزه‌های آن را فارغ از شعار به درون جامعه تسری دهیم هم ارتباط با خدا تقویت می‌شود که بسیاری از ما در آن دچار مشکل هستیم و هم مناسبات فردی و اجتماعی تقویت می‌شود، اما متأسفانه ما میراث فکری خود را به حاشیه رانده‌ایم و تنها نامی از باب ایجاد افتخار از آنها می‌بریم.
    وی ابراز کرد: این در حالی است که صحیفه سجادیه در باب مناسبات اجتماعی، نوع برخورد افراد با یکدیگر، صفات انسانی و مواردی از این قبیل به تفصیل سخن می‌گوید و ضرر بزرگ ما این است که آن را در کتابخانه‌ها و روی طاقچه‌ها محصور کرده‌ایم و این میراثی است که گاه می‌تواند جامعه را از حیث فرهنگی متحول کند و متضمن حقوق والای اجتماعی است، زیرا جامعه آن زمان به لحاظ حقوقی کاملاً غیرمنسجم و غیرمنضبط بود.
    رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی درباره تفاوت عرفان موجود در صحیفه سجادیه با عرفانهای نوظهور و کاذب بیان کرد: عرفان در مکتب اهل بیت (ع) نه به معنای انزواطلبی مربوط به عزلت‌ها و گوشه‌نشینی‌ها و نه به معنای محرو‌م‌کردن خویش از نعمت‌ها و دوری از جامعه
 است.


    عرفان اهل بیت (ع) حضوری فعال و همراه با لطافت در جامعه دارد
    وی تصریح کرد: این عرفان به معنای عرفانهای کاذب که از انسان موجودی تک‌بعدی، متوهم و مشغول به سرگرمی‌ها می‌سازد نیز نیست، بلکه عرفان اهل بیت(ع)عرفانی است که یک بعد آن ارتباط انسان با خدا، یک بعد آن ارتباط انسان با انسان و یک بعد آن ارتباط اجتماعی را ترسیم می‌کند و در جامعه حضوری فعال همراه با لطافت دارد.
    حجت الاسلام مبلغی خاطرنشان کرد: این عرفان از خاستگاه معنویت، مناسبات اجتماعی را به بهترین شکل ارایه می‌کند و عرفان حضوریافته در زندگی و غیرمتعارف با ابعاد اجتماعی زندگی است، بلکه مکمل آن بوده و به همه نیازهای فطری پاسخ می‌دهد، اما ما متأسفانه از این عرفان اصیل دور مانده‌ایم.
    مدرس حوزه علمیه قم نیز درباره جایگاه صحیفه سجادیه در شکل گیری عرفان اسلامی گفت: عرفان اسلامی سه مشخصه اساسی دارد، توحید، موحد (انسان کامل) و آنچه در رفتار و گفتار انسان عارف ظاهر می‌شود.
    حجت الاسلام والمسلمین محسن غرویان با بیان این مطلب که در صحیفه سجادیه این سه عنصر تجلی دارد، تصریح کرد: کسی که می‌خواهد در این صحیفه به تحقیق و پژوهش پیرامون عرفان اسلامی بپردازد باید درپی یافتن این سه عنصر باشد.


    صحیفه سجادیه نقطه مقابل عرفانهای کاذب
    عضو هیأت علمی جامعه المصطفی (ص) العالمیه، اشراف بر صحیفه سجادیه را عامل شناخت خود وعرفانهای کاذب را مبتنی بر نفسانیات دانست و بیان کرد: عرفانهای کاذب و تصوف های ساختگی بشر نمی‌تواند انسان را به مقام کمال برساند، بلکه دامهایی از نفس اماره انسان هستند.
    وی تأکید کرد: با ورود به صحیفه سجادیه انسان به سستی و بی بنیانی عرفانهای کاذب و مکاتبی که به عنوان مکاتب عرفانی مطرح شده‌اند، پی می‌برد.
    قائم مقام ستاد اقامه نماز کشور هم با بیان این مطلب که ادعیه امام سجاد(ع) عمدتاً حول محور حمد و ثنای الهی متمرکز است، گفت: تمامی سطوح شناخت امام، ولی و رهبر الهی در کلام امام سجاد(ع) مشاهده می‌شود که تفصیل هر یک تخصصی است.
    حجت الاسلام محمدجواد کلباسی اظهار داشت: فهم مسایلی مانند معرفت الهی، امامت، نبوت، ملائکه و... نیازمند تدبر در صحیفه سجادیه، یعنی معارفی است که در لسان دعای امام سجاد(ع) جای گرفته است.
    حجت الاسلام کلباسی درباره جایگاه صحیفه سجادیه در شکل‌گیری مکتب عرفان اسلامی نیز تصریح کرد: متاسفانه صحیفه سجادیه از جمله کتبی است که قدر آن ناشناخته مانده است، یعنی منزلت این کتاب نه تنها در میان قاطبه مسلمانان، بلکه برای شیعیان نیز ناشناخته مانده است.


    منبعی برای شناخت وحی
    حجت‌الاسلام کلباسی بیان کرد: این کتاب در عین اختصار موضوعی و مفهومی که مشتمل بر 54 دعاست، برگردان و تلفیقی از آیات وحی به لسان دعاست، البته این یک مکتب تربیتی است، نه راز و نیاز صرف با خداوند. یعنی ایشان سعی کرده‌اند والاترین مکاتب تربیتی را با لسان دعا تشریح کنند.
    وی با بیان این مطلب که امام سجاد(ع) زیباترین و جامع‌ترین آموزه‌های تربیتی را به لحاظ روحی و معنوی در صحیفه سجادیه ارایه کرده‌اند، ابراز داشت: وقتی ما به ادعیه اخلاقی مراجعه می‌کنیم درمی‌یابیم آنچه در مصحف شریف آمده، در لسان دعا نیز آمده است. پس باید توجه داشت صحیفه سجادیه مکتبی تربیتی است که آنچه قرآن می‌خواهد از انسان بسازد را در قالب دعا مطرح می‌کند.
    حجت‌الاسلام کلباسی دعا را سیره و روش اهل بیت(ع) دانست نه روش خاص امام سجاد(ع) و بیان کرد: اما شرایط زمانی و ویژگی‌های عصر امام چهارم شیعیان(ع) بعد از واقعه کربلا و همراهی هشدارها، فشارها و مسایل مختلف آن زمان، این روش را به اوج رساند؛ یعنی زمانی شرایط قیام را ایجاب می‌کرد، زمانی علم‌پروری و جهاد و زمانی دیگر صلح، اما در زمان ایشان به دلیل مسدود بودن دیگر راه‌ها، تنها راه دعا باز بود از این رو، این مضامین الهی و دینی با لسان دعا مطرح شده است.

     منبع:http://sahifehsajjadieh.blogfa.com/

    انتشار : ۴ آبان ۱۳۹۴

    برچسب های مهم


    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما اردیبهشت ماه 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما اردیبهشت ماه 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟ همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟ همیشه دوست داشتی ... ...

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  اول اردیبهشت ماه 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته اول اردیبهشت ماه 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما ویژه دهه کرامت سال 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته ...

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  سوم اردیبهشت ماه 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته سوم اردیبهشت ماه 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

    مجموعه 2 عددی طرح معرق خانه

    مجموعه 2 عددی طرح معرق خانه

    مجموعه 2 عددی طرح معرق خانه شامل 2 طرح معرق خانه: 1.طرح معرق خانه ویلا سلطنتی 2.طرح معرق خانه گوتیک   دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به شماره گذاری قطعات و همچنین شکل کامل شده آن ، آنها را به هم ... ...

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  دوم  اردیبهشت ماه 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته دوم اردیبهشت ماه 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

    سوالات نهاد مبحث دانش خانواده و جمعیت (بخش اول)

    سوالات نهاد مبحث دانش خانواده و جمعیت (بخش اول)

      عنوان مبحث: سوالات نهاد مبحث دانش خانواده و جمعیت (بخش اول) همراه با پاسخ شامل: 9 جلسه تعداد صفحات: 11 سوالات و جواب ها بصورت تایپ شده با فونت استاندارد می باشد که قابلیت سرچ در زمان آزمون را دارد   سوالات ترم جدید همراه با پاسخ برای نمره 19 به بالا   فرمت: pdf ... ...

    دانلود کتاب صوتی واپسین گفتار اسپالدینگ

    دانلود کتاب صوتی واپسین گفتار اسپالدینگ

    کتاب صوتی  کتاب_واپسین_گفتار ( یا عالم اوراسینا) ازاسپالدینگ_نویسنده_کتاب_معبدسکوت ... ...

    سوالات نهاد مبحث اسلام، مردم و ولایت از دیدگاه امام خمینی

    سوالات نهاد مبحث اسلام، مردم و ولایت از دیدگاه امام خمینی

      عنوان مبحث: سوالات نهاد مبحث اسلام، مردم و ولایت از دیدگاه امام خمینی همراه با پاسخ شامل: 3 جلسه تعداد صفحات: 3 سوالات و جواب ها بصورت تایپ شده با فونت استاندارد می باشد که قابلیت سرچ در زمان آزمون را دارد   سوالات ترم جدید همراه با پاسخ برای نمره 20   فرمت: ... ...

    پاورپوینت اثرات روانی خنده درمانی

    پاورپوینت اثرات روانی خنده درمانی

    عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت اثرات روانی خنده درمانی فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 20پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهخنده درمانی چیستاهمیت لبخندآثار مثبت خندیدنفواید جسمانی خنده و... ... ...

    پاورپوینت کامل فصل سوم ریاضی چهارم ضرب و تقسیم(همراه با حل تمارین)

    پاورپوینت کامل فصل سوم ریاضی چهارم ضرب و تقسیم(همراه با حل تمارین)

    پاورپوینت کامل فصل سوم ریاضی چهارم ضرب و تقسیم(همراه با حل تمارین) این محصول قابل ویرایش با فرمت pptx در 68 اسلاید آماده و قابل ارایه می باشد. در صورت شخصی سازی میتونین به واتس آپ شماره ای که زیر درج شده پیام بدین واستون اوکی میکنیم   مزایای استفاده از ... ...

    دانلود رایگان کتاب صوتی از سکس تا فراآگاهی

    دانلود رایگان کتاب صوتی از سکس تا فراآگاهی

    سکس آنان كه با سكس مخالف هستند زودتر به انزال می‌رسند، زیرا ذهن منقبض آنان عجله دارد تا از شر آن خلاص شود. پژوهش‌های معاصر چیزهای بسیار تعجب‌آوری را می‌گویند، حقایق شگفت‌آور. برای نخستین بار، مسترز و جانسون Masters and Johnson در مورد آمیزش عمیق جنسی مطالعه علمی ‌انجام ... ...

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته  چهارم اردیبهشت ماه 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما هفته چهارم اردیبهشت ماه 1403

    دانلود فایل‌های بسته آماده‌چاپ و نصب تابلو اعلانات مسجدنما   همیشه دنبال این بودی یه جایی باشه تا راحت بتونی محتوای مطمئن با طراحی خوب را پیدا کنی؟   همیشه دنبال این بودی یکی کارهای محتوایی را ناظر به مسائل روز انجام بده و دغدغه تأمین محتوا را نداشته باشی؟   همیشه ... ...

    دانلود آزمون هوش وکسلر کودکان| راهنمای اجرا، نمره گذاری و تفسیر و نکات + نمونه جرا شده و فرم ها// مجموعه فایل pdf-word-ppt

    دانلود آزمون هوش وکسلر کودکان| راهنمای اجرا، نمره گذاری و تفسیر و نکات + نمونه جرا شده و فرم ها// مجموعه فایل pdf-word-ppt

    دانلود آزمون هوش وکسلر کودکان| راهنمای اجرا، نمره گذاری و تفسیر و نکات + نمونه جرا شده و فرم های پرسشنامه مجموعه فایل pdf-word-ppt مجموعه فایلهای کاربردی در زمینه آزمون هوش وکسلر کودکان برای شما کاربر گرامی گردآوری شده است. این مجموعه شامل 14 فایل مختلف با فرمت های ppt , ... ...

    کیس اختلال دوقطبی - مصاحبه با بیمار دو قطبی  - نمونه مصاحبه با بیمار دوقطبی

    کیس اختلال دوقطبی - مصاحبه با بیمار دو قطبی - نمونه مصاحبه با بیمار دوقطبی

    تعداد صفحات: 11 نوع فایل: WORD   + فایل هدیه: نمونه مصاحبه تشخیصی افسردگی و اعتیاد (8صفحه)   فهرست مطالب: شرح حال (مشخصات، علت ارجاع، شکایت عمده، مشکلات موجود و ...) معاینه وضعیت روانی تشخیص مصاحبه   بخشی از متن فایل: م: خوابت چطوره؟ ب: زیاد خوب نیست، اگار ... ...

    پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن

    پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن

    عنوان پاورپوینت: دانلود پاورپوینت کیست هموراژیک تخمدان و درمان آن فرمت: پاورپوینت قابل ویرایشتعداد اسلاید: 27پاورپوینت آماده ارائهفهرست مطالب:مقدمهکیست تخمدان هموراژیک چیستانواع کیست هموراژیککیست‌های فولیکولارکیست‌های لوتئالعلائم کیست هموراژیک علت کیست هموراژیک عوارض کیست ... ...

    دانلود پاورپوینت در مورد [سلول های بنیادی] - شامل 4 فایل مختلف - قابل ویرایش و ارائه - ppt

    دانلود پاورپوینت در مورد [سلول های بنیادی] - شامل 4 فایل مختلف - قابل ویرایش و ارائه - ppt

    دانلود پاورپوینت در مورد [سلول های بنیادی] - شامل 4 فایل مختلف - قابل ویرایش و ارائه - ppt شامل 4 فایل پاورپوینت سلول های بنیادین به زبان ساده: 1. 33 اسلاید: تاریخچه سلول های بنیادی / تعریف سلول های بنیادی / ویژگی های سلول های بنیادی / گونه های سلول بنیادی / انواع سلول ... ...

    پاورپوینت بازسازی ویرانه ها درس 22 مطالعات اجتماعی پنجم

    پاورپوینت بازسازی ویرانه ها درس 22 مطالعات اجتماعی پنجم

      عنوان پاورپوینت درسی: دانلود پاورپوینت بازسازی ویرانه ها درس 22 مطالعات اجتماعی پایه پنجم فرمت: پاورپوینت ppt   تعداد اسلاید: 19   پاورپوینت قابل ویرایش با محیط حرفه ای   منطبق با آخرین تغییرات مطالب و رئوس کتاب درسیبکارگریی افکت ها، تصاویر و اشکال متحرک بسیار ... ...

    جواب نهاد ازدواج آری یا خیر؟ (آنچه قبل از ازدواج باید بدانیم - بخش دوم)

    این فایل پاسخ تمامی سوالات مبحث ازدواج آری یا خیر؟ (آنچه قبل از ازدواج باید بدانیم - بخش دوم) می باشد. تعداد جلسات : 4 فایل منطبق با اخرین تغییرات سوالات می باشد و با استفاده از آن نمره 20 را در همه جلسات این آزمون کسب خواهید کرد .   ...

    مجموعه 4 عددی طرح معرق جنگنده

    مجموعه 4 عددی طرح معرق جنگنده

    دانلود مجموعه 4 عددی طرح جنگنده  شامل 4 طرح معرق جنگنده :  1. طرح معرق جنگنده تایفون 2.طرح معرق جنگنده چند منظوره 3.طرح معرق جنگنده حامل 4.طرح معرق جنگنده هریر   دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به ... ...

    قالب آماده رنگی پلاک خودرو word

    قالب آماده رنگی پلاک خودرو word

    قالب آماده رنگی پلاک خودرو word مناسب برای چاپ روی برگه A3 ... ...

    دانلود نظریه زبانها و اتوماتا و حل المسائل | پیتر لینز| ویرایش پنجم (انگلیسی) + جزوات فارسی مختلف و نمونه سوال با جواب (پیام نور)

    دانلود نظریه زبانها و اتوماتا و حل المسائل | پیتر لینز| ویرایش پنجم (انگلیسی) + جزوات فارسی مختلف و نمونه سوال با جواب (پیام نور)

    دانلود نظریه زبانها و اتوماتا و حل المسائل | ویرایش پنجم (انگلیسی) + جزوات فارسی مختلف و نمونه سوال با جواب (پیام نور) فایل فشرده دانلودی شامل 3 بخش است: 1. متن کتاب و حل المسائل نظریه زبانها و اتوماتا (ماشینها) - پیتر لینز به زبان اصلی کتاب انگلیسی: 427 صفحه حل المسائل ... ...

    پاورپوینت کامل و جامع با عنوان بررسی شهر برازیلیا در 33 اسلاید

    پاورپوینت کامل و جامع با عنوان بررسی شهر برازیلیا در 33 اسلاید

    برازیلیا پایتخت کشور برزیل است. ساخت این شهر به این علت بود که می‌خواستند محل پایتخت برزیل که پیش از آن شهر ریو دوژانیرو بود را تغییر داده و بیشتر به مرکز و غرب کشور بیاورند تا پیشرفت را به مناطق داخلی‌تر برزیل توسعه دهد. برای این تغییر پایتخت نیروی کاری عظیمی از سراسر ... ...

    دانلود حل المسائل کتاب انتقال حرارت هدایتی دیوید هان و نجاتی اوزیشیک David Hahn

    دانلود حل المسائل کتاب انتقال حرارت هدایتی دیوید هان و نجاتی اوزیشیک David Hahn

    دانلود حل المسائل کتاب انتقال حرارت هدایتی دیوید هان و نجاتی اوزیشیک David Hahn   تعداد صفحات : 574 فرمت: PDF + دستنویس زبان: لاتین ویرایش: سوم عنوان لاتین: Heat Conduction نویسندگان: دیوید هان و نجاتی اوزیشیک David Hahn - Necati Ozisik   این حل المسائل، کل فصل های ... ...

    سوالات مرحله اول آزمون پایانی مراقبین سلامت در پایگاههای خدمات جامع سلامت شهری

    سوالات مرحله اول آزمون پایانی مراقبین سلامت در پایگاههای خدمات جامع سلامت شهری

    این مجموعه که شامل آزمون پایانی مراقبین سلامت در پایگاههای خدمات جامع سلامت شهری می باشد مجموعه ای مناسب جهت آزمون های استخدامی مراقبین سلامت،بهورزی،مراقبین سلامت آموزش و پرورش و همچنین رشته های بهداشتی شرکت کننده در آزمون های استخدامی می باشد که حتما باید علاوه بر این ... ...

    پاورپوینت درس هجدهم کارگاه کارآفرینی و تولید پایه دهم تعیین نوع کسب و کار

    پاورپوینت درس هجدهم کارگاه کارآفرینی و تولید پایه دهم تعیین نوع کسب و کار

                    نوع فایل: power point فرمت فایل: ppt and pptx قابل ویرایش 12 اسلاید   قسمتی از متن پاورپوینت: بخش 18 تعیین نوع کسب و کار کسب و کاربه تمامی فعالیت های تولیدی، خدماتی، خرید و فروش کالا ها با هدف سودآوری، کسب و کار گویند. فروش و انتقال کالا ها و ... ...

    پاورپوینت درس 2 علوم تجربی پایه چهارم دبستان (ابتدایی): مخلوط ‌ها در زندگی

    پاورپوینت درس 2 علوم تجربی پایه چهارم دبستان (ابتدایی): مخلوط ‌ها در زندگی

    نوع فایل: power point فرمت فایل: pptx قابل ویرایش تعداد اسلایدها:‌ 43 اسلاید   تصویری از پاورپوینت: این پاورپوینت آموزشی، جذاب، قابل ویرایش، کاملا منطبق با کتب درسی و با تعداد اسلاید ذکر شده تهیه و تنظیم شده است. با بکارگیری نمودار ها ، تصاویر جالب و جذاب و دسته ... ...

    طرح  معرق کشتی هانسیاتیک

    طرح معرق کشتی هانسیاتیک

    طرح معرق کشتی هانسیاتیک  دارای راهنمای اسمبل قطعات ابتدا نقشه ها را چاپ کرده و سپس به روی تخته انتقال داده و برش زده و با توجه به شماره گذاری قطعات و همچنین شکل کامل شده آن ، آنها را به هم وصل کنید. در دو فرمت : jpg و PDF تعداد صفحه :4 عدد   ... ...

    حل المسائل کتاب معادلات دیفرانسیل و مسائل مقدار مرزی دیپریما و بویس ویرایش نهم William Boyce

    حل المسائل کتاب معادلات دیفرانسیل و مسائل مقدار مرزی دیپریما و بویس ویرایش نهم William Boyce

    حل المسائل کتاب معادلات دیفرانسیل و مسائل مقدار مرزی دیپریما و بویس ویرایش نهم William Boyce   تعداد صفحات: 752 فرمت: PDF زبان: لاتین ویرایش: نهم عنوان لاتین: Elementary Differential Equations and Boundary Value نویسندگان: ریچارد دیپریما و ویلیام بویس  William Boyce, ... ...



    تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد